زندگینامه شاه نعمتالله ولی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شناخت بزرگان هر جریانی کمک شایانی به شناخت آن جریان دارد و تصوف نیز از این قاعده مستثنی نیست. شناخت بزرگان تصوف میتواند به روشن شدن و شناختن انحرافات این جریان کمک نماید. یکی از کسانی که تأثیر مهمی در تصوف داشته، شاه نعمتالله ولی میباشد که تمام انشعابهای نعمتاللهی، سلسله خویش را منسوب به او مینمایند.
سید نورالدین نعمةالله کرمانی معروف به شاه نعمةالله ولی، صوفی علوی در سال ۷۳۰ یا ۷۳۱ هجری در یکی از قصبات (روستاهای) ماهان کرمان به نام «کهبنان» و یا در حلب زاده شد. پدر او میرعبدالله سیدی بود. شاه نعمتالله ولی در هرات، نوۀ دختری میرحسینی هروی، دختر امیر عمادالدین را به نکاح خود در آورد. بیست و پنج سال در ماهان کرمان اقامت گزید و در ۸۳۲ ه.ق وفات یافت.[1]
دوران جذب به تصوف
شاه نعمةالله ولی در سن ۲۴ سالگی پس از فرا گرفتن علوم رسمی، از استادان معروف در سال ۷۵۵ ه.ق برای انجام فریضه حج به سمت کشورهای عربی سفر نمود و در مصر ساکن شد. او در این ایام، مرید شیخ عبدالله یافعی شد و پس از هفت سال، جزء خلفای یافعی شد و به مقام ارشاد رسید.
دوران ارشاد
طبق منابع متصوفه، سلسله طریقت او به واسطه «معروف کرخی» به امام رضا (علیهالسلام) منتهی میگردد. به همین علّت، این سلسله، یکی از شعب سلسله «معروفیه» است.
باید توجه نمود به تمام سلسلههایی که منتسب به معروف کرخی هستند، اشکالاتی اساسی وارد است که از آن جمله میتوان به عدم اثبات ارتباط معروف کرخی با امام رضا (علیهالسلام) اشاره نمود و قرائنی بر رد چنین ارتباطی وجود دارد. همانگونه که علامه مجلسی به خاطر عدم ذکر نام «معروف» در منابع اصیل رجال شیعه، ارتباط معروف کرخی با امام رضا (علیهالسلام) را غیرممکن میدانست؛ علاوه بر این، مجلسی با اشاره به اینکه استاد و مراد معروف کرخی، داوود طائی متعصب در مذهب اهلسنت بوده است، اصالت مطالب مربوط به دربانی معروف برای امام رضا (علیهالسلام) را با تردید جدی مواجه میدانست.[2]
یکی از آفات جریان تصوف، حرکت به سمت فرقهگرائی است و این آسیب در اقدامات شاه نعمتالله ولی کاملاً مشهود است؛ اهم رفتار و اقدامات شاه نعمتالله که تصوف را به فرقهگرایی بیشتر سوق داد، عبارتند از: مرید پروری، ثروت اندوزی، موروثی کردن تصوف.[3]
مذهب شاه نعمتالله ولی
درباره مذهب شاه نعمتالله ولی، اختلافاتی وجود دارد؛ به گونهای که قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالسالمؤمنین، او را شیعه میداند؛ اما برای تشخیص افکار او باید به آثار او مراجعه شود تا از لابه لای آثارش، مذهب او روشن شود.
شاه نعمتالله ولی، مذهب و عقیده خود را به طور صریح و روشن بیان کرده و دیگر لزومی ندارد ما در مذهب او اختلاف کنیم. او خود را اشعری مذهب و دشمن معتزله و دوستدار خلفا معرفی نموده است و در خلل آن، محبت اهل بیت (علیهمالسلام) را در هم دل دارد که میتوان تعبیر سُنی مُحبّ اهل بیت را برای او انتخاب نمود که با دارا بودن مذهب اهل سنت، محبت اهل بیت پیامبر (علیهمالسلام) را در دل داشته است و اظهار محبتی که نسبت اهل بیت (علیهمالسلام) داشته، نشاندهنده اعتقاد او همچون شیعه به امامت آنها نیست.
«ای که هستی محب آل علی مؤمن کاملی و بی بدلی
ره سنی گزین که مذهب ماست ورنه گم گشتهای و در خللی
رافضی کیست دشمن بوبکر خارجی کیست دشمنان علی
هر که او هر چهار دارد دوست امت پاک مذهب است و ولی
دوستدار صحابهام به تمام یار سنی و خصم معتزلی
مذهب جامع از خدا دارم این هدایت مرا بود ازلی
نعمت اللهم و ز آل رسول چاکر خواجهام خفی و جلی»[3]
در نتیجه شاه نعمتالله ولی، آنگونه که بزرگان صوفیه گنابادی بیان میکنند، شیعه اثنی عشری نمیباشد و نهایت مطلبی که درباره مذهب او میشود بیان داشت، این است که او اهل سنتی است که دل در گرو خلفای راشدین داشته و در کنار آنها به اهل بیت (علیهمالسلام) نیز محبت دارد، اما نمیتوان او را شیعه دانست. همچنین یکی از قرائن سنی بودن او این است که او، دارای اساتیدی بوده که سنی و ناصبیگری[4] آنها قابل تردید نیست.
پینوشت:
[1]. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سلسلههای صوفیه ایران، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، دوم، پاییز 1382، ص 8.
[2]. مجلسی، محمدباقر، عین الحیاة، نشر طهران، ج ۱، ص ۴۳۰ و ۴۳۱.
[3]. نوربخش، جواد، زندگی و آثار شاه نعمتاللهولی،انتشارات خانقاه نعمتاللهی، تهران، 1382، ص14.
[3]. شاه نعمتالله ولی، دیوان اشعار، غزل شمارهٔ ۱۵۴۸: گفتهٔ عشاق میخوانم بلی
[4]. نوربخش، جواد، زندگی و آثار شاه نعمتاللهولی،انتشارات خانقاه نعمتاللهی، تهران، 1382، ص14.
افزودن نظر جدید