شبهه بهائیان در تشبیه یکی از زنان بابی به حضرت فاطمه (س)
پیشوایان بهائیت، «قرةالعین» زن بابی الگوی بهائیان را، مظهر و همرده حضرت فاطمه (س) میدانند و سعی دارند بیعفتیهای او را نیز توجیه کنند؛ اما به راستی، چگونه یک زن فراری، قاتل، شورشی و فاسد، میتواند مظهر یا همرده سیده زنانی باشد که مصداق کامل تمام صفات پسندیده، میان تمامی مردم در طول تاریخ است؟!
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «قرةالعین» یا «فاطمه برغانی»، زن برجسته و از رهبران جریان بابیت است که فرقه بهائیت، او را الگوی زنان بهائی، بلکه الگویی برای تمام زنان معرفی میکند. بهائیان تلاش دارند تا شخصیت «قرةالعین» را با زنان برگزیده الهی، مقایسه کرده و او را همردیف آنان قرار دهند. رهبران بهائیت حتی او را مظهر حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها معرفی میکنند.
جالب آنکه پیشوایان بهائیت در توجیه اینکه چطور قرةالعین بابی میتواند مظهر حضرت فاطمهای باشد که اسطوره عفت و حیا برای زنان عالم است نیز توجیهاتی میآورند؛ از جمله ماجرایی که از پیامبرنمای بهائیت در بیعفتی قرةالعین نقل میکنند: «ما یک روز ناخوش شدیم (در دشت بدشت) و در بستر خوابیدیم، جناب طاهره پیغام داده بود که از ما ملاقات کند، ما متحیر ماندیم که چه جواب بدهیم؛ ناگهان دیدیم طاهره بدون حجاب با صورت گشاده از در وارد شد و جلو ما ایستاد، میرزا آقاجان، با بیان زیبایی این حادثه را اینطور تعبیر کرد و گفت: در روز قیامت حضرت فاطمه بیحجاب و با صورت گشاده جلو چشم مردم تشریف میآورند؛ در آن لحظه هاتفی از غیب ندا میکند و میگوید: (غضوا ابصارکم). در آن روز همه اصحاب دچار دهشت و اضطراب شدند».[1]
اما در پاسخ به تشبیه قرةالعین بابی به سیده زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، لازم است تا نگاهی به سیره و سرنوشت این زن بابی داشته باشیم:
زرّین تاج برغانی معروف به قرةالعین، پس از آشنایی با مکتب شیخیه، همسر و سه فرزند خود را رها کرد و برای وصال محبوب خود (کاظم رشتی)، از قزوین عازم عراق شد. او در عراق به مسلک تروریستی بابیت درآمد و از اولین هستههای تشکیلات بابی شد. قرةالعین که سرانجام به ایران بازگردانده شد، از مقابله فکری پدر شوهر خود (یعنی علّامه برغانی معروف به شهید ثالث)، با جریان انحرافی بابیت به خشم آمد و توطئه ترور او را برنامهریزی کرد.[2]
پس از ترور این عالم مجاهد، قرةالعین توانست با نقشه حسینعلی نوری (بهاءالله) از قزوین بگریزد و به اجتماع بابیها در بدشت بپیوندد.[3] او در بدشت، چراغ پرفروغی بود که با طنازیها، پوشش و حرفهای دلربایش، هر بوالهوسی را جذب خود میکرد.
قرةالعین در اجتماع بدشت، برای اولین بار در میان بابیها کشف حجاب کرد و ضمن اعلام نسخ اسلام، از به مشارکت سپردن همسران یکدیگر با هم سخن گفت: «امروز تکالیف شرعیه یکباره ساقط است و این صوم صلاة کاری بیهوده است؛ ... پس زحمت بیهوده بر خویش روا ندارید و زنان خود را در مضاجعت (همبستری) به طریق مشارکت بسپارید (زنهای خود را برای کامجویی، در اختیار یکدیگر قرار دهید) و در اموال یکدیگر شریک و سهیم باشید که در این امور، شما را عقابی و عذابی نخواهد بود».[4]
او که به همراه سایر بابیها، عیش و نوش را از حد و حصر گذراند، توسط مردم از بدشت بیرون شد و در راه فرار، با محمدعلی بارفروشی همبستر شد و نهایتاً در راه رسیدن به تجمع بابیهای شورشی در قلعه طبرسی، توسط نیروهای دولتی دستگیر و پس از ترور نافرجام ناصرالدین شاه به دست بابیها، اعدام شد.
اما به راستی، چگونه یک زن فراری، قاتل، شورشی و فاسد، میتواند مظهر یا همرده سیده زنانی باشد که مصداق کامل تمام صفات پسندیده، میان تمامی مردم در طول تاریخ است؟!
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص429.
[2]. ر.ک: سید محمدباقر نجفی، بهائیان، تهران: نشر معشر، 1383 ش، ص517-516.
[3]. ر.ک: همان، ص522-512.
[4]. جمعی از نویسندگان، فرقههای انحرافی، قم: مرکز تخصصی مهدویت، ص164، به نقل از «ظهورالحق»، ص182.
افزودن نظر جدید