کودکی که حجت خدا شد
حجة بن الحسن العسكری (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در کودکی به امامت منصوب شدند و همانند حضرت عیسی و حضرت یحیی (علیهماالسلام) وظیفه هدایتگری امت را به عهده گرفتند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ منجی و مصلح جهانی ازجمله موضوعاتی است كه در اديان الهی و غیر الهی به آن پرداخته شده است. در میان مذاهب اسلامی، منجی آخرالزمان همان کسی است که از عترت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بوده و دارای ویژگی هایی است که نشان دهنده مقام خلافت از جانب پروردگار عالم است.
یکی از سؤالاتی که هر سال با فرا رسیدن ایام نیمه شعبان و میلاد موفور السرور حجة بن الحسن العسکری (عجلاللهفرجه) مطرح میگردد آن است که چگونه میتوان باور کرد که یک کودک خردسال به مقام مهم خلافت و هدایتگری جامعه منصوب شود و پیشوای جامعه اسلامی عصر خود شود؟! در حقیقت به طور مختصر سؤال این است که چگونه امکان دارد با حضور فقها و علمای مشهور که زبانزد خاص و عام هستند، کودکی پنج ساله به عنوان خلیفه از جانب خدای رحمان منصوب گردد و با وجود آن سن كم، از حيث علم و عمل، پيشواى مردم و حجت الهى باشد؟!
در پاسخ به این سؤال مهم و ضروری چند نکته مهم بیان میشود:
نکته اول: مصداق قرآنی نبوت و رسالت در کودکی
قرآن کریم، کتاب آسمانی مسلمانان، در آیات خود به نبوت و امامت کودکان اشاره کرده و از مصادیق بارزی نیز در این باره یاد کرده است. خدای رحمان با بیان شرح حال انبیاء گذشته، به نبوت و رسالت دو نفر از انبیای الهی اشاره کرده که در کودکی به مقام نبوت انتخاب شدهاند؛ و از زندگی آن بزرگواران مطالب خاصی را بیان میکند.
قرآن کریم خطاب به منکران رسالت حضرت عیسی (علیهالسلام) از زبان آن حضرت که در کودکی با آنان به احتجاج پرداخت، میفرماید: «قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا [مریم/30] [كودك] گفت: من بنده خداوند هستم؛ [او] به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.»
همچنین پروردگار عالم هستی در کتاب آسمانی قرآن، از خطاب خداوند به حضرت یحیی (علیهالسلام) یاد کرده و میفرماید: «يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا [مریم/12] اى يحيى! تو كتاب [الهى] را به قوت بگير و [ما] در همان سن كودكى به او حكم نبوت داديم.»
فخر رازى عالم نامی و سرشناس اهل سنت، هنگامی که به شرح و تفسیر این آیه شریفه میرسد، در کتابش مینویسد: «مراد از حكم در آيه شريفه، همان نبوّت است؛ زيرا خداوند متعال عقل او را در كودكى محكم كرد و به او وحى فرستاد؛ چرا كه خداوند متعال حضرت يحيى و عيسى (عليهماالسلام) را در كودكى به پيامبرى برگزيد! بر خلاف حضرت موسى (عليهالسلام) و حضرت محمد (صلىاللهعليهوآله) كه آنان را در بزرگسالى به رسالت مبعوث كرد.»[1]
باید گفت، اگر خدای رحمان دو کودک را به نبوت و رسالت مبعوث کرده، چرا نتواند و شایسته نباشد که کودک دیگری را در سن پنج سالگی، به امامت انتخاب کند؟!
نکته دوم: تنصیب امامت در روایات اهل سنت
عقیدهی حقه شیعه بر آن است که نصب امامت و خلافت از جانب خداوند متعال صورت میگیرد و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مأمور و مکلف به ابلاغ آن هستند. محدثین مشهور شیعه و اهل سنت در معتبرترین منابع خود، واقعهای را ذکر میکنند که دلیل نصب خلافت و جانشینی در سن خردسالی و کودکی است.
