وقایع مهمی که در نوروز رخ داده است
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهمترین سندی که بر نکوداشت نوروز دلالت دارد، روایت معلّی بن خُنَیس و مفضل بن عمر از امام صادق (علیهالسلام) است که در پرتو آن کلام نورانی، وقایع مهمی که در نوروز رخ داده است، مشخص میشود.
شیخ حر عاملی از ابن فهد حلی نقل میکند: «از آنچه در فضلیت نوروز روایت شده و گفته ما را تأیید میکند، حدیثی است که علامه سید بهاءالدین علی بن عبدالحمید، با سند خود از معلی بن خنیس از امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده است که روز نوروز، همان روزی است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در غدیرخم برای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) عهد گرفت و مسلمانان به ولایت حضرت اقرار کردند؛ خوشا به حال آنان که به این عهد، استوار ماندند و وای بر آنان که آن را شکستند، و این روز، همان روزی است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) علی (علیهالسلام) را به منطقه جنّیان روانه ساخت و از آنان عهد و پیمان گرفت و همان روز است که علی (علیهالسلام) بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند و همان روزی است که قائم ما و صاحبان حکومت، ظهور میکنند و خداوند، او را بر دجال پیروز میگرداند و دجال را در زبالهدان کوفه به دار میآویزد. ما در هر نوروز، امید فرج داریم؛ چرا که نوروز، از ایّام ماست که پارسیان آن را پاس داشتند و شما آن را تباه کردید.
همچنین پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل، از خداوند خواست که گروهی چند هزار نفره را که از بیم مرگ، دیار خویش را ترک گفتند و گرفتار مرگ شدند، زنده سازد. خداوند، بر آن پیامبر وحی فرستاد که بر محل گورستان آنان آب بپاشد. پیامبر در روز نوروز، چنین کرد. سپس زنده شدند و تعدادشان سی هزار نفر بود. از همینرو، پاشیدن آب در نوروز، سنّتی دیرینه شد که سبب آن را جز آنان که دانشی پایدار دارند، ندانند و همان، آغاز سال پارسیان است.» معلّی گوید: امام صادق (علیهالسلام) این سخنان را بر من املا کرد و من نوشتم.[1]
شیخ حر عاملی در ادامه، روایت دیگری از ابن فهد حلی نقل میکند: «معلی بن خنیس میگوید: در روز نوروز، بر امام صادق (علیهالسلام) وارد شدم. فرمود: «آیا این روز را میشناسی؟»
گفتم: قربانت گردم! این روز را عجمها گرامی میدارند و به یکدیگر هدیه میدهند.
فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزی دیرینه دارد و برایت روشن میسازم تا آگاه گردی.»
گفتم: آموختن این امر از شما برایم بهتر از آن است که رفتگانم زنده شوند و دشمنانم بمیرند.
آنگاه فرمود: «ای معلّی! روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجتهایش بگروند و به امامان ایمان آورند.
این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گلهای زمین روییدند.
این همان روزی است که کشتی نوح (علیهالسلام) بر ساحل جودی آرامش یافت و همان روزی است که خداوند، گروهی چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانهها بیرون رفته بودند، زنده ساخت، پس از آنکه آنان را میرانده بود.
در این روز، ابراهیم (علیهالسلام) بتها را شکست و روزی است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امام علی (علیهالسلام) را بر دوش گرفت، تا بتهای قریش را در مسجد الحرام شکست و ادامه این حدیث طولانی قطع شده است.»[2]
محدث نوری نیز این روایت را نقل کرده است که مفضل بن عمر از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که: «خداوند بر حزقیل وحی فرستاد که: «این روز، روزی گرامی و بلند مرتبه نزد من است. با خود عهد کردهام، هر مؤمنی در این روز از من حاجتی بخواهد، آن را برآورده سازم و آن روز، نوروز است.»[3]
بنابراین طبق این روایات مشخص میشود که نوروز نزد خداوند باارزش بوده و سالروز اتفاقات تاریخی مهمی است و باید در آن به فرج امیدوار بود و عجمها و اهل فارس آن را بزرگ داشتهاند و عربها آن را نابود کردند.
