بررسی فرقه ذهبیه

  • 1392/02/10 - 16:01
چای احمد و چای محمود از جمله منابع اقتصادی این فرقه می باشد . همچنین چاپ مصطفوی و چاپ احمدیه از این فرقه است ذهبیه هم اکنون در دزفول و شیراز فعالیبت زیادی دارند و در سالهای گذشته دست به توسعه فعالیتهای خود زده اند.
قطب فعلی ذهبیه

مقدمه:

پيشوايان راستين اسلام که حافظان دين اند، بيش از همه با افکار انحرافي و بدعت ديني مبارزه مي کردند و پيروان خويش را از پيروي صوفيان و هر گروه باطل ديگر بر حذر داشتند و در اين باره احاديث فراواني از معصومين (ع) وارد شده است؛ تا آنجا که مرحوم شيخ حر عاملي صاحب کتاب وسائل الشيعه در کتابي به نام الاثني عشريه ، رواياتي در انکار و نکوهش آنان نقل کرده است. وي مي نويسد :
«  تمام شيعيان، فرقه هاي صوفيه را انکار نموده اند و از امامان خويش احاديث بسياري در نکوهش آنان نقل کرده اند و علماي شيعه کتابهاي بسياري را در ردّ اين فرقه و اثبات کفر آنان تأليف نموده اند که از آن جمله کتاب شيخ مفيد در ردّ اصحاب حلاج است که در آن آمده است : صوفيه در اصل دو فرقه : حلوليه و اتحاديه مي باشند»
در اينجا چندين حديث از کتب معتبر که مورد اعتماد تمام علماي شيعه است، نقل مي کنيم:
1)پيامبر اکرم (ص) از پديد آمدن اين گروه خبر داده و فرموده اند:
« روز قيامت بر امتم بر پا نشود تا آنکه قومي از امّت من به نام (صوفيه)برخيزند. آنها از من نيستند و بهره اي از دين ندارند و آنها براي ذکر دور هم حلقه مي زنند و صداهاي خود را بلند مي کنند به گمان اينکه بر طريقت و راه من هستند؛ در حالي که آنان از کافران نيز گمراه تر و اهل آتش اند و صدايي دارند مانند عرعر الاغ »
( سفينة البحار محدث قمي/ ج2 / ص58 چاپ انتشارات فراهاني تهران و در چاپ جديد اسوه قم ج 5 ص 20) و (اثني عشريه شيخ حر عاملي ص34)
از اين روايت معلوم مي شود که صوفيگري در زمان پيامبر (ص) نبوده و حضرت به عنوان اخبار از غيب ذکر کرده اند که بعد ها چنين فرقه اي در ميان امت پيامبر (ص) پيدا خواهند شد و اين معجزه ، دليل صحت آن حديث مي باشد. همچنين در اين روايت تصريح شده است که آنان بر طريقت پيامبر (ص) نيستند و از کفار نيز گمراه ترند.
2) به سند صحيح از « احمد بن محمد بزنطي » روايت کرده اند که مردي به امام صادق(ع) عرض کرد : در اين زمان قومي پيدا شده اند که به آنها صوفي مي گويند. درباره آنها چه مي فرماييد؟ امام (ع) در پاسخ فرمود:  
« آنها ( صوفيان ) دشمنان ما هستند ، پس هرکس به آنها ميل پيدا کند از آنان است و با آنها محشور خواهد شد به زودي کساني پيدا مي شوند که ادعاي محبت ما را مي کنند و به ايشان نيز تمايل نشان مي دهند ، خود را به ايشان تشبيه نموده و لقب آنان را بر خود مي گذارند و گفتارشان را تأويل مي کنند . بدان که هرکس به ايشان تمايل نشان دهد ؛ از ما نيست و ما از او بيزاريم و هرکس آنها را رد کند مانند کسي است که در حضور پيامبر (ص) با کفار جهاد کرده است.»
(سفينة البحار چاپ فراهاني ج2 ص57 و در چاپ اسوه قم ج5 ص 197) و (حديقة الشيعة ص562)

