جامعه هدف مسیحیت تبشیری و راهکارهای مقابله
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبشران مسیحی تلاش میکنند همه اقشار را تحت تبشیر قرار دهند؛ اما از آنجا که اقشاری که دچار نابسامانیهای اجتماعی نیستند کمتر فریب مبشران مسیحی را میخورند، لذا بیشترین توجه مبشران مسیحی جذب مخاطبان خود از میان اقشار آسیب دیده است.
مهمترین گروههایی که مبشران مسیحی تحت تبشیر قرار میدهند عبارتاند از:
آسیبدیدگان مشکلات خانوادگی؛
کلیساهای تبشیری بیشتر آسیب دیدگان اجتماعی را در معرض تبلیغات خود قرار میدهند، افراد شکست خورده عشقی یا اقتصادی، فرزندان طلاق، کودکان خیابانی، افرادی که بهنوعی دچار بحران هویت هستند، افرادی که در جامعه موردتوجه قرار نگرفتند و در تقلای نوعی کسب جایگاه برای خود هستند. در اولویت جذب مسیحیان تبشیری قرار دارند. این افراد معمولاً بهراحتی مورد سوء استفاده گروههای افراطی و فرقههای انحرافی قرار میگیرند.
گروه مخالفهای سیاسی، اجتماعی؛
در جامعه همواره افرادی هستند که نسبت به وضعیت سیاسی یا اجتماعی رایج اعتراض دارند و راهی برای بیان اعتراض خود نمییابند. برخی نسبت به وضع خانواده، رفتار اشتباه پدر و مادر، برخورد غلط معلم، استاد، متولیان مذهبی، نظام سیاسی و.. معترض باشند و یا احساس میکنند که از وضعیت موجود صدمه خوردند و به دنبال بیان اعتراض و یا گرفتن انتقام هستند. این افراد میتوانند هدف مناسبی برای فرقههای افراطی از جمله مسیحیت تبشیری باشند.
معتادان و طردشدگان اجتماعی؛
معتادان و فواحش و... ازجمله اقشاری هستند که در جامعه خود منزوی میشوند و بعضاً پشتوانههای معنوی و مادی خود را نیز از دست میدهند و کاملاً در جامعه خود مطرود میشوند. این افراد به هر جایی که احساس کنند بتوانند تکیه کنند، اعتماد میکنند و از همین رو بهراحتی در خدمت گروههای سوءاستفادهگر قرار میگیرند.
افراد شریعت گریز؛
در جامعه همواره افرادی هستند که اعتقاد دینی برایشان از اهمیت چندانی برخوردار نیست و به دنبال یافتن راهی برای آزادیهای رفتاری، بیمسئولیتی و ولنگاریهای خود هستند. گرچه مسیحیت التزام سخت و محکمی نسبت به نهاد خانواده و لزوم عفاف و حجاب و پرهیز از روابط غیرمشروع جنسی، مستی و میگساری دارد؛ اما برخی از کلیساهای تبشیری با ایجاد آزادیهای بیحدومرز، رقصهای مختلط، روابط با جنس مخالف، برهنگی، و میگساری، در صدد استفاده ابزاری از بیبندوباری جنسی برای جذب به فرقه خود هستند. البته این افراد عموماً مسیحی واقعی نیز نمیشوند و صرفاً میخواهند از مسیحیت بهعنوان پلی برای رسیدن به بیبندوباریهایشان بهره ببرند.
افراد دارای مشکلات معیشتی؛
مطابق روایات اسلامی رابطه تنگاتنگی بین فقر و ایمان وجود دارد. سازمانهای خطرناک معمولاً با سوء استفاده از مشکلات اقتصادی طبقات محروم جامعه، ایشان را با هزینه اندکی جذب و در راستای اهداف خود بکار گیری میکنند.
شبهه زدگان دینی؛
مبشران با القاء شبهات متعدد علیه اسلام، رابطه شخص با دین خود را تضعیف میکنند. این شبهات در صورت پیدا نکردن پاسخ مناسب، فاصله شخص شبهه زده را با دین و آئین خود کم و کمتر میکنند و چنین اشخاصی بسیار راحتتر از سایرینی که اعتقاد محکمی به باورهای خود دارند، به دین یا فرقه دیگری جذب میشوند. از همین رو مبشران مسیحی با بمباران شبهات علیه اسلام، سعی در ایجاد فاصله بین شخص و باورهایش را دارند.
خرافهپرستان؛
یکی از مهمترین اقشاری که در میان گروههای هدف فرقههای انحرافی قرار دارند، افراد خرافاتی هستند. کلیساهای مسیحی با طرح برخی از ادعاهای ارتباط با روحالقدس و قدرتهای فرا روانی به مخاطبین خود نشان میدهند که از طرف خداوند مورد تأیید هستند و لذا داری قدرتهای خارقالعادهای هستند.
داوطلبان پناهندگی؛
کشورهای غربی با دادن پناهندگی به کسانی که تغییر دین میدهند، سعی در تشویق داوطلبان پناهندگی به مسیحی شدن مینمایند. بسیاری از افراد، به هوس اخذ پناهندگی وانمود به تغییر دین میکنند و در مرور زمان و بر اثر تبلیغات منسجم و وادار شدن به کارهایی ضداسلامی و تبشیری، تبدیل به یک مسیحی میشوند.
راهکارهای مواجهه؛
جذب مسیحیت تبشیری در ایران کمتر علل اعتقادی دارد و بیشتر علل روانی هویتی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دارد و لذا مواجهه با این پدیده نمیتواند تنها کار متولیان دینی یک جامعه باشد. به طور نمونه شیوه مواجهه با آسیبدیدگان اجتماعی ای که به دلیل مشکلات خانوادگی و هویتی جذب مسیحیت شدند، بیشتر نیاز به راهکارهای روان شناسانه و جامعه شناسانه دارد و یا اقشاری که جذب ادعاهای خرافه گونه مبشران میشوند را باید با شیوههای متناسب مواجهه نمود.
از طرفی در یک جامعه عالی میبایست زمینههای جذب به فرقههای خطرناک از قبیل مشکلات طلاق، مشکلات اقتصادی، اعتیاد و امنیت اجتماعی به طور ریشهای حل شود تا زمینههای جذب به فرقهها کاهش یابد. از همین رو نهادهای اقتصادی جامعه نیز باید عدالت و رفاه اقتصادی مناسب را در جامعه ایجاد کنند و همچنین نهادهای فرهنگی برای نهادینه کردن شادی و آرامش و امید در جامعه میبایست ابتکارات لازم را به خرج دهند. همچنین متولیان آسیبهایی نظیر اعتیاد و فحشا باید تصدیگری خود را جهت درمان این آسیب دیدگان فراهم کنند. در عین حال نیز متولیان دینی جامعه وظیفه خود را برای آگاهی بخشی نسبت به انحرافات فکری فرقههای افراطی از جمله مسیحیت تبشیری را انجام دهند. البته قصور یا ناتوانی بخشی از متولیان یک جامعه در اجرای وظایف خود گرچه اثربخشی فعالیتهای سایر متولیان را کم میکند؛ اما نمیتواند دلیل موجهی برای کم کاری سایر بخشها باشد.
افزودن نظر جدید