دلیل اخراج حضرت آدم(ع) از بهشت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن کریم این دیدگاه توراتی که اخراج حضرت آدم(علیهالسلام) و همسرش از باغ عدن به علت خوردن از درخت معرفت بوده است، را قبول ندارد. بر اساس آیات قرآن کریم خداوند تمام علوم را به آدم آموخت و علت اخراج، صرفاً ظاهر شدن عیوب آنها بوده است.
از دیدگاه تورات، انسان نخست جاهل به امور بود تا آنجا که از برهنگی خود و قبح آن بیخبر بود. او با خوردن از درخت معرفت، به نیک و بد آگاهی یافت و همین امر سبب اخراج او از باغ عدن شد؛ زیرا آدم با این امر همچون خدا شده بود و اگر او را از باغ عدن بیرون نمیکرد، دست خود را دراز كرده و از درخت حيات نیز خورده و تا ابد زنده میماند. از این رو انسان را به زمین فرستاد تا با تکیه بر معرفت خود، تلاش کند، رنج ببرد و در دنیا زندگی کند. او باید در خدمت خداوند باشد تا اهل نجات و رستگاری قرار گیرد.
تورات در این باره میگوید: «یهُوَه خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت... و یهُوَه خدا هر درخت خوشنما و خوش خوراک را از زمین رویانید و درخت حیات را در وسط باغ و درخت معرفت نیک و بد را. ... یهُوَه خدا آدم را امر فرموده گفت: از همه درختان باغ بی ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری؛ زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد... مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مُرد بلکه خدا میداند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و بنظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا پس از میوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته سترها برای خویشتن ساختند و آواز یهُوَه خدا را شنیدند که ... به آدم گفت: چونکه سخن زوجهات را شنیدی و از آن درخت خوردی که امر فرموده گفتم از آن نخوری پس بسبب تو زمین ملعون شد و تمام ایام عمرت از آن با رنج خواهی خورد... یهُوَه خدا گفت: همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورَد و تا به ابد زنده ماند. پس یهُوَه خدا او را از باغ عدن بیرون کرد...»[پیدایش، 2: 7- 24 و 3: 1- 23]
قرآن کریم در این باره میفرماید انسان با خوردن از درخت نهی شده، عیوب پوشیده او آشکار شد و همین امر سبب اخراج او از بهشت شد: «وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ، فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما، وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ * فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ، لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما، مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ: ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ، إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ، أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ* ...، فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ، بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما، وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ، وَ ناداهُما رَبُّهُما: أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ؟ وَ أَقُلْ لَكُما: إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ؟* قالا: رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا، وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا، وَ تَرْحَمْنا، لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ * قالَ: اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ؛[اعراف/ 19- 23] و اى آدم تو و همسرت در بهشت مسكن كنيد و از آن هر قدر كه میخواهيد بخوريد، ولى نزديك اين درخت مشويد كه در آن صورت از ستمكاران خواهيد شد. پس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا بلكه بتواند عيبهايى از ايشان كه پوشيده بود آشكار سازد و لذا گفت: پروردگار شما، شما را از اين درخت نهى نكرده، مگر براى اينكه در نتيجه خوردن از آن مبدل بفرشته نشويد و يا از جاودانان در بهشت نگرديد...، همين كه خوردند، عيبشان ظاهر شد، ناگزير شروع كردند از برگهاى بهشتى بر خود پوشيدن و پروردگارشان ندايشان داد: كه مگر بشما نگفتم: از اين درخت مخوريد؟ و مگر نگفتم شيطان براى شما دشمنى است آشكار؟! گفتند: پروردگارا ما بخويشتن ستم كرديم، اگر ما را نبخشى و رحم نكنى، حتما از زيانكاران خواهيم شد فرمود: از بهشت پائين برويد كه بعضى بر بعضى ديگر دشمنيد»[1]
آیات قرآن بیانگر آن است که علت بيرون شدن حضرت آدم(علیهالسلام) و همسر او از بهشت و زمينى شدنشان، آن خطيئه نبوده، بلكه علت اين بوده كه به وسيله آن خطيئه، عيب آن دو ظاهر گشته و اين به وسيله وسوسه شيطان لعين صورت گرفته است.[2]
مراد از درخت نامبرده هم از نگاه روایات، حنطه و گندم بوده است که ثمره خوردن آن، این شد که آدم و حوا(علیهمالسلام) به مقام و منزلت حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) و آل او(علیهمالسلام) غبطه خوردند و چنین مقامی را آرزو كردند.[3]
مراد از این درخت، درخت علم و معرفت نیست؛ زیرا از نگاه قرآن خداوند تمام علوم، حقایق و اسرار عالم آفرینش را به آدم آموخت: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛[بقره/ 31] سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت.» بزرگترين افتخار و نقطه قوت در وجود آدم كه او را به عنوان يك برگزيده آفرينش مىتوان معرفى نمود و به همين دليل مسجود فرشتگان شد، همان آگاهى او از «علم الاسماء» و اطلاع از «حقائق و اسرار آفرينش و جهان هستى» بود. قرآن با صراحت تمام، عظمت مقام آدم را در اينها مىداند ولى در تورات سر بيرون رانده شدن آدم از بهشت و گناه بزرگ او را توجه به علم و دانش و دانستن نيك و بد مىداند![4]
بنابراین یکی از تفاوتهای اساسی میان فقرات تورات و آیات قرآن کریم در مسأله انسان شناسی آن است که از نگاه تورات، خوردن آدم از درخت معرفت و آگاه شدن به نیک و بد، سبب اخراج از باغ عدن شد اما از نگاه قرآن کریم، ظاهر شدن عیوب آدم و حوا به خاطر خوردن از درخت گندم، سبب زمینی شدن آنها شده است.
پی نوشت:
[1]. و نیز ر.ک: بقره، 35- 39
[2]. سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، چاپ پنجم، قم: جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1417 ق، ج1، ص 127
[3]. محمد ابن بابويه، عيون أخبار الرضا عليهالسلام، تهران: نشر جهان، 1378ق، ج 1، ص 306؛ سيد محمد حسين طباطبايى، همان، ج 1، 144
[4]. ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج 1، ص 189
افزودن نظر جدید