از اين روايت چند نکته استفاده مي شود :
اولا : تا زمان امام صادق (ع) در ميان مسلمانان صوفي نبوده و از آن به بعد پيدا شده است . پس اگر کسي اصحاب پيامبر (ص) يا امير مؤمنان (ع) را صوفي بنامد دليل بر بي اطلاعي اوست.  
ثانيا : اين خبر کرامتي از امام صادق (ع) است که از ساده لوحان زمان خبر مي دهد ؛ آنجا که مي فرمايد : « ادعاي محبت ما مي کنند و حال آنکه به دشمنان ما مايل هستند » که مراد صوفي هاي به ظاهر شيعه است که دعوي محبت اهل بيت پيامبر (ص) را مي نمايند.  
ثالثا : لقب صوفي بر خود مي گذارند و طرز رفتار و ظواهر حال خود را به آنها تشبيه مي نمايند.
شيخ مفيد به سند صحيح از امام علي النقي (عليه السلام) روايت کرده است که محمد بن حسين بن ابي الخطاب مي گويد : در خدمت امام علي النقي (عليه السلام) در مسجدالنبي بودم که در آن حال جمعي از اصحاب آن حضرت شرفياب حضور شدند و در ميان ايشان ابو هاشم جعفري نيز بود که او مردي بسيار بليغ و باکمال بود و در نزد آن حضرت مقام و منزلت عظيمي داشت و چون اصحاب در کنارش قرار گرفتند ، به ناگاه جمعي از صوفيه داخل مسجد شدند و حلقه زدند و مشغول ذکر گرديدند. حضرت فرموند :
«  به اين حيله گران اعتنا نکنيد زيرا جانشينان شياطين و خراب کننده قواعد دين مي باشند . زهد ايشان براي راحتي بدنهايشان و تهجّد و شب زنده داريشان براي صيد کردن عوام است . عمري را در گرسنگي به سر برند تا عوام و ناداني را مانند خرها پالان کنند و زين بر پشت آنان گذارند »

امام رضا (ع) که ذهبیه اعتقاد دارد مجوز تاسیس این فرقه را داده چنین می فرماید :

هر کسی نزد او سخنی از صوفیه به میان آید و با زبان و دل آنها را انکار نکند از ما نیست و اگر آنها را انکار کند مانند کسی است که در حضور رسول خدا با کفار جهاد کرده است .

(سفينة البحار ج2 ص58 چاپ فراهاني تهران و ج5 ص200 چاپ اسوه قم))

طرح موضوع:

شمار فرقه های دراویش و صوفیه در ایران به بالای سی فرقه می رسد که یکی از این فرقه ها فرقه ذهبیه می باشد این فرقه را ذهبیه ،رضویه ،کبرویه ،احمدیه نیز نامیده اند و وجه تسمیه هر کدام بدین صورت است رضویه گفتند چون اعتقاد دارند این فرقه توسط امام رضا و به دستور وی تاسیس شده است. کبرویه می گویند چون شعبه ای از خانقاه نجم الدین کبری است . ذهبیه گویند زیرا عبدالله برزش آبادی بر مرشد و مراد خود ، یعنی خواجه اسحاق ختلانی، نافرمانی کرد ، خواجه وی را مرتد خوانده وگفت : ذهب عبدالله. به همین جهت پیروان این فرقه به ذهبیه مشهور شدند. .احمدیه گویند چون میزا احمد اردبیلی بر علیه مراد خویش خروج کرده و انشعاب جدیدی به نام احمدیه به وجود آورد. به هر حال این خانقاه (فرقه ذهبیه)چندین هزار پیرو دارد.  

