عامل اسلامی در تصوف

  • 1392/09/05 - 22:51
درباره منشا تصوف نظرات گوناگونی است که خلاصه آن این است که تصوف یا زمینه اسلامی دارد یا از غیر اسلام وارد اسلام شده است. در این نوشته به نظریه ای که در مورد منشا اسلامی تصوف است می پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درباره منشا تصوف نظرات گوناگونی است که خلاصه آنها این است که تصوف یا زمینه اسلامی دارد یا از غیر اسلام وارد دين اسلام شده است. در این نوشته به نظریه ای که در مورد منشا اسلامی تصوف است می پردازیم.

اسلام با رهبانیت مسیحی و ریاضت های هندی سازگاری ندارد. چنانکه پیروان خود را به فعالیت های دنیوی و بهره گرفتن لذتهای مباح دنیا و زندگی فرا می خواند، چنانکه  قرآن می فرماید:

«قل من حرم زینه التی اخرج لعباه و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیوه الدنیا، خالصه یومن القیامه...»[1]

بدین ترتیب اسلام پیروان خود را از طریقه کشیشان و راهبان دیر ها و صومعه ها و نیز از روش فقرا و زهاد هند و رنج شکنجه مورد توجه آنان بر حذر می دارد.[2]

به نظر ماسینیون، بذر حقیقی در قرآن است و این بذر ها چنان کافی و وافی هستند که نیازی به آن نیست تا برای ظهور تصوف منشا دیگری جست و جو کرد.[3]

زیرا هر محیط دینی که در مورد تقوا و تامل و اخلاص به پیروان خود دستورالعملی داده باشد، صلاحیت آن را دارد که روح تصوف در آن ظهور کند. بنابراین تصوف مخصوص یک نژاد، یک زبان و یک ملت خاص نیست، بلکه پدیده ای است که محدود به محدوده، نژاد، و زبان نمی باشد.

با این بیان می توان گفت که تصوف اسلامی از قرآن سرچشمه گرفته است. زیرا مسلمانان آن را تلاوت می کنند و در آیات آن می اندیشند و به واجباتش قیام می کنند، پس تصوف زاییده همین رفتار و کردار بر مبنای قرآن است.

چون به قرآن که نخستین کتاب تفکر مسلمانان و مهمترین منبع عقیده و شریعت اسلامی است مراجعه می کنیم، در آن آیات بسیاری که مسلمانان را به اعراض از دنیا فرا می خواند و کوشش برای زندگی آخرت را سفارش می کند، می بینیم:

«یا ایها الذین آمنوا لا تهلکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون»[4]

و نیز آیاتی درباره ذکر و مراقبت نفس و کارهای دیگر که متصوفه به عنوان مقامات از آن یاد می کنند، در قرآن می توان دید:

«واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوه و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا.»[5]

و نیز «فاصبر علی ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل الطلوع الشمس و قبل غروبها و من آناء اللیل فسبح و اطراف النهار لعلک ترضی.»[6]

پس این دو تمایل متباین؛ یعنی اعراض از دنیا و کوشش برای آن را در سیره رسول اکرم صل الله علیه و آله نیز می توان دید و اين که برخي اين روش را منحصر در راه خود مي دانند و سرپيچي از آن راه را موجب خروج از آن مي دانند صحيح نمي باشد زيرا اين راه، راه پيامبر و ائمه عليهم السلام است؛ هر چند به وسيله گروهي مصادره به مطلوب شده و آن را منحصر به خود مي دانند. حضرت در این زمینه می فرمایند:«بهترین شما کسی نسیت که دنیا را به خاطر آخرت و آخرت را به خاطر دنیا ترک مند، بهترین شما کسی است که هم نصیب خود را از دنیا برگیرد و هم ذخیره آخرت را فراهم سازد.» و نیز می فرمایند:«کسی که می خورد و شکر گزاری می کند از زاهد روزه دار بهتر است.»

زمانی که به زندگی صحابه و مسلمانان آغازین نگاه می کنیم برای هر یک از موارد فوق نمونه هایی می توان یافت. زیرا در آن روزگار شرایط برای پرورش و تقویت روح «زهد» مناسب بوده است.

در عراق کمی پس از فتوحات مسلمانان و رواج دنیا پرستی که زاییده به وجود آمدن امکانات بود، «زهد» پدیدار شد. گروهی بودند که همواره نماز برپا می داشتند و از زندگی دنیا به امید رسیدن به نعمتهای آخرت که خداوند وعده آن را داده بود، روی برتافتند. در مقابل این عده، گروهی بودند که می گفتند: ایمان و تقوا با بهره گیری از طیبات این عالم منافاتی ندارد.

پس از بروز فتنه ها که به کشته شدن عثمان و شهادت علی علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و بر دار شدن زید بن علی و پسرش یحیی انجامید، زمانی که حکومت بنی امیه و سپس بنی عباس بر تخت خلافت تکیه زدند و غرق در عیش و نوش شدند، عکس العمل آن دنیا پرستی و لذت جویی موجب شد که در محدوده افکار اسلامی پرهیزکارانی پیدا شوند که به همان اندازه که دیگران به لهو و لعب توجه داشتند، در عقیده خود به زهد بیشتر اصرار ورزند و مي توان زهاد همين زمان را شروعي براي تصوف در اسلام دانست.

اینگونه است نظر کسانی که معتقدند صوفی گری در دامان اسلام و با توجه به فراز و نشیب های اسلامی شروع شده است. اما اگر قرار باشد با ديده دقت و نظر به اين مساله نگريست - البته با غض نظر از منشا اسلامي يا غير اسلامي بودن تصوف - بايد اعتراف کرد که چونکه انسان فطرتا نياز به پرستش دارد و از سويي گاهي اوقات پرستش عادي، آن نياز را ارضاء نمي کند، در نتيجه به دنبال راهي برتر و نزديک تر و دقيق تر است تا بوسيله آن بتواند نياز فطري خود را برطرف سازد. به همين جهت به دنبال ظرايف و ريزه کاري هايي مي رود تا به هدف خود نايل آيد در اين لحظه است که اگر راهي که قرار است بپيمايد را به کمک قواعد و دستوراتي که انسانهاي بزرگ همانند رسولان الهي و ائمه دين به او نشان مي دهند طي کند به سر منزل مقصود خواهد رسيد در غير اين صورت همانند گروه ها و فرقه هايي که گمان مي کنند راه صحيح را انتخاب کرده اند، دچار سردرگمي و خود برتر بيني مي شوند و ناخودآگاه مردم را به راه انحراف مي کشانند.

منابع:
1-سوره اعراف، آیه 22
2-تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ص 244
3-همان
4-سوره منافقون، آیه 9
5-سوره کهف، آیه 28
6-سوره طه، آیه 130
 

 

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.