بررسی صدور خطبةالبیان از امام علی(ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از بحثهای مهم در بحث شطحیات[1]، شیوه متصوفه در توجیه کلامهایی است که از بزرگان صوفیه صادر شده است؛ یکی از این شیوهها، این بود که در کتابهای خویش، کلامهایی را به پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت میدادند تا توجیهی برای وجود شطحیات از بزرگانشان باشد.
محمد دِهدار شیرازی، مؤلف خلاصة الترجمان فی تأويل خبطة البیان، در دیباچه تمهید و مقدمه این اثرش، درباره رابطه خطبةالبیان و شطح بیان میکند: «این خطبه از جمله آن خطب است که در حین جذبات قدسيه و نفحات الهيه و غلبه نور الوهيت بر بقعه بشریت از... امير المؤمنين على بن ابى طالب علیهالسلام به عالم تلفظ درآمده... و سرّ وقوع این حال و حکمت در صدور این مقال (گفتار) آن است که عقل غیر مشتق از عقال (ریسمان درست)، شطحیات ارباب حال را که رشاشه (قطرههای ریز) این نورند، از جمله محال نشمرد و اهل کمال را سندی باشد، والله اعلم».[2]
آنگونه که فهمیده میشود جناب دهدار، سِرّ وقوع آن (خطبةالبیان) را تأیید شطحیات ارباب تصوف دانسته و شطحیات متصوفه را شعاع و پرتویی از خبطةالبيان منسوب به امام علی علیهالسلام میداند؛ این گفتار، نشانه سوءاستفاده متصوفه از جملاتی همچون خطبةالبیان میباشد تا مورد اعتراض عالمان شریعت قرار نگیرند.
سوءاستفادههای بزرگان متصوفه، اهمیت اعتبارسنجی سندی و محتوایی خطبةالبیان را بیش از پیش نشان میدهد، تا مشخص کند صدور این خطبه از امیرالمؤمنین علیهالسلام از اعتبار کافی برخوردار نیست؛ زیرا اشکال سندی و محتوایی متعددی بر آن وارد است.
خطبةالبیان در منابع حدیثی متقدم شیعی نقل نشده است. اصلیترین منبع شیعی که این خطبه را ذکر کرده است، کتاب "الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب" اثر على یزدى حائرى (متوفی 1333 قمری) است؛ اما این سند در نهایت ضعف بوده و جزء کتابهای حدیثی متأخر به حساب میآید؛ زیرا زمان فوت مؤلف این کتاب، سال 1333 ق است؛ پس از زمان تألیف آن حدود صدسال میگذرد.
خطبةالبیان از حیث سندی نیز دچار ضعفهای متعددی است از جمله میتوان به مرفوعه بودن روایت اشاره کرد که نزد امامیّه، از جمله روایات ضعیف محسوب شده و روایت را از اعتبار ساقط میکند. اشکالات متعدد سندی دیگری نیز وجود دارد.
علامه سید جعفرمرتضی در نقد این خطبه، اشکالات محتوایی متعددی (از جمله مخالفت با منابع شیعه، مطالب حاوی غُلو، کلمات بیمعنا، اشتباهات دستوری و ادبی) بیان داشته است که اعتبار این خطبه را با وجود آنها ساقط میکند.
یکی از اشکالات محتوایی این است که خلاف مسلّمات شیعی در خطبةالبیان وجود دارد، طبق نقل الزام الناصب، این خطبه درباره زمان ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجه وقت تعیین شده است: «فيظهر عند ذلك صاحبِ الرايةِ المحمّديةِ و الدولةِ الأحمديةِ القائمُ بالسيفِ الحال الصادق في المقالِ الأرضِ و يحيي السنّةَ و الفرضَ سَيَكُونُ ذلك بعدَ ألف و مائة و أربع و ثمانين سنة من سني الفترةِ بَعد الهجرةِ،»؛[3] «پس صاحب پرچم محمدی و دولت احمدی که با شمشیر قیامکننده است، ظهور میکند. او کسی است که در سخن راستگو است و مقدمهسازی میکند، سنتهای زنده کرده پس این ظهور در سال 1184 ق خواهد بود».
در صورتی که این روایت با روایات متعددی که تعیین وقت کردن برای ظهور را ممنوع میدانند، معارض است. ابیبصیر از امام صادق علیهالسلام در مورد ممنوع بودن تعیین وقت برای ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجه نقل میکند: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ عليهالسلام، فَقَالَ: «كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ، إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لا نُوَقِّتُ»؛[4] «ابی بصیر از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که از او درباره قائم علیهالسلام پرسیدم؛ فرمود: وقتگذاران دروغ گفتهاند، ما خاندانی هستیم که وقت را تعیین نمیکنیم».
روایت امام صادق علیهالسلام در بردارنده دو پیام اساسی میباشد؛ پیام اول: کسانی که برای ظهور، وقت تعیین میکنند، باید تکذیب شوند و پیام دوم: اینکه اهلبیت علیهمالسلام برای ظهور وقت تعیین نمیکنند و به همین خاطر، هر روایتی که در آن از زبان اهلبیت علیهمالسلام وقتی برای ظهور وقتی تعیین کند (همچون خطبةالبیان) از اهلبیت علیهمالسلام نمیباشد.
پینوشت:
[1]. شطحیات، سخنان قبیح و مخالف با علم و شریعت میباشند.
[2]. دهدار شیرازی، محمد بن محمود، شرح خطبه البیان ، تهران، صائب، ۱۳۸۵، صص 36 و37.
[3]. يزدى حايرى، على، إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، بيروت، مؤسسة الأعلمى، اول، 1422 ق، ج2، ص197.
[4]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، قم، دار الحديث، اول، ق1429، ج2، ص242.
افزودن نظر جدید