سلطان حسین شاگرد حسن بصری
با مطالعه ی تاریخ روشن می شود که افرادی چون حسن بصری در کنارهمکاری با حکومت اموی و مروانی، گاهی هم مخالفتی از خود نشان می داد تا وجهه ی مردمی خویش را به طور کامل از دست ندهد و نیز وسیله ای برای تبرئه ی خود در پیش مخالفان نظام طاغوت داشته باشد. اگر بخواهیم در قالب مصداق کار حسن بصری را در عصر خودمان ببینیم باید سلطان حسین تابنده را مثال بزنیم! او در حالی که مریدان سرسختی چون ارتشبد نعمت الله نصیری داشت(1)؛ از حمایت کنندگانی مثل ارتشبد اویسی(2) درجهت سرکوبی مخالفان در بیدخت و گناباد و هرجایی در ایران استفاده می کرد.(3)
به استناد سفرنامه هایی که نوشته است، سفیران حکومت طاغوتی و شاهنشاهی رژیم پهلوی، بهترین میزبانان و محافظان او در مسافرت های خارج از کشور بودند. سلطان حسین، درست در زمانی که کثیری از جوانان و علماء در زندان های مخوف ساواک شکنجه می شدند؛ در خانقاه بیدخت سالروز تولد و تاجگذاری شاه منحوس را جشن می گرفت وبرای وی مراسم دعا بر پا می کرد!(4) او بنا بر عقیده اش می نویسد: روحانیون در امور دنیوی که مربوط به دیانت نیست! موظفند به اطاعت از سلاطین و نباید مخالفت کنند.(5)
و پازل نفاق سلطان حسین تابنده وبا این قطعه تکمیل می شود که، بعد از ورود امام خمینی (ره) به ایران، ضمن نوشتن عریضه ای بازگشت ایشان را تبریک می گوید!(6)
درحقیقت تکرار تاریخ باعث می شود که عملکرد حسن بصری در مقابل حکومت اموی، بعد از گذشت بیش از هزار سال در برخورد های منافقانه ی سلطان حسین تابنده و برادرش نورعلی تابنده پدیدار گردد؛ که ایشان نیز برای حفظ فرقه ی خود برخورد دوگانه ای را از خود نشان دهند.
.....................................................................................
منابع:
1- عرفان اسلامی / انصاریان 3/ 195-196
2- درخانقاه بیدخت چه می گذرد ص 138
3- همان ص 115 و 138
4- همان ماخذ ص 150
5- تجلی حقیقت چاپ سوم ص 336
6- خورشید تابنده ص 497
دیدگاهها
پورتال فهادان
1394/06/24 - 21:14
لینک ثابت
ضمن عرض سلام و خدا قوّت؛ شاید
افزودن نظر جدید