به طور کلی این فرقه ها تا صد سال اول نه مکانی داشتند و نه ثباتی در افکار وکردارخویش اما از اول قرن سوم هجری که مکان و اندیشه منسجم پیدا کردند شروع به فعالیت در عرصه های متخلف  نمودند. تمامی سلسه ها و فرقه های داراویشی سر سلسه خویش را به پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی (ع) می رسانند که یک دروغ بزرگ و ادعای بی سند ومدرک است ذهبیه نیز چنین ادعای دارد و  مدعی است که سر سلسه این فرقه ابو محفوظ معروف بن فیروزکرخی (اولین قطب این فرقه) از امام رضا کسب فیض نموده و امام رضا نیز مجوز تاسیس این فرقه را به وی عطا نموده است..

ذهبیه با سی ونه قطب به امام رضا(ع) می رسد. تا قطب سی و یکم این فرقه یعنی علی نقی اصطهباناتی تمام اقطاب آن در مناطق مشهد بودند. بعد از این قطب ، شخصی به نام قطب الدین نیریزی که قطب سی و دوم این فرقه بود زمینه خانقاه ذهبیه را در شیراز فراهم کرد. اکنون خانقاه احمدیه شیراز مربوط به ذهبیه است و تا سالها متولی شاهچراغ بودند و درآمدهای آن را خرج می کردند.

شایان توجه است که هفده تن از قطب های این فرقه یعنی تا علا الدوله سمنانی همگی سنی مسالک بوده اند وبتدریج به شیعه گرایش پیدا کرده ا ند بیشترین ارادت این فرقه به حمید االاولیا(عبدالحمید گنجویان) می باشد. آنها معتقدند حتی حیوانات اذعان داشته اند حمید الاولیاء نائب امام زمان است

با افول نظام شاهنشاهی وطلوع جمهوری اسلامی فرقه ذهبیه شکست پادشاهی را شکست خود دانسته و بسیاری از خانقاه و کادر رهبری خویش را به اروپا  منتقل کردند ولی اخیرا با بازسازی خویش  با کادر منظم وارد عرصه فرهنگی ،اقتصادی و حتی سیاسی شده اند.سران این فرقه حمایت امریکا و انگلیس را پشت سر دارند

*ذهبیه ونفی توحید:

فرقه ذهبیه دروغ ها وغلو های زیادی به ائمه اطهار روا داشته اند، این فرقه جسارت را تا بدان جا ادامه داده است که امام علی (ع) را خدا  دانسته و اصل اصیل توحید را مخدوش نموده اند. امروزه سه گروه درایران درباره امام علی (ع) غلو می کنند که عبارتند از:

1- فرقه دراویش علی اللهی یا اهل حق هاکه معتقدند با الوهیت یا حلول ذات خدائی در حضرت علی هستند

2- فرقه شخیه ، این فرقه را شیخ احمد احسائی بنا نهاده  احسائی در اصل از اهالی بحرین است که در عراق تحصیل نموده است.

خلاصه عقاید شیخیه این است که همانند عالم ماده که از 4 عنصر آب ،خاک ،آتش و هوا تشکیل شده عالم ماورالطبیه نیز از چهار عنصر تشکیل شده است الله، انبیاء،ائمه و رکن رابع انان می گویند چون خداوند قابل درک و توصیف  نیست در نتیجه خدا را نمی توان پرستش کرد پس خدای تعالی کار خلق و رزق را به رکن دوم یعنی انبیاء واگذاشته است و بعد از خاتم انبیاء نوبت به رکن ثالث یعنی امامان می رسد و بعد از رکن ثالث که ائمه هستند نوبت به به نواب وجانشیان خاص می رسد که همان رکن رابع است احمد احسائی مصداق رکن رابع است پس از درگذشت احسائئ سید کاظم رشتی رکن رابع شد وشاگردان زیادی پرورش داد ازجمله سید علی محمد شیرازی ملقب به باب الله که بعدا فرقه بابیه را تاسیس نمود دوم حسین مازندرانی معرف به بها الله است که بهاییت را بنا گذاشت .