طبری مورخ مشهور اهل سنت به واقعه دعوت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از عشیره و بستگانشان اشاره میکند. او بعد از بیان آیه شریفه «وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ [شعراء/214] و خویشان نزدیکت را آگاهی ده.» به نقل از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مینویسد: «زمانى كه آيه (وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ) بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نازل شد، حضرت مرا صدا زدند و فرمودند: يا علی! خدا مرا امر كرده است كه خويشان نزديكم را به اسلام دعوت كنم. سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) سخن گفته و فرمودند: ای بنی عبدالمطلب! قسم به خدا که من در بين عرب، جوانی را نمیشناسم که برتر از آنچه برای شما آوردهام، برای قومش آورده باشد. من برای شما خير دنيا و آخرت را آوردهام و خداوند به من دستور داده است که شما را به سوی آن دعوت کنم. کدام يک از شما من را در اين راه ياری خواهد کرد تا برادر من و وصى من و جانشين من در ميان شما باشد؟
همه جمع حاضر از آن سرباززدند، اما من (علی عليهالسلام) که کوچک ترين ايشان بودم، گفتم: ای رسول خدا! من در اين راه وزير شما خواهم بود. پس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: اين شخص برادر، وصی و خليفه من در ميان شما است؛ پس از او حرف شنوی داشته و اطاعتش کنيد. همه قوم ايستاده و خنديدند و به ابوطالب گفتند: به تو دستور داده است که از پسرت حرف شنوی داشته و از او اطاعت کنی!»[2]
این روایت تاریخی معتبر، دلیلی بر آن است که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) توسط رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در همان نوجوانی به عنوان جانشین و خلیفه و وارث ایشان انتخاب و نصب شدند و به بزرگان و ریش سفیدان معرفی گردیدند. اگر امر انتخاب امامت و جانشینی در خردسالی و نوجوانی امری مشکک بود، چرا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) چنین انتخابی انجام دادند؟! آیا کسی میتواند ادعا کند، کلام گوهربار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) وحی از جانب پروردگار عالم نیست؟! این در حالی است که خدای متعال درباره سخنان و گفتار پیامبرش میفرماید: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى [نجم/3و4] و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید * سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.»
شیخ مفید در کتاب خود مینویسد: «جمهور شيعه به همراه مخالفان آنها، بر اين امر اتفاق دارند كه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را دعوت به وزارت، خلافت و وصايت كردهاند و این در حالی است كه سن حضرت علی (علیهالسلام) كم بود؛ اما چرا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از ديگر كودكان قوم خویش در این امر مهم دعوت نكرده است؟!»
مرحوم شیخ در ادامه میفرماید: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) همراه با امام حسن و امام حسين (علیهماالسلام) - در حالى كه آن دو طفلى بيش نبودند - با نصارا مباهله كردند و قبل از اين واقعه و بعد از آن، سابقه نداشته و ندارد كه حضرت به همراهى اطفال، مباهله كرده باشد.»[3]
نکته سوم: تنصیب امامت در کودکی
به امامت رسیدن اهل بیت رسالت (صلیاللهعلیهوآله) در سنین کودکی تنها منحصر به امام عصر (عجلاللهفرجه) نیست و وجود مقدس جوادالائمه و امام هادی (علیهماالسلام) نیز در کودکی به امامت رسیدهاند. اما آنچه مهم است، سخن امام قبل در تأیید امامت در خردسالی است. به این معنا که در زمان حیات طیبه امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) عدهای از شیعیان جویای جانشین حضرت در امور مهم شدند و امام رضا (علیهالسلام) جواد الائمه که سلام خدا بر او باد را نشان دادند.
مرحوم کلینی در کافی شریف مینویسد: «معمر بن خلاد گوید: از امام رضا (علیهالسلام) شنیدم که مطلبی [راجع به امر امامت] بیان کرد و سپس فرمود: شما چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این ابوجعفر است که او را به جای خود نشانیده و قائم مقام خود ساخته ام و نیز فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالان ما مساوی و بدون تفاوت [در فضائل و کرامات و علم] از بزرگسالان ما ارث میبرند.»[4]
هشتمین خورشید امامت در این روایت، علاوه بر آن که به کودکی و خردسالی جواد الائمه (علیهالسلام) اشاره میکنند، شیعیان را به جایگاه رفیع امامت و وظایف الهی آنان که همان هدایتگری و راهنمایی و زعامت و خلافت است، آگاه میسازند. بر اساس فرمایش امام رضا (علیهالسلام) کمی سن، مانع از انجام وظایف الهی ائمه معصومین (علیهمالسلام) نیست.
پینوشت:
[1].فخر رازی، التفسير الكبير، ج21، ص516، دار إحياء التراث العربي_ بيروت، چاپ سوم، 1420 ق. «وَالثَّالِثُ: أَنَّهُ النُّبُوَّةُ ... بَعَثَ مُوسَى وَمُحَمَّدًا.»
[2]. محمد بن جرير طبری، تاریخ طبری، ج2، ص319، دار التراث – بيروت، چاپ دوم، 1387 ق. «لَمَّا نَزَلَتْ هذه الآية على رسول الله ص: (وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ)»
[3]. شیخ مفيد، الفصول المختارة، ص316، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ اول، 1413ق. «و قد أجمع جمهور الشيعة ... شرحناه بطل ما تعلق به هؤلاء القوم.»
[4]. کلینی، الكافی، ج1، ص320، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 ق. « مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا ع وَ ذَكَرَ شَيْئاً فَقَالَ ... عَنْ أَكَابِرِنَا الْقُذَّةَ بِالْقُذَّة.»
محمدجوادمهریار
افزودن نظر جدید