بازگشت قرة العین، بازگشت بی‌بند و باری

  • 1396/11/16 - 13:31
تشکیلات بهائیت که پیش‌تر فعالیت‌های ضدمدنی خود را با شعار آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید دنبال می‌کرد، اینک با حمایت از جنبش دختران خیابان انقلاب، به دنبال تکمیل این پازل نیمه‌تمام خود است. از این‌رو در راستای حمایت از جریان انحرافی دختران خیابان انقلاب، آن را به بازگشت قرة العین تشبیه می‌کنند. اما به راستی قرة العین کیست؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از محورهای فعالیتی تشکیلات بهائیت در راستای مقابله با اسلام و انقلاب ایران، مسئله‌ی مبارزه و مقابله با حجاب اسلامی است. در این راستا، تشکیلات بهائیت که پیش‌تر فعالیت‌های ضدمدنی خود را با شعار آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید دنبال می‌کرد، اینک و در آستانه‌ی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، با به راه اندازی و حمایت از جنبش دختران خیابان انقلاب، به دنبال تکمیل این پازل نیمه‌تمام خود است.
از این‌رو مبلّغان بهائیت، بر خلاف آموزه‌ی اطاعت از حکومتی که توسط پیشوایان این فرقه تشریع شده [1]، در کانال‌ها و پیج‌های تبلیغی خود، به تلاش برای حمایت و توسعه‌ی جریان غیرقانونی و انحرافی "دختران خیابان انقلاب" اشتغال داشته و کشف حجاب‌های صورت گرفته را به بازگشت قرة العین تشبیه می‌کنند. همچنان که به نقل برخی مبلّغان بهائی می‌خوانیم: «این روزها که بیشتر از قبل شاهد حرکت‌هایی مشابه با اقدام دختر خیابان انقلاب هستم، به یاد طاهره قرة‌العین می‌افتم... طاهره با شجاعت و جسارت خود و در کمال وقار و پاکی، جنبشی را برای رهایی زنان ایرانی آغاز کرد که سالیان دراز به دلیل تعصبات عمیق و کینه‌هایی دیرین در این مرز و بوم، در زیر خاک مدفون بود. حال پس از یک قرن و نیم دوباره روح طاهره در کوچه و باغ‌های این مرز و بوم در حرکت است».[2]
اما به راستی مگر "طاهره قرة العین" که بود و چه کرد که بهائیان، این بی‌عفتی‌های صورت گرفته را به بازگشت مجدد او تعبیر می‌کنند و قصد دارند از او، الگویی برای زنان ایرانی بسازند؟! از این‌رو در ادامه لازم است تا برخی ویژگی‌ها و اقدامات این زن نمونه‌ی بابی مسلک را با یکدیگر مرور کنیم.
زرّین تاج برغانی معروف به قرة العین، پس از آشنایی با مکتب شیخیه، همسر و سه فرزند خود را رها کرد و برای وصال محبوب خود (کاظم رشتی)، از قزوین عازم عراق شد. اما زمانی که به کربلا رسید، کاظم رشتی از دنیا رفته بود؛ از این‌رو در منزل او ساکن شد و کُرسی درس برپا کرد.[3] این منوال ادامه داشت تا آن‌که ملاعلی بسطامی، در سال 1260 ق وارد عراق شد و خبر از ظهور ادعای قائمیت علی‌محمد باب آورد. قرة العین نیز بلافاصله به مسلک بابی درآمد و تبلیغ مرام بابی‌گری را به قدری گسترش داد که حکومت وقت وی را به بغداد فراخواند و در خانه‌ی آلوسی (مفتی سنّی شیعه‌ستیز بغداد) ساکن کرد.[4] وی در مدّت دوماهه‌ی سکونت خود در خانه‌ی این مفتی، چنان وی را مجذوب خود کرد که آلوسی این جمله‌ی معروف را بر زبان آورد: «یا قُرةالعین تالله إنّی علی مَذهبِک و لکنّی أخافُ سُیوفَ آل عثمان [5]؛ ای قرة العین سوگند به خدا که من بر مذهب تو درآمدم و لکن از شمشیرهای حکومت عثمانی هراس دارم».