3- فرقه ذهبیه: این فرقه بیشترین تاثیر خود را از فرقه شیخیه گرفته است.

 *جفا به پیامبر بزگ اسلام:

ذهبیه معتقد است که مراد حقیقی از وحی بر پیامبراکرم وجود حضرت علی بوده است و در ادامه می گوید ارسال همه پیامبران و قرآن وجود حضرت علی بوده است. تمامی حرف درویش ها این است که چون پیامبر نبی الله است وحضرت علی حجت الله پس معجزات باید به وسلیه حجت خدا به وجود آید .

* مذهب علی پرستی:

 میرزا بابا ذهبی در شرح خطبه البیان که آن را منتسب به حضرت علی دانسته از زبان علی (ع) می گوید که علی فرمود: من آسمان و زمین را آفریدم ، من زنده کننده و میراننده شما هستم و... که این خطبه یک خطبه بی سند و مدرک است که حدیث شناسان از جمله آیت ا... سبحانی و علامه مجلسی آن را رد کرده اند

* کینه ورزی با علی (ع):

سلسه اقطاب  و مشایخ دراویش تا هشتصد سال همه سنی مسلک بوده اند از این جمله سر سلسه ها می توان از حسن بصری ،سفیان ثوری ، ابو هاشم کوفی  که در مخالفت با اهل بیت شهرت دارند نام برد. حالا چگونه ممکن است سر چشمه آلوده و دامنه پالوده باشد ، اصل ان گندیده وفرع ان پاکیزه باشد البته خود درویش ها می گویند اسلاف ما تقیه کرده اند .

* عارفان بی نماز:

اصحاب خانقاه ادعای وصول کرده و خود را مستغنی ازنماز و روزه می دانند. و می گویند کسی که به حقیقت رسیده باشد نیازمند شریعت نیست شریعت پوسته دین است وقتی به حقیقت رسیدی پوسته را باید دور انداخت. اصحاب خانقاه مدعی هستند که قرآن می فرماید عبادت کن تا به یقین برسی (واعبدو ربک حتی یاتیک الیقین  ) و مفهوم این آیه- در دیدگاه اصحاب خانقاه- این است که وقتی به یقین رسیدی دیگر عبادت لازم نیست اما فرقه ذهبیه مدعیست که ما از این آیه چنین برداشتی نداریم  بلکه همیشه و همواره ملازم و ملتزم به شرع و شریعت مقدس محمدی(ص) هستیم اما  متاسفانه گروهی این نظریه ذهبیه را باور کرده و ذهبیه را گروهی متشرع دانسته اند ولی میرزا ابوالقاسم راز نماز و عبادت ها را ولایت علی (ع) می داند و در شرح خطبه البیان می گوید ، حضرت علی حقیقت نماز ، حج و جهاد است ولی حقیقت روزه را نبوت پیامبر اسلام (ص) می داند و می گوید حقیقت روزه که نبوت پیامبراست خیلی دشوار نیست اما حقیقت نماز که ولایت علی صعب مستصعب است وخیلی گران ودشوار است .

*مریدان چون بردگان در غل و زنجیر :

مریدان چون بردگان در زنجیر بی حرف وحدیث ، تن و روح خود را را در اختیار مراد و مرشد قرار داده وبه قول خودشان حلقه ارادت را به گوش کرده اند هنگامی که عده ای بستر ، ماده زبونی ،خفت وخواری خود را فراهم ، و يا به پای مراد خویش به سجده می افتند ، عده دیگر نیز حس طغیان گری و برتری طلبی را به واسطه ارادت بی حد وحصربردگان حلقه به گوش- مریدان -  را در درون خویش پرورش می دهند چگونه ممکن نیست آنان ادعای عصمت و خدایی نکنند این در حالی است که هرچیزی که قلب انسان را به خود مشغول سازد و قلب را از یاد پرودگار منصرف سازد بت است. در واقع این مریدان هستند که قطب را می سازند نه قطب ها مریدان را

