مکتب زهد از مکاتب سده اول و دوم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ يکي از مکاتب سده اول هجري مکتب زهد است. و اين مکتب بر اصول و قوانين و اصطلاحاتي پايبند است که در ذيل به آنها اشاره مي شود.
اصول تصوف اسلامي بر اساس قرآن و حديث استوار است، راه روشن صوفيان مسلمان همان است که در صدر اسلام مسلمانان پاکدل و وارسته بدان عمل مي کردند و آن را براي گريز از ظواهر دنيا برگزيده بودند. در اين دوره بود که اصطلاحات صوفيانه نيز بر مبناي شيوه تفکر و نحوه عمل صوفيان وضع مي شد، چنانکه ابن سينا با مشاهده اين حالات بود که گفت: کسي که از تعلقات و لذايذ دنيوي و خوشيهاي آن روي گردان باشد "زاهد" و کسي که به عبادات و طاعات مشغول شود "عابد" گفته مي شود.
در اين دوره بيشتر اصطلاحات و ترکيبات صوفيانه جنبه اسلامي صرف دارد و از آيات قرآن اقتباس شده است. به عنوان مثال:
"نار" از آيه: «امکثوا اني انست نارا...»[1]
"نور" از آيه: «... الله نور السموات و الارض ...»[2]
"طاير" که رمز زندگي پس از مرگ است از آيه: «... خذ اربعه من الطير...»[3]
"شجره" که رمز و کنايه از انسان است، از آيه: «... کلمه الطيبه کشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء...»[4]
"جام و باده" که در وصف حال اولياي مقرب در بهشت آمده است از آيه: «يطوف عليهم ولدان مخلدون* باکواب و اباريق و کاس من معين»[5] گرفته شده است.
پيروان مکتب زهد به اقتضاي اصول علم و منطق و تفکر به ظاهر کتاب و سنت و از طريق ذوق و کشف به باطن آن دو (کتاب و سنت) مي نگرند؛ زهد، ورع، عبادت، دوري از مردم، توجه به آخرت، شدت ايمان و اخلاص، محاسبه نفس، اقتدا به صحابه و تابعين از ويژگيهاي مهم اين مکتب است.[6]
گروه دوم راه شناخت را از هر جهت که مي نگردند در پيش روي خود را بسته مي بينند، زيرا نيروي عقل و حواس و ادراک انسان رامحدود و ناتوان مشاهده مي کنند؛ تنها توفيق اين گروه آن است که به ناداني و جهالت خود آگاهي حاصل مي کنند.
گروه نخست از اين مرحله پا فراتر نهاده و پيش مي روند، زيرا دستگاه ادراکي بشري را از چنان نيرويي برخوردار مي دانند که مي توان دستاوردهاي آن، بناي تازه اي را پي ريزي کند که از بلاي شک و ترديد مصون ماند. اين گروه خود دو دسته مي شوند. الهيون و ماترياليست ها.[7]
صفت و مشخصه غالب صوفيان اين مکتب، «صفت ديني محض» است. با اين همه برخي از آنها مردم گريزي و گوشه نشيني و ترک دنيا را که با روح اسلام سازگار نيست، پيشه کرده و بر آناني که از مزاياي زندگي مشروع و مرفهي برخوردار بودند خرده مي گرفتند و زبان به طعن و لعن آنان مي گشودند و البته خود نيز از طعن ديگران دور نبودند.[8]
ابراهيم ادهم شرايط زهد و وصول به مقام صالحان را چنين بيان مي کند: «بستن باب نعمت و گشودن باب شدت، بستن باب عزت و گشودن باب ذلت، بستن باب راحت و گشودن باب جهد و مجاهدت، بستن باب خواب و گشودن باب بيداري، بستن باب بي نيازي و گشودن باب فقر، بستن باب آرزو و گشودن باب مرگ.
از بزرگان مکتب زهد ابراهيم ادهم، ابوهاشم صوفي و رابعه عدويه را مي توان نام برد.
در کل اين مکتب بر اساس آموزه هاي اسلام و برداشت سطحي از ظاهر دين اسلام تشکيل شد و ضمن نکات مثبتي که براي آن برشمرده اند، اما نتيجه آن افراط در امور دين و سخت گيري بيش از حد پيروان خود را همراه داشت، مکتبي که هيچ گاه توده عمومي مردم، به علت سخت گيري هاي بيش از حدش همراه او نبوده و همواره عده کمي به آن دل مي دادند و عده کمتري بدان عمل مي کردند.
منابع:
1-سوره قصص، آيه 29
2-سوره نور، آيه 35
3-سوره بقره، آيه 260
4-سوره ابراهيم، آيه 24
5-سوره واقعه، آيات 17 و 18
6-عوارف المعارف، مصدمه، ص 3
7-فلسفه و عرفان، ص 103 به بعد
8-تلبيس و ابليس، ص 127 به بعد
افزودن نظر جدید