شاخصههای تشیع و تسنن سران تصوف/شاخصه اعتقادی
.
پایگاه جامع، فرق و ادیان_ تصوف به عنوان یکی از انحرافات جدی در امت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است. اهلبیت علیهمالسلام به عنوان رهبران الهی از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند. این انحراف، از بین اهلسنت آغاز گردید.
اگر چه تا قرن ششم در بین شیعیان هیچ صوفی شیعه ای وجود نداشت ولی تصوف تا قرن هشتم نیز در بین شیعیان جایگاهی نداشته است و پیش از آن همه بزرگان صوفیه از اهل سنت بودند؛ ولی در بین آثار آنها مدحها و تمجیدهایی از اهلبیت معصومین علیهمالسلام وجود داشته، به این خاطر بعد از نفوذ تصوف در بین شیعیان، بعضی از شیعیان دلبسته به این جریان، قائل به تشیع بزرگان صوفیه شده و خاستگاه تصوف را تعالیم اهلبیت علیهمالسلام دانستهاند.
قاضی نورالله شوشتری یکی از عالمان شیعی است که در بین محققین، معروف به شیخ شیعه تراش میباشد و در کتاب «مجالس المؤمنین» تلاش کرده که افراد سنیمذهب همچون بسیاری از سران تصوف را با اندک قرائنی شیعه قلمداد کند؛ برای قضاوت و تشخیص مذهب بزرگان اهل تصوف، چارهای جز روشن ساختن شاخصههای اصیل و اصلی در تحقق مذهب تشیع و تسنن نیست و تعیین این شاخصهها راهی به سوی آشکارشدن وضعیت خاستگاه تصوف و مذهب سران متصوفه خواهد بود.
بهطورکلی میتوان شاخصههای تشخیصی را در اعتقادی، فقهی و محبّتی منحصر کرده و میتوان طبق این شاخصهها مذهب سران تصوف را تشخیص داد که در این مقاله به شاخصههای اعتقادی میپردازیم.
شاخصه های اعتقادی:
۱) امامت:
امامت یکی از مهمترین معیارهای اعتقادی است که بهوسیله آن میتوان مذهب اشخاص مورد بررسی قرارداد؛ زیرا کسانی که خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را بپذیرند، جزء شیعیان محسوب شده ولی کسانی که امیرالمؤمنین علیهالسلام را خلیفه چهارم بدانند، قطعاً از پیروان مکتب خلفا خواهند بود.
2) اعتقاد به مهدویت حجت بن الحسنالعسکری علیهالسلام
یکی دیگر از معیارهای تشخیصی این است که شیعیان اثنیعشری قائل به مهدویت حجت بن الحسنالعسکری علیهالسلام هستند؛ ولی اهلسنت به چنین مطلبی قائل نبوده و ایشان را مهدی نمیدانند؛ به این خاطر میتوان این معیار را یکی از مهمترین شاخصههای تشخیص مذهب افراد دانست.
مثلاً علاءالدوله سمنانی (قطب بیست و نهم فرقه صوفیه ذهبیه)، در کتاب چهل مجلس و العروة لاهل الخلوه و الجلوه بیان میکند که «آخر، جماعتی از اهل قبیله که ایشان را روافض میگویند، ایمان نزد ایشان آنگاه ایمان است که اعتقاد کنند که محمدحسن عسکری (رحمهالله) زنده است و مهدی اوست و بیرون خواهد آمد.» [1] طبق این شاخصه متوجه خواهیم شد که علاءالدوله سمنانی، اعتقاد به مهدویت حجت بن الحسنالعسکری علیهالسلام را دیدگاه روافض دانسته و مشخص است که خود او اعتقادی به چنین مطلبی ندارد.
3) اعتقاد به ایمان حضرت ابوطالب علیهالسلام:
شیعیان به دلیل وجود روایات متعدد درباره ایمان حضرت ابوطالب علیهالسلام، قائل به ایمان حضرت ابوطالب علیهالسلام به رسولخدا صلیاللهعلیهوآله در زمان حیاتش هستند؛ ولی ایمان خویش را مخفی میکرده؛ این نکته در روایات متعدد، از جمله در روایتی صحیح از امام صادق علیهالسلام نقل شده که میفرماید: «إِنَّ مَثَلَ أَبِیطَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِالْکَهْفِ، أَسَرُّوا الْإِیمَانَ و أَظْهَرُوا الشِّرْکَ، فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ»؛ [2] «مَثَل ابوطالب مَثَل اصحاب کهف است. ایمانشان را مخفی نگاه داشتند و شرک را ظاهر کردند و در نتیجه خداوند دو مرتبه به ایشان پاداش داد.»
ولی برخی از مسلمانان اهلسنت بر این باورند که حضرت ابوطالب علیهالسلام، کافر از دنیا رفته؛ در مقابل، امامیه و زیدیه اتفاق دارند که حضرت ابوطالب مسلمان بوده و بر آیین اسلام از دنیا رفته است و برای آن حضرت احترام قائل هستند؛ به این خاطر، این مورد نیز میتواند به عنوان شاخص اعتقادی برای مرزبندی و تشخیص مذهب اشخاص و بزرگان متصوفه، موردتوجه قرار گیرد.
در نتیجه باید توجه کرد که برای تشخیص مذهب بزرگان صوفیه، شاخصههای اعتقادی همچون اعتقاد به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام از رسول خدا صلی اللهعلیهوآله، مهدویت حجت بن الحسنالعسکری و ایمان حضرت ابوطالب علیهالسلام را میتوان میزان و معیار قرار داده و مذهب افراد را بر اساس آثار آنها مورد بررسی قرار داد.
پینوشت:
[1]. سمنانی، علاءالدوله، چهل مجلس، تهران، ادیب، ۱۳۶۶، ص ۲۱۷.
[2]. شیخ کلینی، الکافی، دارالحدیث، قم، الطبعةالاولی،۱۴۲۹ هـ، ج ۲، ص ۴۶۲ .
افزودن نظر جدید