مرید باید در عبادات خویش ، حتی درنمازهای واجب صورت وسیمای مرشد و پیر خود را به یاد آورد و به یاد او نماز بخوانند. آنها استدلال می کنند که تصدیق بدون تصور ممکن نیست پس خدا را نمی توان دید باید سیمای پیامبر(ص) وعلی (ع) را در عبادات تصور کرد اما صفی الدین علیشاه می گوید دراویش که سیمای پیامبر و علی را مشاهده نکرده اند  پس نمی توانند سیمای انان را در نظر مسجم سازند پس باید سیمای مرشد و پیر خود را در هنگام عبادات به یاد آورند.

* ذهبیه: فلاسفه کافرند ،فقیهان درویش :

ذهبیه نیز مثل دیگر فرقه های صوفی مسلک تعصب و پافشاری روی مذهب ندارند و این را از برکات تعالیم خانقاه می دانند البته همان طور که اشاره شد صوف ها می گویند الصوفی لا مذهب له واز همه بدتر این است که ذهبیه می گوید ،  فلاسفه سنگ استنجای شیطان است و از در دشمنی با دانشمندان و حکیمان بر می آیند این گفتارآنها متناقض با دیگر گفته هایشان می باشد که اظهار می داشتند ما هیچ عقید های را غلط نمی شماریم و خواستار صلح کل هستیم ، به شدت ابو علی سینا و دیگر فلاسفه را تاخته و انها را کافر می دانند

فرقه ها برای این که بتوانند قلوب مردم رابدست آورند ناچارند با توجه به عدم پشتوانه قبلی و موقعیت مناسب خود شروع به ساختن شخصیت تصنعی و هویت دروغین نمایند و در راستای نیل به غایت خود دست به دامن مقبولین و مشهورین شود. مثلا بزرگان ذهبیه اعلام می کند، علامه بحر العلوم وحلی از شاگردان مکتب ذهبیه بوده اند ودر این مکتب رشد نموده اند. آنان می گویند میرداماد و فیض کاشانی صوفی بوده اند .

* دروغ بستن به ائمه ومعصومین :

سرنوشت عبرت انگیز ادیان آسمانی باید چراغ راه ما مسلمانان باشد و نگذاریم هرکسی به هر نیتی در میراث پیامبرخاتم و عترت پاکش دست اندازی نماید. فرقه ذهبیه ادعا دارد که سلسه ذهبیه منسوب به ثامن الائمه و بعد ازآن به ائمه بعدی، منتهی به دربان خود را که معرف کرخی است . فرمودند به پاسبانی و نگهداری این سلسه تا آن که سپرده شود دست به دست تشرف یافتگان قرب آن حضرت (ع) و این امانت عظمی را تا به قائم آل محمد.(ص) اما این ادعا برچه اساس وسند تاریخی استوار است؟

* ذهبیه و جعل حدیث :

 فرقه ذهبیه برای کسب مشروعیت خویش دست به جعل حدیث زده است و در یک حدیث جعلی از امام رضا(ع) نقل می کنند: امام رضا به معروف کرخی می فرمایند:

ای معروف تو دارای آرا و اعتقاد خوبی هستی، وبه مقام رفیع در نزد ما رسیده ای  و گوارا باد برتو پیروان تو از پیروان ما) برای این حدیث جعلی نه راوی مشخص شده ونه سند و مدرک تاریخی .

حرف های بی پایه واساس خانقاه ذهبیه ، باعث گردیده که برخی از نو درویشان این فرقه اسامی مبارک امام جواد (ع)، امام هادی(ع) ،امام حسن عسکری(ع) و امام عصر(ع)  را حذف کرده و نام چند صوفی و درویش را بنویسند و نام ولایت و امامت  انها را ثبت نمایند .

