نقد و اشکال بر کتاب عوالی اللئالی ابن ابی جمهور

  • 1392/11/07 - 19:18
ملاسلطان گنابادی روایتی را در تایید تصوف نقل می‌کند که در معارضه با روایات ضم و ترد صوفیه، سراپای آن از جعلی بودنش گواهی می‌دهد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیان متأخر برای توجیه بدعت‌ها و انحرافاتشان در دین به اسباب فراوانی متمسک شده‌اند. روزی علمای بزرگ شیعه را از پیروان و هم مسلکان خود بر شمرده‌اند و روز دیگر از کتب غیر معتبر در نقل احادیث مجعول بهره گرفته‌اند. برای مثال ملاسلطان گنابادی روایتی را در تایید تصوف نقل می‌کند که در معارضه با روایات ذم و رد صوفیه، سراپای آن از جعلی بودنش گواهی می‌دهد. وی نقل کرده که، رسول خدا فرموده‌اند: «من سّره ان یجلس مع الله فلیجلس مع اهل التصوف»[1] کسی که از همنشینی با خدا خوشحال می‌شود باید با اهل تصوف همنشینی کند. بررسی این روایت از چند جهت ممکن است.

یکی از روشهای جاعلین حدیث این بوده که در مقابل روایات صحیح و به سبک آن روایات، احادیثی را جعل می‌کردند. برای مثال روایت نبی مکرم اسلام در رابطه با امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که فرمودند: الحسن والحسين سيداشباب أهل الجنة [2] حسن و حسین علیهماالسلام دو سرور جوانان بهشتی‌اند. این روایت مورد تایید و نقل عامه نیز است که بیهقی، احمد بن حنبل، نسائی، ابن ماجه و سایر بزرگان اهل سنت نیز آن را نقل کرده‌اند. جاعلین حدیث در مقابل این روایت مشهور و معتبر که مورد قبول و اتفاق تمام امت است، در مدح خلفا و برای فضیلت سازی برایشان به سبک و سیاق این روایت مشهور، روایتی را جعل کرده و رسوای خاص و عام شده‌اند. بعضی از بزرگان اهل سنت از قول رسول خدا نقل کرده‌اند که فرمود: اَبُوبَكْرُ وَ عُمَرُ سَيِّدا كُهُولِ اَهْل الْجَنَّةِ[3] ابوبكر و عمر، دو آقاي پيران اهل بهشت مي‌باشند. نقل این حدیث و جعلی بودن آن به اندازه‌ای زشت بوده که بخاری و مسلم از نقل آن اجتناب کرده اند! و نیز این جعل، معارض با آیات و روایات بی شماری است که اهل بهشت را جوان می داند و در میان ایشان پیر و کهن سال وجود ندارد. سیوطی و دیگر بزرگان اهل سنت در اوصاف بهشتیان، از قول پیامبر صلی الله علیه وآله اهل، بهشت را جوان و حدود سی و سه سال معرفی می‌کنند.[4] با این حال چگونه می‌شود كه ابوبكر و عمر ، سید پیران اهل بهشت باشند ،درحالی که هیچ پیری در بهشت نیست ؟!

به بحث خود در رابطه با روایت مدح تصوف باز می‌گردیم و می‌بینیم شاید این روایت نیز به همین سبک توسط جعال حدیث، نقل شده است. روایت اصلی که توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده این حدیث است که فرمود: من أراد أن یجلس مع الله، فلیجلس مع الفقراء یعنی: کسی که از همنشینی با خداوند و رضایت وی خوشحال می شود، پس با فقرا نشست و برخواست کند.

روایت مدح تصوف از جهات دیگر نیز قابل بررسی و نقد است. ملّا سلطان این روایت را از کتاب عوالی اللئالی نقل کرده[5] که از نظر علما و صاحب نظران شیعه اشکالات عمیقی به اصل این کتاب وارد است. صاحب و نویسنده‌ی کتاب ابن ابی جمهور[6] است که وی بخاطر سهل‌انگاری‌ در نقل‌ اخبار و استفاده‌ از روایات‌ عامّه‌ و مُرسل‌ و آحاد [به‌ خصوص‌ در همین كتاب‌] همواره‌ مورد اعتراض‌ گروهى‌ از اعاظم و فقهای‌ شیعه‌ قرار گرفته‌ است‌. در کتاب عوالی اللئالی مواردی وجود دارد و روایاتی ذکر شده که به هیچ وجه با صحت و اعتبار جمیع روایات این کتاب قابل جمع نیست و نمی توان به آن ها اعتنا نمود.

از جمله اشکالاتی که بر این کتاب وارد شده این است که؛ اولا: ابن ابی جمهور از کتب و جوامع روایی عامه روایاتی را نقل کرده که این در علم روایت و رجال ضعف بزرگی به شمار می‌رود. زیرا مبانی ایشان برای اثبات ثقه یا عدم توثیق راوی با مبانی علمای شیعه متفاوت است. ثانیاً: برخی روایات این کتاب از راویانی چون ابوهریره نقل گردیده است. وی دارای شخصیتی است که ابن قتيبه درباره اش می‌گوید: أكذبه عمر و عثمان و علي وعائشة [7] او را عمر و عثمان و علي و عائشه تکذيب کرده‌اند. و امیرالمومنین علی علیه السلام در حق او فرمودند: آگاه باشيد که دروغ گو ترين مردمان يا زندگان بر رسول خدا ابو هريره دوسي است.[8] نقل روایت از چنین فردی توسط هر کسی که صورت پذیرد، نشان دهنده ی عدم اطلاع وی از علم رجال و ضعف او در نقل احادیث است، سوای اینکه فاسد بودن ابوهریره در نزد بزرگان و قاطبه ی شیعه، اظهر من الشمس است! و ثالثاً اینکه: بعضی از روایات این کتاب مشتمل بر مطالبی است که با اعتقادات شیعه مخالف است. 

حال با این اشکالات بر کتاب عوالی اللئالی، آیا می‌توان به روایات آن در مدح تصوف اعتنا نمود؟!

 

پی نوشت:

1- بشاره المومنین، ملاسلطان گنابادی، ص 315
2- مسند الإمام أحمد بن حنبل،ح:11794.مؤسسة قرطبة - القاهرة
3- الموضوعات ، ج1 ، ص318 .
4- الدر المنثور ، جلال الدین السیوطی ، ج 1 ، ص 48 و سنن الترمذی ، ج4 ، ص88
5- الئالی فی الاحادیث الموضوعه، چاپ مصر ج2 ص142
6- محمّد بن‌ زین‌ الدّین‌ على‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ حسن‌ ابن‌ ابراهیم‌بن‌ابى‌جمهور اَحْسائى‌ یالحَصْاوی‌
7- تأويل مختلف الحديث ج1 ص22
8- شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج4 ، ص68

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.