مخالفت آداب صوفیانه با آموزههای اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آداب صوفیانه، رفتارهای عجیب و دارای تناقضی است که این ناهماهنگی نشانه و نتیجهی انحراف است. اگر آموزههای مکتبی از منبع واحد سرچشمه بگیرد که ملکهی عصمت و دوری از خطا داشته باشد هیچگاه به سرنوشت مناسک صوفیان عارفنما دچار نمیشود.
صوفیان چون از منابع متعدد که بیشتر هم از روی علوم ظاهری و هوا و هوس نگاشته شدهاند، در امورات خود اقتباس میکنند؛ در رفتارهای روزمرهی خود و در برخوردهایشان با مسائل دچار نوعی پارادوکس و تناقض میشوند. مثلاً در بحث مرید و مراد، احترام یک فرد صوفی به شیخ خود و سرکردهگانشان آدابی دارد و نمونهاش این است که مرید نباید در صورت استاد خود نگاه کند و این نوعی بیادبی و بیحرمتی نسبت به استاد است و همینجا تفاوت این مرام ساختگی را با آموزههای اسلام مشاهده میکنیم که نگاه کردن به صورت عالم را ثواب و مبارک میداند! عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ؛ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ»؛[1] راوی از امام علی(علیه السلام) نقل میکند که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود: نگاه به چهره عالم از روی علاقه و محبت عبادت است.
یا در حدیث مبارک دیگر از مولی امیرالمؤمنین آمده که فرمود: أَنَا جَالِسٌ فِی مَسْجِدِ النَّبِیِّ إِذْ دَخَلَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ جَنَازَةُ الْعَابِدِ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمْ مَجْلِسُ الْعَالِمِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ یَا أَبَا ذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاکَرَةِ الْعَالِمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَلْفِ جَنَازَةٍ مِنْ جَنَازَةِ الشُّهَدَاء... یَا أَبَا ذَرٍّ وَ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاکَرَةِ الْعِلْمِ خَیْرٌ لَکَ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَ قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ خَیْرٌ لَکَ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ [2] در مسجد النبی نشسته بودیم که ابوذر داخل شد و از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سؤال کرد، ای رسول خدا، شرکت در تشییع جنازهی عابد بهتر است یا نشستن در جلسه درس عالم، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود ای اباذر، لحظهای نشستن در جلسه مباحث علمی، در پیشگاه خداوند از شرکت در هزار تشییع جنازه، آن هم جنازه شهدا برتر و بالاتر است ... ای اباذر، لحظهای نشستن در جلسه علم برای تو برتر از یک سال روزه در روز همراه با شب زندهداری است، و نگاه به چهره عالم برتر از آزادی هزار بنده است!
اما آموزههای تصوف این کار را به بهانهی تکریم استاد! زشت دانسته است. آوردهاند که، شمس الدین امامزاده سالهای دراز مرید و شاگرد و ملازم شیخ سیف الدین باخرزی بوده و هیچگاه در حضور استاد خود سر بلند نکرده تا روی او را تمام و کمال ببیند! روزی فرزند شیخ شمس الدین به پدر میگوید که امروز شیخ سیف الدین را دیدم و به چشمانش نظر کردم که بهغایت سیاه بود. شمس الدین از این کار فرزندش بسیار ناراحت شده و میگوید: ای بیادب تو چگونه در روی شیخ نگاه کردی که من در همهی عمرم نتوانستهام در پیش او سر بلند کنم. من اگر شیخ را ببینم نمیشناسم، تو چطور او را از چشمانش میتوانی بشناسی؟![3]
متصوفه در آموزههای خود سر به زیر انداختن در پیش مراد و استاد را امری واجب میدانند و این دقیقاً برخلاف سفارشات بزرگان دین عزیز اسلام است.
1- ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 194، مکتبة النینوى الحدیثة، تهران، چاپ اول، بیتا
2- شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 38، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول
3- اورادالاحباب، باخرزی، ص 86
افزودن نظر جدید