وقتی قطب سی وسوم انها در حال احتضار بود عده ای از مریدان به وی مراجعه کردند و گفتند: بعد از شما  ما به چه کسی رجوع کنیم وی گفت همان دعایی که در زمان غیبت امام عصر می خوانید بخوانید که خداوند قطب شما را نشان دهد .

*درگیری برسر تعین قطب جدید:

در ميان فرقه هاي منحرف صوفيه كه با مرگ رهبران خود براي تعيين جانشين به انشعاب و چند دستگي دچار مي شوند فرقه ذهبيه به دليل سوابق ممتد در واگرايي شهرت وي‍ژه اي دارد كه اين فرقه به ذهبيه اغتشاشيه مشهور گرديده است . اهميت مقام قطب نزد صوفيه آن چنان است كه يكي از صوفيان مي گويد : مرام درويشي ما چنان كثيف و آلوده است كه مرشد ، جبه درويشي به تن الاغي پوشاند و ما بايد دست ارادت به آن الاغ داده و دست او را ببوسيم .

دكتر دامپزشك عبدالحميد گنجويان ، قطب فراري فرقه ذهبيه اغتشاشيه و عضو لژ فرماسونري بود وی از كشور گريخت و به دامن استعمار انگلستان پناهنده شد . به مدت دو سال از سال 85 بر اثر بيماري به كما رفت وی در تاریخ 24/07/1389 در لندن درگذشت و حسین عصاریان دزفولی با لقب صلاح الدین جانشین وی شد .

* سوء استفاده از ائمه اطهار:

ذهبیه هر گاه احساس کند نمی تواند قطب مورد نظر خویش را انتخاب نماید به مقدسات مذهب دست درازی می کند مثلا ابوالقاسم راز که می خواست فرزندش را به جانشینی بعد از خود انتخاب کند بارها از ائمه اطهار سوء استفاده کرده است. این قطب می خواهد بگوید امام عصر(سلام الله علیه) عهده گرفته  که مجدالاشراف (فرزند ابوالقاسم راز) هدایت و رهبری امت را قبول کرده است و در مدح او گفته اند که تو رهبان این امتی... اما این که ابوالقاسم راز بگوید امام زمان را دیده ام دروغ بسیار بزرگی است آقای راز از قول امام عصر آورده که به فرزندت رهبان هذه الامه و این نیز تهمت آشکاریست زیرا که ائمه معصومین بارها اعلام کرده اند که در اسلام رهبانیت وجود ندارد و پیامبر بزرگ اسلام در این رابطه می فرماید : خدای تبارک وتعالی رهبانیت را بر ما ننوشته (اذن نداده) و همانا رهبانیت امت من همان جهاد در راه خداست .

*خانقاه و تاثیر فرهنگی آن:

 واژه خانقاه اصطلاحی شرعی و قانونی نیست این وازه بعد ها وارد فرهنگ مسلمین شده است. تاریخ دقیق احداث اولین خانقاه در بین مسلمین مشخص نیست اما در هر حال برای صوفیه خانقاه محلی شد که صف خود را از مساجد ومدرسه ها که در واقع نماد ومروج قرائت رسمی این دین بودند جدا نمایند وجود خانقاه هم در رسمیت و هم در ابقاء تصوف نقش بسزائی داشته است.