پینوشت:
[1]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص288. «أحمد بن فهد فی كتاب (المهذب) قال: حدثنی السید العلامة بهاء الدین علی بن عبد الحمید باسناده إلى المعلى بن خنیس عن الصادق علیه السلام إن یوم النیروز هو الیوم الذی أخذ فیه النبی صلى الله علیه وآله لأمیر المؤمنین علیه السلام العهود بغدیر خم فأقروا له بالولایة فطوبى لمن ثبت علیها، والویل لمن نكثها، وهو الیوم الذی وجه فیه رسول الله صلى الله علیه وآله علیا إلى وادی الجن وأخذ علیهم العهود والمواثیق، وهو الیوم الذی ظفر فیه بأهل النهروان وقتل ذی الثدیة، وهو الیوم الذی فیه یظهر قائمنا أهل البیت وولاة الامر ویظفره الله بالدجال، فیصلبه على كناسة الكوفة، وما من یوم نیروز إلا ونحن نتوقع فیه الفرج لأنه من أیامنا حفظه الفرس وضیعتموه، ثم إن نبیا من أنبیاء بنی إسرائیل سأل ربه أن یحیی القوم الذین خرجوا من دیارهم وهم ألوف حذر الموت فأماتهم الله فأوحى الله إلیه أن صب علیهم الماء فی مضاجعهم فصب علیهم الماء فی هذا الیوم فعاشوا وهم ثلاثون ألفا فصار صب الماء فی یوم النیروز سنة ماضیة لا یعرف سببها إلا الراسخون فی العلم، وهو أول یوم من سنة الفرس، قال المعلى: وأملى على ذلك فكتبت من إملائه.»
[2]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص289. «وعن المعلى أیضا قال: دخلت على أبى عبد الله علیه السلام فی صبیحة یوم النیروز فقال یا معلى أتعرف هذا الیوم؟ قلت لا، ولكنه یوم تعظمه العجم وتتبارك فیه، قال: كلا والبیت العتیق الذی ببطن مكة، ما هذا الیوم إلا لأمر قدیم أفسره لك حتى تعلمه، قلت: لعلمی بهذا من عندك أحب إلی من أن تعیش أترابی ویهلك الله أعداءكم، قال: یا معلى یوم النیروز هو الیوم الذی أخذ الله فیه میثاق العباد أن یعبدوه ولا یشركوا به شیئا، وأن یدینوا لرسله وحججه وأولیائه، وهو أول یوم طلعت فیه الشمس وهبت فیه الریاح اللواقح وخلقت فیه زهرة الأرض، وهو الیوم الذی استوت فیه سفینة نوح على الجودی، وهو الیوم الذی أحیا الله فیه القوم الذین خرجوا من دیارهم وهم ألوف حذر الموت فقال لهم الله: موتوا ثم أحیاهم، وهو الیوم الذی كسر فیه إبراهیم أصنام قومه، وهو الیوم الذی حمل فیه رسول الله صلى الله علیه وآله علیا علیه السلام على منكبه حتى رمى أصنام قریش من فوق البیت الحرام وهشمها الخبر بطوله.»
[3]. مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج6، ص354. «عن المفضّل بن عمر، عن الصادق (ع)، قال له فی خبر طویل فی جملة کلامه له (ع) فی إثبات الرجعة: ... فأوحی اللّه الیه: «یا حزقیل! هذا یوم شریف عظیم قدره عندی، و قد آلیت أن لایسألنی مؤمن فیه حاجة الا قضیتها فی هذا الیوم و هو یوم نیروز، فخذ الماء ورشه علیهم ، فإنهم یحیون بإرادتی ، فرش علیهم الماء ، فأحیاهم الله بأسرهم ) الخبر.»
افزودن نظر جدید