چه اشکالی دارد که مردم بتوانند خلیفه را خودشان انتخاب کنند؟

  • 1392/11/16 - 09:31
یکی از سوال و شبهاتی که همواره از سوی مخالفین شیعه مطرح می‌شود این است که می‌گویند: چه اشکالی دارد که مردم با اختیار خود خلیفه و جانشین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را انتخاب کنند؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_یکی از سوال و شبهاتی که همواره از سوی مخالفین شیعه مطرح می‎شود این است که می‎گویند: چه اشکالی دارد که مردم با اختیار خود خلیفه و جانشین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را انتخاب کنند؟
حال آنکه در عمل هم چنین کردند چرا که به شهادت تاریخ ، مردم با اختیار خود خلفای رسول خدا را انتخاب کردند و به حکومت آن ها هم رضایت داشتند! موید صحت این عملکرد و رفتار مردم هم این سخن پیامبر است که فرمودند: لا تجتمع امتی علی الخطاء یا لا تجتمع امتی علی الضلاله."امت من ،بر خطا و گمراهی اجتماع نمی‎کنند "(1)

حال پاسخ این سوال یا شبهه را در چند نکته بیان می‎ کنیم.

نکته اول:
بر فرض که مردم می توانند خلیفه انتخاب کنند،ولی آیا در انتخاب و تعیین خلفای ثلاثه به خلافت ، اصلا مردم دخالتی داشته اند؟
با نگاهی به تاریخ معلوم می‌شود که:
اولا: اجماعی در تعیین ابوبکر در کار نبوده است و مردم در انتخاب خلفای سه گانه نقشی نداشته اند. در کتب اهل سنت آمده است که: چنين نيست كه همه مردم راضى به امامت ابوبكر بودند، بلكه امامت او در حقيقت بعد از اختلاف بين مهاجرين و انصار و القاى كشمكش بين انصار اوس و خزرج، و تنها با بيعت عمر در سقيفه آغاز شد(2)

قرطبي از بزرگترين مفسران اهل سنت تصريح کرده است که عمر به تنهايي ابوبکر را انتخاب کرد و هيچ اجماعي در کار نبوده است: فإن عقدها واحد من أهل الحلّ و العقد فذلك ثابت... و دليلنا: أنّ عمر عقد البيعة لأبي بكر و لم ينكر أحد من الصحابة ذلك. اگر خلافت توسط يکي از اهل حلّ و عقد شکل گرفت خلافت ثابت مي‌گردد ... دليل ما براي اين مدعا اين است که: عمر به تنهايي براي ابوبکر بيعت گرفت و هيچکدام از صحابه منکر نشدند.(3)

همچنين بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل کرده است که تمام انصار و نيز علي بن أبي طالب عليه السلام، زبير بن عوام و تمام طرفداران آنها با خلافت ابوبکر مخالف بودند: أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِي سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا...؛ تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بني ساعده جمع شدند، و نيز علي (عليه السلام) و زبير و كساني كه همراه آنها بودند، با ما مخالفت كردند.(4)

ثانیا: اگر حکومت این سه نفر عادلانه بود چرا بزرگانی مثل امام علی علیه السلام بعد از شش ماه با آن ها بیعت کرد؟ این چه اجماعی بوده که بزرگان در آن دخالت نداشته‎اند ؟

در بخاري به نقل از عائشه آمده است که حضرت زهرا تا زمانی که زنده بود و اميرمؤمنان عليهما السلام تا شش ماه با ابوبکر بيعت نکردند. عن عائشة:... وَ عَاشَتْ ]فَاطِمَةُ[ بَعْدَ النَّبِيِّ  سِتَّةَ أَشْهُر... وَ لَمْ يَكُنْ علي يُبَايِعُ تِلْكَ الأَشْهُرَ؛ (حضرت زهرا سلام الله عليها) بعد از پيامبر صلي الله عليه واله وسلم شش ماه زنده بود... و علي در اين مدت هرگز با او (ابوبکر) بيعت نکرد.(5)

همچنین ابن حزم اندلسي درباره اجماعي که علي عليه السلام آن در آن حضور نداشته باشد، گفته است: لعنة اللّه على كلّ إجماع يخرج عنه على بن أبى طالب و من بحضرته من الصحابة.
لعنت خداوند بر هر اجماعي که علي بن ابي طالب عليه السلام و اصحابي که در محضرش بودند در آن حضور نداشته باشند.(6)

نکته دوم:
اگر مستند اهل سنت در امر اجماع  این حدیث باشد که پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) فرموده است: امت من بر خطا (گمراهي و ضلالت) اجتماع نمي کنند. با فرض صحت اين حديث، باید توجه داشت که معنای این حدیث این است که اگر تمام امت بر امری اتفاق نظر داشته باشند آن چیز صحیح است در حالی که ما ثابت کردیم که در انتخاب ابوبکر اجماعی در کار نبوده است

نکته سوم:
خلافت و امامت امری الهی است و مردم نمی توانند خلیفه انتخاب کنند. قرآن می فرماید: وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ (بقره/ 124)
خداوند به ابراهیم(علیه السلام) فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏ رسد! 
پس مقام امامت از طرف خداست قرآن می فرماید:«إنى جاعلک» همانا من تو را امام قرار دادم

از دیگر آیاتی که ثابت می کند خلیفه و امام باید از جانب خدا تعیین شوند آیات زیر است: يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ؛ اى داوود! ما تو را خليفه خود در زمين قرار داديم.(سوره ص، آیه 26). اين آیه هم بیانگر این مطلب است كه حكومت در زمين بايد از طرف خدا نشات گيرد و هر حكومتى از غير از این باشد حكومتى است ظالمانه و غاصبانه

يا اينکه حضرت موسي (عليه السلام) از خداوند تقاضا مي کند: وَ اجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي*هَارُونَ أَخِي؛ پروردگارا وزيرى از خاندانم براى من قرار ده.برادرم هارون را!؟(طه، آیه 30-31)

دراین آیه حضرت موسى از خداوند درخواست مى کند تا برادرش هارون را وصى او قرار دهد و خداوند نيز خواسته او را اجابت مى‌کند، اين جمله یعنی این که وصايت و وزارت انبياء، امرى است الهى که با نصب خداوند امکان پذیر است .

 

 

 

 

پی نوشت ها:

[1 ] احکام القرآن؛احمد بن علی الرازی،ج 2 ص 314
[2 ] صحیح بخاری 6/2505
[3 ] تفسير القرطبي ج 1 ص 269
[4 ] صحيح البخارى ج 8 ص 26 ح 6830
[ 5] صحيح البخارى ج 5 ص82 ح 4240 و ح 4241
[6 ] المحلى،ابن حزم اندلسی، ج 9 ص 345.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.