اعمال شیعیان، ادعای صوفیان!

  • 1392/04/11 - 10:33
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیه با سوء استفاده از تعابیر بلند عرفانی شریعت و عمل به احکام را تا جایی می داند که سالک به مقام طریقت برسد و طریقت از دیدگاه تصوف چیزی جز سرسپردگی به قطب نیست.
نردبان

صوفیان از دیر باز به بازی با اصطلاحات و تفسیر به رأی در مورد آن معروف و مشهورند. ایشان مفاهیم والای عرفان را با سوء استفاده به نفع اعمال خویش مصادره می کنند. از جمله اصطلاحاتی که نُقل زبان ایشان است، شریعت، طریقت و حقیقت بوده که مورد قبول عرفای شیعه است. شریعت یعنی تسلیم در برابر هر آن چه رسول گرامی اسلام از طرف خالق هستی آورده، اعم از مسائل اعتقادی، اخلاقی و عملی که از طریق قرآن و سنت برای همه‌ی انسانها توضیح داده شده است. تعبّد در این موضوع را شریعت گویند. در مرحله‌ی بعد، انسان با عمل به شریعت، باید به مقصود از آن عمل برسد یعنی خواندن نماز باید او را به مقامی برساند که سراغ منکرات و فواحش نرود، که این همان اثر نماز است.[1] یعنی سالک و عامل به شریعت با بهره مندی از دستورات دینی و عمل به آن‌ها، روح خود را به سمت کمال تعالی می‌بخشد. رسیدن به این مرحله را طریقت گویند. و امّا در مقام بعد که حقیقت نامیده می شود، انسان در مسیر عمل به شریعت هیچ توجهی به خود و عملش ندارد و تنها و تنها حقیقت واحد و حاکم بر هستی را می نگرد. در جهان، غیر از صفات و اسماء الهی نمی بیند و این مقام حقیقت است و در طی مسیر همه ی این مقامات سالک الی الله مجاز به ترک شریعت و احکام فقهی نیست و اتفاقاً هر چه دارای مقامی رفیع تر و والاتر شود، در انجام واجبات و ترک محرمات حریص تر و موفق تر است.

امّا صوفیه با سوء استفاده از این تعابیر بلند عرفانی شریعت و عمل به احکام را تا جایی می داند که سالک به مقام طریقت برسد و طریقت از دیدگاه تصوف چیزی جز سرسپردگی به قطب نیست. با وصول این مقام، صوفی سالک مستغنی و بی نیاز از شریعت و انجام تکالیف و احکام می شود و اجازه ی این استغنا از طرف قطب برای سالک صادر می شود. یعنی قطب می تواند بگوید که برای فلان مدت نیازی به خواندن نماز یا انجام فلان تکلیف شرعی نیست! این کلام از مولوی صوفی معروف است که در راستای همین عمل خلاف شرع صوفیانه می گوید: لو ظهرت الحقايق بطلت الشرايع![2] در واقع متصوفه کاربرد و عمر شریعت را تا جایی می دانند که ایشان را به طریقت برساند و آنرا به شمعی تشبیه می کنند که تا رساندن ایشان به روشنایی مفید بوده و پس از آن باید خاموش شود. حال آنکه این بدعتی فاحش در دین است و اعمال تکلیفی در هیچ حالتی از انسان ساقط نمی شوند، مگر اینکه خداوند دستور به اسقاط داده باشد.

علامه ی طباطبایی(ره) در توضیح و تبیین این حالت صوفیان با انتقاد از ایشان می فرماید: (صوفيه براى سير و سلوک آداب و رسوم خاصى را که در شريعت وجود نداشت به وجود آوردند و راه‌هاى جديدى را پيوسته به آن افزوده و شرع را کنار گذاشتند. تا اينکه به جايى رسيدند که شريعت را در يک طرف ديگر قرار دادند و کارشان به جايى رسيد که در مُحرّمات غوطه‌ور شدند و واجبات را ترک کردند).[3]

صوفیه بنا بر فرمایشات امام خمینی (ره) سارقان مفاهیم اند[4] و آن ها را بازیچه ای برای رسیدن به اهداف شوم خود کرده اند، که تصوف از آغاز نیز، برای همین مقاصد بنا شده است. عمر دنیا بس کوتاه بوده و این دار فانی محل گذر است. دیر نباشد که صوفیان در پیشگاه عدل الهی پاسخ گوی اعمال بدعت گونه ی خود باشند.

منابع:

[1]. «ان الصلاه تنهي عن الفحشاء و المنکر؛ نماز عامل بازدارنده از گناه و بدي است.» (عنکبوت: 45)

[2] مقدمه دفتر پنجم مثنوی/مولوی

[3]. محمدحسين طباطبايي، تفسيرالميزان، ج5، ص 282

[4]. ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم!.../دیوان حضرت امام،چاپ سوم،موسسه تنظیم نشر آثار امام(ره):91

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.