قرة العین که سرانجام توسط برادرانش به خانه بازگردانده شد؛ از مقابله‌ی فکری پدرشوهر خود (یعنی علّامه برغانی معروف به شهید ثالث)، با جریان انحرافی بابیت بسیار رنج می‌برد. لذا توطئه‌ی ترور او را برنامه‌ریزی کرد.[6] با شهادت این عالم مجاهد، خروشی در قزوین به وجود آمد و مردم خواستار مجازات بابیان از جمله قرة العین شدند. قرة العین نهایتاً توانست با نقشه‌ی حسینعلی نوری (که بعدها به بهاءالله مشهور شد)، دو مرتبه از خانه بگریزد و به تجمع بابیان در بدشت بپیوندد.[7] بی‌شک چراغ پرفروغ این اجتماع، کسی جز قرة العین (که با طنازی‌ها و سخنان دل‌ربای خود، هر بوالهوسی را جذب می‌کرد) نبود.
قرة العین در اجتماع بدشت، برای اولین‌بار در میان بابی‌ها کشف حجاب کرد و با ظاهری آراسته، میان آنان حاضر شد و سخنان تأمل برانگیزی بر زبان جاری کرد: «ای اصحاب! این روزگار از ایام فترت شمرده می‌شود. امروز تکالیف شرعیه یک‌باره ساقط است و این صوم صلاة کاری بیهوده است... پس زحمت بیهوده بر خویش روا ندارید و زنان خود را در مضاجعت (همبستری) به طریق مشارکت بسپارید (زن‌های خود را برای کام‌جویی، در اختیار یکدیگر قرار دهید) و در اموال یکدیگر شریک و سهیم باشید که در این امور شما را عقابی و عذابی نخواهد بود».[8]
یکی دیگر وقایعی که در بدشت توسط قرة العین رقم خورد، ابراز ادعای خدایی توسط او بوده است؛ همچنان که عبدالبهاء در اشاره‌ای به این موضوع گفته است: «و جناب طاهره إنّی أنا الله (فریاد: من خدا هستم) را در بدشت تا عنان آسمان به أعلی نداء (صدای بلند) بلند نمود (اظهار داشت)».[9] سرانجام اهالی بدشت، عیش و نوش بی‌حد و حصر بابیان را تاب نیاورده و آنان را از آن‌جا بیرون کردند. پس از فروپاشی تجمع بابی‌ها در بدشت، قرة العین با محمدعلی بارفروشی، بر یک محمل نشست و در یکی از قرای هزار جریب، با او هم بستر شد و نهایتاً در راه رسیدن به تجمع بابیان شورشی در قلعه‌ی طبرسی، توسط نیروهای دولتی دستگیر شد.
اما به راستی آیا یک زن فراری، قاتل، شورشی و فاسد، می‌تواند به عنوان الگوی زنان ایرانی که در طول تاریخ به نجابت و پاکدامنی مشهور بودند، قرار گیرد؟! آری؛ بازگشت قرة العین، به معنای بازگشت بی‌بند و باری.

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ج 8، صص 246-247.
[2]. به نقل از کانال‌های تبلیغی خبری تشکیلات بهائیت.
[3]. حسن مرسل وند، گفت و شنود سید علی‌محمد باب با روحانیون تبریز، ص 128؛ فتنه باب، ص 168.
[4]. همان، ص 130؛ همان، ص 170-169.
[5]. ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 96-94.
[6]. ر.ک: سید محمدباقر نجفی، بهائیان، تهران: نشر معشر، 1383 ش، صص 517-516.
[7]. ر.ک: همان، صص 522-512.
[8]. جمعی از نویسندگان، فرقه‌های انحرافی، قم: مرکز تخصصی مهدویت، ص 164، به نقل از: ظهورالحق، ص 182.
[9]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 2، ص 255.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.