اتهام به یهودیان در مورد مرگ سیاه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تا همین قرون اخیر، یهودستیزی جزءلاینفک زندگی اروپاییها بوده است. گرچه مسیحیان صهیونیست رویکرد متفاوتی دارند؛ اما تصور غالب بین مسیحیان، خبیث دانستن یهودیان است، چرا که طبق انجیل، یهودان مسیح را به صلیب کشیدند.
یکی از بارزترین نمودهای این تنفر را میتوانیم در میانه قرن چهاردهم وقتی که طاعون هولناکی موسوم به «مرگ سیاه» اروپا را درنوردید، ببینیم. این بلا، میلیونها انسان را به کام مرگ کشاند و سرخوردگی عجیبی بین اروپاییان را موجب شد. مسیحیان علت شیوع طاعون را یهودیان میدانستند تا جایی که حتی توصیههای پاپ مبنی بر بیگناهی آنان کارساز نبود.
در کتاب مرگ سیاه در تحلیل این یهودستیزی چنین میخوانیم: «این که بسیاری از اروپاییان یهودیان را عامل شیوع این بیماری همهگیر وحشتناک میدانستند، چندان عجیب نبود؛ یک دلیلش تصویر منفیای بود که از آنها در کتاب مقدس وجود داشت. بر اساس آموزههای سنتی مسیحیت، یهودیان باعث و بانی قتل عيسی مسیح بودند. در نتیجه، بیشتر اروپاییان که مسیحیانی متعصب بودند، آمادگی پذیرش تقریباً هر چیز بدی را دربارۀ همسایگان یهودیشان داشتند. یکی از اتهاماتی که در دورۀ شیوع طاعون بر سرزبانها افتاد، تهمت خون یا خونخواری بود. تاچمن در این باره میگوید: «افسانۀ خون را واعظان معروف سر هم و ترویج کردند که در مراسم عشای ربانی بازتاب یافت. این باور در میان مسیحیان وجود داشت که یهودیان کودکان مسیحی را میدزدند و شکنجه میکنند و خونشان را به دلایل گوناگون شیطانی مینوشند؛ از سادیسم(دگر آزاری) تمایل به آزار دیگران گرفته تا سحر و جادو، چرا که آنها که موجوداتی غیرطبیعی بودند برای این که به شکل انسان درآیند باید خون مسیحیان را مینوشیدند.»
پاپ کلمنت ششم سعی کرد با منطق و زبان ساده به آنها بفهماند که امکان ندارد یهودیان عامل بروز طاعون باشند. او ابتدا خاطرنشان کرد که شمار زیادی از یهودیان هم بر اثر این بیماری جانشان را از دست دادهاند. او پرسید پس چرا آنها باید بخواهند شمار زیادی از خودشان را به کشتن بدهند؟ گذشته از این، مناطق زیادی هم که یهودیان در آنجا زندگی نمیکنند به طاعون مبتلا شدهاند؛ بنابراین این بیماری دلایل دیگری دارد. پاپ کلمنت در تلاش برای کاهش خشونت علیه یهودیان اعلام کرد که هیچ یک از مسیحیان نباید هیچ یهودی را به بند بکِشد، آسیبی به او برساند، مجروحش سازد یا بکشد.
متأسفانه سامی ستیزی (یهودستیزی) چنان در اروپا شدید بود که افراد بسیار کمی به سخنان پاپ گوش دادند یا از او اطاعت کردند. تودههای خشمگین مردم شمار زیادی از یهودیان بیگناه را بین سالهای ۱۳۴۸ و ۱۳۵۰ قتلعام کردند. در گزارشی برجای مانده از یک روحانی آلمانی آمده است که در شهر آلمانی هورب همۀ یهودیان در گودالی سوزانده شدند.
گاهی یهودیان پس از شکنجهشدن به مسمومکردن چاهها اعتراف میکردند. در سندی آمده است که مردی یهودی در سوئیس زیر شکنجه بهناچار اعتراف کرد اندکی زهر آماده شده در کیسه چرمی دوخته شده نازکی به همراه داشته است. او نقشه کشیده بود آن را میان چاهها، منابع آب و چشمههای اطراف و نیز دیگر محلهای رفت و آمد [مسیحیان] بریزد تا [آنها] را مسموم کند.
این اعتراف اجباری حقیقت نداشت؛ اما چنین اعترافاتی بهانهای به دست شهروندان اروپایی میداد تا همچنان به آزار و اذیت و کشتار یهودیان بپردازند. سندی که از شهر آلمانی استراسبورگ بهدست آمده روایت میکند که چگونه یهودیان محلی در فوریه ۱۳۴۹ زنده زنده در آتش سوزانده شدند. آنها یهودیان را روی سکویی چوبی در گورستانشان سوزاندند. آنها حدود دو هزار نفر میشدند. آنهایی که به میل خود به غسل تعمید همچون مسیحیان رضایت دادند، بخشوده شدند. بسیاری از کودکان کم سن و سال از میان آتش بیرون کشیده شدند و برخلاف میل پدران و مادرانشان غسل تعمید داده شدند. هر چیز متعلق به یهودیان ممنوع شد... شورای شهر داراییهای نقدی یهودیان را مصادره و میان کارگران پخش کرد... پس از آنکه این داراییها میان صنعتگران و پیشهوران تقسیم شد، برخی از آنها به توصیه کشیشان، سهمشان را به کلیسای جامع بخشیدند. در برخی شهرهای کوچک، یهودیان را بعد از محاکمه و در برخی دیگر بدون محاکمه سوزاندند. [1]
پینوشت:
[1] ماهونی، امیلی، مرگ سیاه یورش طاعونی مرگ خیارکی به اروپا، ترجمه پریسا صیادی، تهران، نشر ققنوس، چاپ 1400، ص 38
افزودن نظر جدید