بررسی تحلیلی ادعای ملاقات با مسیح(قسمت دوم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در مقاله قبل ادعای مکاشفه و ملاقات با حضرت عیسی(علیه السلام) توسط برخی نوایمانان را بررسی کردیم و خلاصه این بود که مکاشفه دو نوع هست، الهی و شیطانی، طبق کتاب مقدس نمی توان از الهی بودن مکاشفاتی که نوایمانان مدعی هستند، با قطعیت سخن گفت. اما فارغ از احتمال شیطانی بودن این مکاشفات، احتمال دیگری مطرح است که در قسمت دوم به تحلیل آن خواهیم پرداخت.
احتمال دوم توهم (Halucination) است. برخی از اوقات ممکن است شخصی تصویری یا صدایی را در عالم بیداری ببیند یا بشنود ولی این تصویر یا صدا می تواند نه از طرف خدا باشد و نه شیطان، بلکه ناشی از فعل و انفعالات ذهنی است که در مغز فرد رخ داده است که به آن توهم می گویند. توهم حالتی از تغییر هشیاری است که در آن فرد موضوعاتی را احساس و ادراک می کند که واقعیت خارجی ندارند، ولی فرد آنها را واقعی می پندارد و بر واقعی بودن آنها اصرار دارد. برخی افراد مبتلا به توهم شنوایی هستند یعنی صداهایی را می شنوند که وجود خارجی ندارد و افراد دیگر قادر به شنیدن آنها نیستند. برخی اوقات توهم بینایی رخ می دهد. توهم بینایی با دیدن تصاویری که واقعیت عینی و بیرونی ندارند مشخص می شوند. فرد ممکن است موجودات یا تصاویری را رویت کنند و آنها را واقعی بپندارد، در حالی که همراهان او چیزی نبینند.(1)
وقتی افرادی تحت تلقینات شدید قرار می گیرد، این تلقینات را ممکن است در خواب یا در حالت بین خواب و بیدار یا حتی در بیداری ببینند و حتی ممکن است ادعا کنند که مسیح را دیده اند ولی در حقیقت کسی را ملاقات نکردند، بلکه صرفا باز پخش تلقینات و تصاویر و فیلم هایی است که در طی روز دیده اند، برایشان دوباره متجلی شده است.
برای مسیحیان، مخصوصا نوایمانان مسیحی این قضیه بسیار شایع تر است و علت آن هم می تواند این باشد که چون آنها دین جدیدی را انتخاب کرده اند، لذا ذوق و علاقه بیشتری نسبت به کسانی که از بدو تولد پیرو آن بوده اند، دارند. این قضیه وقتی شدیدتر می شود که فرد خود را در جمعی ببیند که فرد مشاهده کند افرادی مدعی ملاقات با مسیح هستند و داستان هایی را در این باره ذکر می کنند.( در ادبیات تبشیری به آن شهادت ایمانی گفته می شود) فرد پس از مشاهده چند داستان و نگهداری آنها در ذهن، اقدام به باز سازی همان داستان در ذهن خود می کند که در روانشناسی به آن نظریه یادگیری اجتماعی می گویند.(2) این قضیه زمانی جدی می شود که اکثریت افراد حاضر در جلسه، مدعی تجربه مکاشفه هستند. سایر افراد برای داشتن این تجربه احساس نوعی فشار می کنند؛ و سعی در باز تولید آن دارند. به عبارتی وقتی فردی می بیند که افرادی ادعای مکاشفه دارند اما برای خودش این حالت تجربه نمی شود، خود را از لحاظ دینی پایین انگاشته و به طور ناخودآگاه در ذهنش آن را بازسازی می کند و توهم مکاشفه را تجربه می نماید.
پی نوشت:
(1). - Leo P. W. Chiu (1989). "Differential diagnosis and management of hallucinations" (PDF). Journal of the Hong Kong Medical Association t 41 p. 292–7.
(2). Bandura, A; Modeling theory: Some traditions, trends, and disputes, In Parke, RD Recent trends in social learning theory
افزودن نظر جدید