دانش‌افزایی، راهکار مهم امیدآفرینی

  • 1401/12/10 - 17:24
از راهکارهای اساسی ایجاد رجاء و امید به ظهور حضرت مهدی(عج) و حکومت عدل و صلح ایشان در جهان، دانش واقعی و تصویر درست نسبت به ایشان است. راهبرد قرآنی، روایی و عقلی امامت در اصلاح دینی، کاملاً متمایز با کشتار و خشونت فراوان است.
دانش‌افزایی، راهکار مهم امیدآفرینی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ روایات کشتار گسترده مردم توسط حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از جمله روایات ضعیفی[1] هستند که جاعلان با هدف ترساندن مردم از ایشان و مخدوش کردن چهره آن وجود پاک، این احادیث را جعل کرده‌اند.

یکی از راهکارهای اساسی رفع این خوف واهی بیان شده و ایجاد رجاء و امید به ظهور حضرت مهدی(عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) و ایجاد جهانی پر از صلح و عدالت به دست مبارک ایشان، رشد دانش نسبت به ایشان و تبیین چهره واقعی این امام عزیز برای مردم است. باید اجتماع افراد انسانی، به اندازه‌ای از معرفت و بصیرت نسبت به ایشان دست پیدا کنند، تا متمایل و خواهان این پایه‌گذار حکومت دینی مصلح و عادل در جهان باشند نه منزجر و متنفر.

مسأله دانش‌افزایی به حدی مهم است که در روایات به طور عام، برترین عمل در پیشگاه خداوند، معرفت خدا، رسول خدا و امامان معصوم (علیهم‌السلام) دانسته شده است،[2] و به‌طور خاص اولين و مهم‏ترين وظيفه مردم، كسب معرفت نسبت به وجود امام مهدی(عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) دانسته شده است؛[3] زیرا شناخت ایشان، باعث می‌شود انسان راه هدایت به سمت کمال و سعادت را بیابد، گمراهی و انحراف از دین برای او پیش نیاید، از شبهه‌های منکران و دشمنان در امان بماند و از اعمال گمراه‌کننده مدعیان دروغین نجات یابد.[4]

امام علی (علیه‌السلام) در مقام بیانِ یکی از اصول راهبردی و مهم امامت، خطاب به اهل کوفه به این نکته کلیدی اشاره دارد که هیچ‌گاه، امام معصوم که حضرت مهدی(عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) دوازدهمین آن است، برای اصلاح دیگران، مرتکب فساد نمی‌شود. ایشان تصریح می‌نماید که با علم به اینکه راه اصلاح کوفیان، تنها شمشیر است، به‌خاطر مستلزم بودن آن با فساد در شخص امام، به آن امر اقدام نمی‌کند.[5] ایشان با این کلام، راهبرد امامت را در اصلاح دینی، کاملاً متمایز با کشتار و استبداد معرفی نموده است.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در یک تعبیر بسیار دقیق دیگر می‌فرماید: «گروهى دست به حمله‏ و پيكار با فسادگران زدند ... و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند،...و بينش‌هاى خود را بر شمشير نشاندند، و طاعت پروردگار خود را پذيرفتند، و فرمان پند دهنده خود را شنيدند.»[6] در نگرش امام علی (علیه‌السلام)، جوهر شمشیر و منطق الهی آن، احیای انسان‌ها است، نه کشتن انسان‌ها از روی هوس‌بازی و خودکامگی. از این رو رادمردان با ایمان، با بصیرت و بینائی درونی، سلاح خود را در برخورد با دشمنان به‌کار می‌گیرند.[7]

اساساً از نظر اصول و معارف عقلی، کشتار گسترده توسط امام مهدی(عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) قابل پذیرش نیست؛ زیرا اولاً اگر قرار باشد در آخرزمان، جهانیان به زور شمشیر ایمان و اسلام بیاورند، چرا خداوند از ابتدا چنین عمل نکرد؟ مثلاً‌ چرا در زمان انبیای سابق، یا عصر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دیگر اولیای الهی چنین امری صورت نگرفت،[8] تا افراد بیشتر و برای مدت‌زمان طولانی‌تر در صلح و امنیت جهانی زندگی کنند؟

 ثانیاً آیا کشتار گسترده و خشونت فراگیر، مجالی برای اختیار به جای می­گذارد یا اینکه راه اکراه و اجبار باز می­شود؟ در این صورت، پذیرش اسلام چه فایده­ای خواهد داشت. در نتیجه مشکلاتی که بر نظریه جبر وارد است، بر این برداشت از مضمون روایات نیز وارد می­‌گردد.

ثالثاً پذیرش امام مهدی(عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در چنین وضعیتی، دین را دیکتاتوری نشان می‌دهد و همه از سرِ ترس، موعود آن را می‌پذیرند. هیچ فردی میل قلبی به متولّی آن دین(موعود) نخواهد داشت و چاره‌ای غیر از پذیرش و سکوت ندارند. در حالی که در روایات در مورد نحوةه تعامل مردم در عصر ظهور چنین روایت شده است که ساکنان آسمان و زمین از امام موعود، راضی و خشنود هستند.[9] افزون بر این، در چنین وضعی، آرامش از بین می‌رود و عملاً صلح محقق نمی‌شود.

بنابراین آنچه از قرآن، روایات و عقل به دست می‌آید آن است که راهبرد اصلی امامت در اصلاح دینی، کاملاً متمایز با کشتار و خشونت فراوان است. همین معرفت مهم نسبت به چهره واقعی امام مهدی(عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) می‌تواند برای مردم بسیار امیدبخش و امیدآفرین است.

پی‌نوشت:
[1]. ر.ک: نجم‌الدین طبسی، «درنگی در روایات قتل‌های آغازین دولت مهدوی»، فصل‌نامه انتظار، زمستان 1381، ش 6، ص 355- 386؛ محمدی ری‌شهری، دانش‌نامة امام مهدی (ع)، قم: دارالحدیث، 1393، ج9، ص 92- 117؛ حسینعلی منتظری، موعود ادیان: پاسخ‌ها به شبهاتی پیرامون امام زمان (عج)، تهران: موسسه خرد آوا، 1387، ص 209- 230
[2]. ر.ک: محمد كلينى، الكافي، تهران: دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص130؛ ابن‌بابويه، علل‌الشرائع، قم: كتاب‌فروشى داورى، 1966م، ج‏1، ص9
[3]. محمد کلینی، همان، ج‏1، ص 371- 372
[4]. همان، ج‏1، ص337
[5]. ‏نهج‌البلاغة، خطبة 69
[6]. نهج‌البلاغه، خطبة 150
[7]. محمدتقى جعفرى، ترجمه ‏و تفسير نهج‌‏البلاغه، چاپ سوم، تهران: فرهنگ اسلامی، 1376، ج 24، ص 330- 331
[8]. البته از نگاه قرآن، خداوند این‌گونه نخواسته و نمی‌خواهد(یونس، 99) 
[9]. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، چاپ دوم‏، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق، ج ۵۱، ص 81

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.