خروج یمانی از یمن

  • 1401/03/03 - 12:27
در 8 روایت از اهل بیت (علیهم‌السلام) تصریح شده که خروج یمانی از یمن است و در یک حدیث نیز تصریح شده که از صنعاء می باشد. اما از آن جا که احمدالحسن بصری اهل یمن نیست سعی در توجیه این مسئله دارد.
فتنه احمدالحسن

یمانی از یمن و خروج او از شهر صنعا خواهد بود. اما احمدالحسن بصری برای اینکه اهل یمن نیست سعی در توجیه این مسئله دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خروج یمانی از یمن مورد اتفاق شیعه است و به هیچ وجه روایتی که اثبات کند این خروج در غیر از یمن است، نداریم. اما اتباع احمد اسماعیل بصری که نمی توانند یمنی بودن وی را اثبات کنند، سعی در توجیه روایات خروج یمانی از یمن دارند. آن ها می گویند:

اولاً؛ معنای یمانی این نیست که حتماً باید از یمن بیاید، این یک یاء نسبت است، یعنی منسوب به یمان، یا منسوب به یمن، یا منسوب به یمین، کسی از اصحاب الیمین باشد به او می گویند یمانی، کسی اگر وزیر أیمن، یعنی وزیر دست راست امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) باشد، به او می گویند یمانی.

ثانیا؛ پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می فرمایند: «الإیمان یمان و أنا یمانی: ایمان یمانی است و من یمانی ام» و باز می فرماید: «العلم یمانی و الحکمة یمانی: علم یمانی است و حکمت یمانی» این نشان می دهد که با اینکه در مکه و مدینه بوده، یمانی است؟

بررسی و نقد:

1. در کدام کتاب لغت چنین آمده که به اصحاب یمین یا منسوب به یمان یا وزیر ایمن، یمانی گویند؟ آیا می شود چنین چیزی را از پیش خود در آورد و به لغت عرب و سپس به اهل بیت (علیهم‌السلام) نسبت داد؟ یمانی در لغت فقط به معنای کسی است که اهل یمن باشد.
2. اما اینکه حتماً لازم نیست یمانی از یمن باشد، بارها گفته ایم که لااقل در 8 روایت از اهل بیت (علیهم‌السلام) تصریح شده که خروج یمانی از یمن است و در یک حدیث نیز تصریح شده که از صنعاء می باشد.[1] حال بر فرض، کلمه یمانی را تاویل بردید با صنعاء چه می کنید؟ شاید بگویید صنعاء از صنعت است و احمد نیز رشته مهندسی عمران خوانده که مرتبط با صنعت می باشد پس می شود صنعاء!
3. اما اینکه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده باشند من یمانی هستم در بیانات اهل بیت (علیه‌السلام) وجود ندارد و اگر تنها در یک کتاب شیعی یعنی «الاصول الستة عشر» ثبت شده نیز سندش از اهل تسنن است و به اهل بیت(علیه‌السلام) نمی رسد.
4. آنچه به اهل بیت(علیه‌السلام) نسبت داده شده آن هم تنها در یک مصدر از شیعه با سندی مخدوش فقط این فقره است: «أَهْلِ الْيَمَنِ أَفْضَلُ الْإِيمَانُ‏ يَمَانِيٌ‏ وَ الْحِكْمَةُ يَمَانِيَّةٌ وَ لَوْ لَا الْهِجْرَةُ لَكُنْتُ امْرَأً مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ[2] مردان یمنی برترند، ایمان یمنی و حکمت یمنی است و اگر نبود هجرت (یعنی اگر مامور به هجرت به مدینه نبودم یمن را به عنوان وطن انتخاب می کردم و یا اگر در زمره مهاجران نبودم خود را در زمره انصار که یمنی الاصل هستند، محسوب می کردم).»
غیر ازاینکه در این نقل، «أنا یمانی» وجود ندارد و این از احادیث اهل سنت می باشد، بعضی درباره فقره اولش یعنی «الْإِيمَانُ‏ يَمَانِيٌ» سه احتمال ذکر کرده اند:[3]

الف) اینکه ایمان از مکه شروع شده و مکه از تهامه و تهامه از یمن بوده است.
ب) اینکه مخاطب حضرت، انصار مدینه بوده اند زیرا آنها اصالتاً یمانی و یاری کننده ایمان بوده اند.
ج) اینکه حضرت این کلام را در منطقه تبوک فرمودند که مکه و مدینه بین حضرت و یمن بود لذا با اشاره به ناحیه یمن این را فرموده اند و منظورشان مکه و مدینه بوده است. همچنانکه به رکن یمانی از این جهت یمانی می گویند که در سمت ناحیه یمن است نه اینکه از یمن است.[4]

 پی نوشت:

[1]. الغیبة، نعمانی، ص277 ، ح60.
[2]. الأصول الستة عشر ص81.
[3]. مقاله، سید مهدی مجتهدی سیستانی.
[4]. النهایة، ابن اثیر، ج5، ص300.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.