بررسی زندگینامه «وحیدالاولیاء» قسمت اول

  • 1402/07/01 - 13:10
وحیدالاولیاء، سی‌وهفتمین قطب سلسله ذهبیه از راه خواب، پیر و مراد خویش را انتخاب کرده است؛ این درحالیست که در متون دینی، خواب ملاک و حجت برای عمل در امور فقهی و سیر و سلوک نیست.
وحیدالاولیاء

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از راه‌های تشخیص حقانیت یا بطلان هر جریانی این است که زندگینامه و اصول اساسی بزرگان آن جریان را مورد تحقیق قرار داد تا در خلال این تحقیق، وضعیت فرقه نیز روشن شود. یکی از این جریان ها فرقه صوفیه ذهبیه است که با شناخت صحیح اقطاب و بزرگان آن، تا حدودی می‌توان در مورد حق یا باطل بودن این فرقه صوفیانه که دارای انشعاب‌های متعددی نیز می‌باشد، اظهار نظر کرد.

میرزا احمد مرتضوی تبریزی، ملقب به «وحیدالاولیاء»، سی‌ و هفتمین قطب سلسله ذهبیه، در سال ۱۳۸۶ ق در تبریز متولد شد؛ بعد از مدت زمانی، همراه پدر به رشت مسافرت کرد و چند سالی را در آنجا سُکنی گزید و پس از آن، به اردبیل رفت و آنجا را به عنوان وطن انتخاب کرد. در اردبیل مشغول ادبیات فارسی، عربی و امور دیگر از نقاشی، تذهیب و صحافی شد و در سال ۱۳۰۸ ق به قفقاز و روسیه سفر کرد و در آن کشور، به کارهایی همچون کتابت کلام‌الله مجید و کتب، تذهیب[1] و نقاشی مشغول گردید و در سال 1312ق از روسیه به وطن خود اردبیل مراجعه کرد.[2]

نحوه جذب به تصوف:

اعتقاد فرقه‌های صوفیه این است که یکی از راه‌ها در انتخاب استاد و قطب زمان، تمسک به خواب است و بدین وسیله با خواب به قطب زمان و استاد طریقت هدایت می‌شوند؛ برای اثبات این مسئله می‌توان به خواب وحیدالاولیاء که در کتاب میرزا ابوالحسن حافظ الکتب نقل شده، استناد کرد.

میرزا ابوالحسن حافظ الکتب از زبان وحیدالاولیاء، جریان آشنایی‌اش با مجدالاشراف(قطب سی وششم فرقه ذهبیه) را این گونه بیان می‌کند: «روزی از اینکه عمر و زندگی آدمی صرف بندگی خالق و شناسائی باری‌تعالی عِزّ اِسمُه نشود، چه حاصل و فایده بر آن عمر و زندگی مترتب خواهد بود. غرق خیال و تفکر می‌بود، شب آن روز به درگاه بی نیاز نالید، با گریه و زاری از خداوند تبارک و تعالی مسئلت نمود که مرا براه راست هدایت نماید، و ولی عصر و زمان که نایب و مَظهَر حجت و امام زمانست، به من بنماید که تا قوه جوانی است در زیر سایه و امر او به جهاد اکبر مشغول گشته تا صفای قلب و نور دل حاصل آید و به حق واصل گردد. همان شب در خواب دیدم، سیدی بس بزرگوار و با هیبت در بالای کوهی و لوحی در دست گرفته ایستاده و جماعتی را که پائین کوه ایستاده و توجه به آن عالیقدر دارند خطاب میفرماید: سرمایه عمر عزیز را که بس گرانبهاست به رایگان نبازید و از دست ندهید و دولت سَرمد را که تن و جان باید فدای و صرف تحصیل آن گردد، به علاقه دنیای فانی از او بی بهره نمانید. از این گونه نصایح به مردم می‌فرمود و در آن صفحه هم از این قبیل وعظ و پند، مکتوب بود و آن جمع می‌خواستند خود را به حضور مبارک برسانند، مصائب راه مانع بود. من ندانستم چطور شد ناگاه خود را در حضور مبارک دیدم، در حالی که از آن نصایح تکرار می‌فرمود مسرور شده از اسم مبارک جویا شدم، فرمود نام من جلال‌الدین محمد مجدالاشراف است. از خواب بیدار شدم .چون تا آن زمان اسم ایشان را نشنیده بودم و نمی‌دانستم ساکن کجا هستند، از این جهت ملول و پریشان بودم تا بعد از مدتی به حضور نایب ایشان آقا میرزا حسین‌خان سررشته‌دار «الملقب بمرصع پوش ولایت» که در اردبیل ساکن بود، پی برده، اخذ ذکر و دستورالعمل از ایشان نموده و مشغول کار گردیدم».[3]

با دقت در کلام «حافظ‌‌ ‌الکتب»، مشخص می‌شود که وحید‌الاولیاء به وسیله خواب مراد خود یعنی مجدالاشراف را پیدا کرده است؛ این درحالیست که نمی‌توان به چنین خواب‌هایی در امور سلوکی اعتماد کرد و در امور احتمال تصرف ابلیس وجود دارد. در روایات نیز اهل‌بیت علیهم‌السلام ما را بر حذر داشته‌اند که در امور دینی، خواب را ملاک بدانیم. امام صادق علیه‌السلام درباره عدم حجیت خواب در امور دینی می‌فرمایند: «همانا دین خدای عزوجل بسیار عزتمندتر از آن است که به خواب‌ دیدن مشخص شود».[4]

در نتیجه باید گفت که وحیدالاولیاء طبق یک خواب پیر و مراد خویش را انتخاب کرده است، این در حالیست که خواب نمی‌تواند ملاک عمل ما در امور دینی باشد و استناد فرقه‌های انحرافی به خصوص تصوف به خواب، برای دور کردن مردم از مبانی اصیل تفکر در جامعه است تا به این وسیله، به گسترش خود در جامعه مدد رسانند.

پی‌نوشت:
[1]. هنر تذهیب، عبارت است از طراحی، رنگ آمیزی و طلاکاری انواع طرح‌ها با نقوش هندسی و گیاهی که برای تزیین حاشیه‌ی صفحات کتب خطی به منظور هرچه زیباتر کردن آن‌ها به کار می‌رود.
[2]. ر.ک: حافظ الکتب، میرزا ابوالحسن، مختصری در شرح حال حضرت وحید الاولیا و اسامی اقطاب سلسله مبارکه ذهبیه، مردم شناسی و فرهنگ عامه ایران، ۱۳۳۸، شماره ۱، ص 77.
[3]. همان، ص 78.
[4]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - دارالحديث)، 15جلد،؛ ج‏6 ؛ ص636، دار الحديث - قم، چاپ: اول، ق‏1429.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.