آباد کردن دنیای مردم

  • 1403/02/02 - 11:32

عبدالحمید به این قاعده اشاره می‌کند که علما، رهبران و مسئولان جامعه در هر جای دنیا، دنبال منافع مادی بروند و به فکر اقتصاد خود و اطرافیانشان باشند، فاتحه اقتصاد و معیشت مردم خوانده می‌شود. با بررسی تاریخ می‌فهمیم که وی از شیوه حکومت خلفای اهل‌سنت انتقاد می‌کند و این توصیفات به سیره رهبران و سردمداران انقلاب اسلامی، شباهت ندارد.

اشرافیت صحابه

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید در شب پایانی ماه رمضان، در مراسمی موسوم به ختم قرآن، در مسجد مکی زاهدان گفت: «در اوایلِ اسلام، از اقتصاد خبری نبود. در غزوه احزاب، صحابه و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله از گرسنگی بر شکم سنگ بستند. مردم نان برای خوردن نداشتند. بعد از آن در دنیا تحول آمد؛ اقتصاد چنان ریشه‌دار و قوی شد که مردم گرسنگی و فقر گذشته را فراموش کردند؛ اما پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و خلفای راشدین و کسانی که در صدر اسلام، دارای حکومت بودند، هرگز به سوی جمع‌آوری دنیا نرفتند، بلکه دنیای ملت و جامعه را آباد کردند. تجربه نشان داده است که اگر علما، رهبران و مسئولان جامعه در هر جای دنیا، دنبال منافع مادی بروند و به فکر اقتصاد خود و اطرافیانشان باشند، فاتحه اقتصاد و معیشت مردم خوانده شده است. رهبران و مسئولان هر جامعه و مملکتی، زمانی موفق می‌شوند که سیرت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و خلفای راشدین را الگو قرار بدهند؛ مردم را سیر کنند و خودشان گرسنه بخوابند».[1]

عبدالحمید با این سخنان، سعی در انتقاد از دولتمردان ایران داشت، اما متوجه نشد که بیش از اینکه این مطالب به ضرر مسئولین بلند پایه کشور اسلامی ایران باشد، اشاره به خلفای اهل‌سنت دارد. خلیفه سوم، «عثمان» و دست نشانده او در شام، «معاویه»، مصداق تجمل‌گرایی و جمع‌آوری ثروت بودند. علت تبعید شدن ابوذر به شام این بود که عثمان اموال زیادى به بنى امیه می‌داد؛ ابوذر اعتراض کرد و عثمان را بسیار خشمگین کرد. وی در مجلسى که جمعى حضور داشتند، از مردم پرسید: آیا جایز است که والى از بیت‌المال مسلمین چیزى به عنوان قرض به دیگرى بپردازد؟ کعب الاحبار گفت: اشکالى ندارد! ابوذر رو به کعب الاحبار گفت: اى پسر یهودى! دین ما را تو به ما یاد می‌دهى؟![2] پس از این اتفاق، عثمان، ابوذر را به شام تبعید کرد.

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، عثمان را این گونه توصیف می‌کند: «... سومی به حکومت رسید که برنامه‌ای جز خوردن و پوشیدن و جمع‌آوری ثروت و مال نداشت و دودمان پدری او (بنی‌امیه) نیز در این مسیر همراه او شده و چون شترانی که گیاه تازه بهار را با حرص و ولع می‌خورند، به غارت بیت‌المال دست زدند؛ در نتیجه این اوضاع، رشته‌اش پنبه شد و اعمالش کار او را تمام ساخت و شکم‌ بارگی سرنگونش کرد».[3]

مسعودی در احوال عثمان می‌نویسد: «عثمان فوق العاده كریم و بخشنده بود (البته از بیت المال!). ... او برای اولین بار در میان خلفا، خانه خویش را با سنگ و آهك بالا برد و درهایش را از چوب ساج و عرعر ساخت و اموال و باغات و چشمه‌هایی در مدینه اندوخت. وقتی كه مُرد نزد صندوقدارش صد و پنجاه هزار دینار و یك میلیون درهم پول نقد بود. قیمت املاكش در وادی القری و حنین و جاهای دیگر، بالغ بر صد هزار دینار می‌شد. اسب و شتر فراوانی از او باقی ماند».[4]

بلاذرى می‌گوید: «در بیت‌المال در مدینه، جامه‌دانى بود که در آن گوهرها و زیورهایى وجود داشت؛ عثمان از آن برمی‌داشت که برخى از خانواده‌اش را با آن بیاراید. مردم در این مورد، او را آشکارا نکوهیدند و سخنانى تند به وى گفتند تا به خشم آمد و گفت: این مال خداست! به هر که بخواهم می‌دهم و هر که را بخواهم، از آن محروم می‌دارم. پس خدا بر هر که مخالف باشد، خشم گیرد» و به گزارشى گفت: «ما نیازمندی‌هاى خود را از این غنائم و خراج‌‏ها تأمین می‌کنیم؛ هر چند گروه‌هایى خوش نداشته باشند». على علیه‌السلام به او گفت: «در آن هنگام، به جلوگیرى از کارت برمی‌خیزند و میان تو و خواسته‌ات جدایى می‌اندازند ...».[5]

عثمان به شیوه‌ای رفتار می‌کرد که گویا بیت‌المال را ملک خود و خاندانش می‌دانست و ساده‌ زیستی را که از نقاط مثبت خلفای پیشین بود، رها کرد و به تجمل، روی آورد. طبیعی بود صحابه و مسلمانان، تحمل چنین زمامداری را نخواهند داشت. با بررسی تاریخ، به این نتیجه می‌رسیم که عبدالحمید از شیوه حکومت خلفای اهل‌سنت انتقاد می‌کند و این توصیفات به سیره رهبران و سردمداران انقلاب اسلامی، شباهت ندارد.

پی‌نوشت:
​[1]. سخنان عبدالحمید در 20 فروردین 1403.
[2]. مروج الذهب، مسعودی، ج2، ص267.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 3.
[4]. مروج الذهب، مسعودی، ج2، ص261.
[5]. انساب الاشراف، بلاذری، ج5، ص538.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.