*فحشا و خانقاه:

اعتکاف در خانقاه موجب انزوای از اجتماع بود این که صوفیه به دلیل گوشه گیری و خانقاه نشینی از نگاه به زنان محروم بود، ولی برای نگاه به نوجوانان  زیبا روی در پی بهانه بودند، و برای این فعل حرام خویش حدیثی ازپیامبر اسلام (ص) ذکر می کردند « خیر و خوبی را در نزد نیکو صورتان بجوئید» این در حالی است که همه فقها نگاه شهوانی به پسر امرد(مویی بر صورت او نرسته باشد) را حرام دانسته اند

* خانقاه،امنیت و ایجاد انحراف:

همان گونه که در جریان عزیمت رسول مکرم اسلام (ص) به جنگ تبوک به دستور ابو عامر راهب مسیحی مسجد ضرار برای ایجاد دو دستگی ونفاق در بین مسلمین ساخته شد که بعد در بازگشت از جنگ به دستور پیامبر تخریب گردید، بار دیگر نیز به دستور یک مسیحی دیگر محلی به نام عبادتگاه در مقابل مسجدهای مسلمین ساخته شد که بعد ها نام خانقاه به خود گرفت .

* برپا کننده گان پایه های صوفی گری و خانقاه نشینی:.

حسن بصری در جنگ جمل چون از تشخیص حق و باطل عاجز ماند به بهانه زهد و ترک دنیا از کمک به علی (ع) در این جنگ  امتناع ورزیده وکناره گیری کرد گروهی مثل حسن بصری در شهرها ماندند و پایه های صوفی گری و خانقاه نشینی را بنا نهادند و بعد از شهادت علی(ع) دست به کیسه بنی امیه شدند. وکسانی چون خواجه ربیع که در جنگ صفین از علی کناره گیری نمودند و اظهار میداشتند چگونه با معاویه که دارای قبله و مسلمان است بجنگیم یک خط خنثی را ادامه داده و حقیقتا زاهد بوده در واقع حسن بصری و خواجه ربیع جزء صوفی رسمی نبودند ولی از زهاد ثمانیه به شمار میرفتند اینها آغاز کننده خط سوم و نیروی حائلی بودند که نه خط اصیل اسلامی که طلایه داران ان امام معصوم باشد را قبول داشتند و نه وارد خط عامه مردم که رهبری آنان را خلفای بنی عباس برعهده داشتند می شدند و کماکان یک خط خنثی و بی طرف ماندند و همین زاهدان و تارکان دنیا دو روش اختیار کرده بودند یکی چون خواجه ربیع تا سرحدات مرزهای اسلامی پیش رفت و کسانی چون حسن بصری، حبیب عجمی رباخوار و بشر حافی سرمایه دار بصره بعدا توبه کرده و به صوفیه پیوستند در واقع دو عامل اصلی باعث انحراف و نگون بختی درویشان است ،  یکی لا ابالی بودن نسبت به شرع، که به گفته خودشان «الصوفی لا مذهب له» صوفی لا مذهب است . و دومین اصل وجود اندیشه های مراد و مریدی است .

* مشی سیاسی ذهبیه :

خانقاه ذهبیه مسلک و طریقتی فوق العاده ضعیف و بی رمق دارد اما درازای کم رنگی سیر و سلوک دو روش در این فرقه پررنگ و نمایان است. یکی بعد عقاید و آرا ء نظری و دیگری بعد اجتماعی است که حزبی دارند. یعنی با برنامه ریزی دنبال موقعیت های مالی وسیاسی و نفوذ در ارکان قدرت وثروت هستند .

همکاری قطب فرقه ذهبیه قطب الدین نیریزی و اخذ هدیه از دست محمود افغان باعث شد که همکاری وتعاون خانقاه ذهبیه با بیگانگان  باعث سقوط اصفهان ئبه دست افاغنه گردید و هشتاد هزار نفر توسط افاغنه از دم تیغ گذارنیده شدند.که در این موقع قطب ذهبیه از اصفهان اخراج و به نجف رفت ودر آن جا نیز مورد اعتراض قرار گرفت در واقع سیاست فرقه ذهبیه براساس فرصت طلبی و منفعت  جویانه است .

