علل افول تاریخی تصوف
هر فرقه ای در زمانهای مختلف دچار فراز و نشیب هایی می گردد و تصوف هم از این امر مستثنی نیست و در مراحل مختلف تاریخی دست خوش فراز و نشیبهایی گشته است که در این نوشتار سعی شده به علل افول تصوف نیم نگاهی داشته باشیم.
تصوف در دوره صوفیه - بویِژه از اواسط آن به بعد- رو به انحطاط نهاد و تا اواخر دوره زندیه به رکود مطلق دچار شد. پس از سقوط صفویه، جنگهای نادر و بی نظمی هایی که پس از کشته شدن او رخ داد و شورش هایی که اطراف کشور را فرا گرفته بود، موجب شد تا بازار درویشی و صوفی گری از رونق بیفتد.
این وضعیت، تا اواخر حکومت زندیه ادامه داشت. با ورود معصوم علیشاه دکنی به ایران(1)، در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم و در پی فعالیتهای او و مریدش(نور علیشاه) تصوف تجدید حیات یافت. مرکز فعالیت اینان، در سالهای 1204 تا 1212 ه ق در عتبات بود. حاجی شیروانی، وضعیت تصوف در ایران و پیش از ورود معصوم علیشاه را چنین ترسیم می کند: از اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی تا اواخر حکومت کریم خان زند، رسوم طریقت از ایران بر افتاد( 2).
اما عوامل افول دوباره تصوف
گرچه به سبب فعالیتهای معصوم علیشاه و نورعلیشاه، تصوف در اوایل دوره قاجار رونق دوباره گرفت و عده بسیاری به این جریان پیوستند، اما کم کم آن دوره شور و هیجان و بازار گرمی تصوف نیز به سر آمد و از گرایش مردم به آنان کاسته شد.
عواملی چند در این سکون و افول دوباره نقش داشتند که عبارتند از:
1- گرویدن عده ای از علما (3) به جریان تصوف، که خود این امر سبب منع بروز و ظهور کارهای قلندر مابانه و هیجانات روحی بود.
2- قتل معصوم علیشاه و مظفر علیشاه، بزرگان صوفیه را وادار به خویشتن داری و احتیاط کرد، به گونه ای که آنان می کوشیدند که تصوف را با تشیع یکی جلوه دهند تا بتوانند از فشار وارده بر خود بکاهند.
3- برقراری ارتباط میان بزرگان صوفیه و دربار قاجار، چنان که محمد شاه قاجار قریه کشن ، در نزدیکی شیراز را به حاجی شیروانی( مست علیشاه) داد. صدر الممالک اردبیلی (نصرت علیشاه) وزیر اوقاف شد و رحمت علیشاه شیرازی ، به نایب الصدری فارس منصوب شد.(4). این امر، به علت بدنام بون دربار قاجار، مردم را به تصوف و صوفیه بد بین می کرد.
4- فراوانی مدعیان قطبیت پس از نورعلیشاه، باعث دلزدگی مردم شد، زیرا میگفتند اگر اینان راه خدا را می روند، چرا با یکدیگر سر جنگ دارند و حتی به طرف مقابل فحش و ناسزا می دهند؟
5- جریان مشروطیت و وجود منور الفکر ها در کاستن نفوذ تصوف در میان مردم موثر بود، زیرا آنان تصوف و صوفیگری را مانع پیشرفت کشور معرفی می کردند. درعوض، روی آوردن به جریانات سیاسی و تشکیل احزاب مختلف افزایش یافت.
و این عوامل باعث شد تا مردم از گرد صوفیان متفرق شوند و اقبالی به آنان نداشته باشند.
................................
1- 1190 ه ق
2- حاج زین العابدین شیروانی، حدائق السیاحه ص 26
3-سید محسن امین، در اعیان الشیعه ج 10ص 230 در ذیل احوال نورعلیشاه می نویسد: و قد انحاز الیه( نورعلیشاه) و الی طریقه جماعه من العلما و الفلاسفه منهم عبد الصمد همدانی و الحاج الاصبهانی( حسین علیشاه) و المیرزا محمد رونق الکرمانی و السید ابراهیم التونی و غیرهم.
البته برخی قائلند که عبد الصمد همدانی صوفی نبوده است، اما خود ایشان در بحر المعارف،ص 62، طریق ذکر خود را می نویسد که شاه علیرضا دکنی، شاه نعمت الله ولی، جنید بغدادی و معروف کرخی همگی در طریق ذکر ایشان قرار گرفته اند.
4- مهدی بامداد، شرح حال زجال ایران ج 4 ص 391، طرائق الحقائق ج 3 ص 391
افزودن نظر جدید