* فعالیت اقتصادی فرقه ذهبیه :

چای احمد و چای محمود از جمله منابع اقتصادی این فرقه می باشد . همچنین چاپ مصطفوی و چاپ احمدیه از این فرقه است ذهبیه هم اکنون در دزفول و شیراز فعالیبت زیادی دارند و در سالهای گذشته دست به توسعه فعالیتهای خود زده اند

 

دیدگاه‌ها

راویان احادیث را فرمایش فرمودند...... مگر بزرگان و اقطاب جزء راویان حدیث و عمل کنندگان به روایات اهل بیت علیهم السلام نیستند؟

راویان حدیث را در طبقات علم رجال دسته بندی کرده اند و بر اساس نوع روایت یا نوع استنادشان و همچنین نوع تحمل حدیث و سابقه فکریشان یا رفتاریشان یا سنشان و... در مورد آنها قضاوت می کنند لازم است با دو علم درایه و رجال آشنا شوید در بین راویان حدیث بزرگان عارف هم بوده اند اما این دلیل برای قبول یا رد حدیث نیست ممکن است روایت صحیح مورد اقبال نباشد ولی یک روایت ضعیف از نظر سند مورد اقبال قرار گرفته باشد یا به عمل اصحاب یا به دلایل دیگر بنابراین باید با دقت بیشتر در مورد راویان حدیث نظر داد

سلام به همه عزيزان و اما بعد . . اعتقادات و انديشه بشري مفيد و كارساز است اما بنظرم آنچه مهمتر است صفاي دل و خلوص نيت و به دنبال آن اعمال نيك و خالصانه ما انسانهاست كه ميزان بندگي و تقرب مارا نسبت به خدايمان مشخص ميكند . ميتوان با باورها و اعتقادات به ظاهر اشتباه از نظر بعضي ها به مقامات و عوالم بندگي دست يافت كه صاحبان ظاهري مذاهب و اديان رسمي فرسنگها از آن دورند . بايستي در كسب حكمت و معرفت جهت رسيدن به انديشه هاي ناب كوشيد ولي البته آنچه آدمي را بجايي ميرساند صرفا ارادت واقعي به حق و اراده قوي در مبارزه با نفسانيات و خودخواهي است . بيائيد بجاي صرف وقت در قضاوت فرق و مذاهب يكديگر مراقب افكار پليد و مغرضانه خود و دقت بيشتر در انجام اعمال جاري خود باشيم . موحد واقعي آنسنكه همواره خدا را در كنار خود بداند وخود را تنها احساس نكند وگرنه براحتي طعمه شيطانهاي دروني و بيروني شده و در غفلت عمر گرانمايه را تلف ميكند . خدانگهدارتان . . .

باسلام و احترام گاهی با خود می اندیشم که آزادی بیان چیست؟ چقدر ما مدعیان به آنچه می گوییم وفاداریم؟ آیا حق و باطل بر اساس دیدگاه ما استوار می شود؟ آیا حقیقت آشکار است؟ در این صفحه نویسنده ای مطالبی سراسر خلاف واقع نوشته بدون هیچ مدرک و سندی در حالی که مرتب دم از سند می زند! نوشته هایش نشان می دهد نه با تفقه آشناست و نه با فلسفه نه با کلام نه با عرفان نه با تصوف! نه آن چنان تقوایی در کلام دارد که یادی هم از قیامت و موقع حساب کرده باشد. اما صاحبان نظر که در ذیل این نوشته بی اساس نظریاتی نوشتند بعضی کم از نویسنده نیستند. بعضی در صدد پاسخند و عده ای در صدد تأیید! اما پایگاهی که خود را به مقید به جامع بودن می داند اگر باشد، نه به آزادی بیان وفادار است و نه به انصاف! هر پاسخی که بی خطر بود یا رسوا کننده نبود تأیید می کند ولی در پاسخی که احساس خطر کند یا رسوایی از انعکاس آن خودداری می کند به حساب خودشان مدیریت می کنند!!! این پز بی طرفی را کنار بگذارید و فکر کنید در آزادی بیان لطیفه ایست که در تعصب و تهجر نیست.

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.