پاسخ به شبهه ازدواج صفیه با رسول خدا (ص)
اخلاق حسنه رسول خدا (ص) و رفتار حسنه ایشان در جنگها، یکی از بهترین نمونه های اخلاقی برای الگوگیری جوامع بشری است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از جانب آتئیستها مطرح میشود، واقعه ازدواج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) با صفیه است. آنان با استناد به روایات تاریخی که در منابع قدیمی اسلامی ذکر شده، ادعا می کنند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در هنگام فتح خیبر با پیروزی بر یهودیان و کشتن آنان، صفیه همسر یکی از کشتگان یهودی را به کنیزی انتخاب می کند و با او در همان شب همبستر شده است. آنان معتقدند ازدواج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) با صفیه در معرکه جنگ و در روزی که همسر و پدرش را از دست داده، چگونه با اسوه حسنه و اخلاقی بودن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قابل جمع است.
در پاسخ به این شبهه چند نکته بیان می شود:
نکته اول:
بیان احکام اسلامی که از جانب خداوند رحمان بیان شده و تبیین آن فرامین، مهمترین وظیفه انبیای الهی شمرده می شود. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نیز همانند سایر انبیاء گذشته، مسئول اجرای اوامر الهی بوده اند. باید گفت، ازدواج با زنان شوهردار در شرع مقدس اسلام حرام است و تنها از این دسته فقط زنان اسیر شده از کفار و مشرکین با شرایط خاص جایز و حلال شمرده می شود. خدای متعال ازدواج با زنان کفار و مشرکی را که در جنگها اسیر میشوند را در صورتی که رحمش از شوهر کافرش پاک باشد، جایز و حلال بر شمرده است. البته به شرط اینکه زن و شوهر هر دو با هم اسیر نشده باشند، در غیر این صورت جز براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود.
همچنین از منظر احکام اسلامی، عده زنان اسیر شده، یک بار قاعده شدن (حیض دیدن) و یا اگر باردار باشند، وضع حمل کردن است.[1]
نکته دوم:
آنچه در منابع تاریخی معتبر اسلامی بیان شده، با آنچه آتئیستها بیان می کنند بسیارمتفاوت است. تحریف در بیان واقعیت تاریخی، مهمترین دلیل برای اثبات شبهه صورت گرفته از جانب آتئیستها است. ابن سعد بغدادی، قدیمیترین نویسنده و مورخ اسلامی در کتاب الطبقات الکبری با بیان این واقعه در کتاب خود می نویسد: «پس از اینکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) با یهود خیبر جنگ کرد و خداوند اموال آنان را به رسول خدا غنیمت داد، صفیه دختر حیىّ و یکى از دختر عموهاى او را از حصار قَموص به اسیرى گرفت و به بلال فرمان داد آن دو را کنار بارها و جایگاه خود ببرد، براى رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از هر غنیمتى برگزیدهای مقرّر بود و ایشان در جنگ خیبر صفیه را برگزید، حضرت به او پیشنهاد کرد که اگر مسلمان شود و خدا و رسولش را انتخاب کند، او را آزاد فرماید. صفیه گفت من مسلمان شدم و خدا و رسولش را انتخاب میکنم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) او را آزاد کرد و به همسرى برگزید و آزادى او را مهریهاش قرار داد. پیامبر در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شدهای که به سبزى میزد دید و از او پرسید که این چیست؟
صفیه گفت: اى رسول خدا! در خواب چنان دیدم که ماهى از سوى آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت؛ این موضوع را به شوهر خویش گفتم. کنانه گفت: گویا دوست دارى که همسر این پادشاهى شوى که از مدینه میآید؟! و چنان بر چهرهام زد که از اثر آن، گرفتار عادت ماهیانه شدم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تا هنگامی که صفیه [ازعادت زنانگی] پاک شود، همچنان در خیبر ماند و بدون اینکه با او زفاف کند، از خیبر بیرون آمد و راهی مدینه شد.»[2]
نکته سوم:
بر خلاف شبهه مطرح شده از جانب آتئیستها، ازدواج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) با صفیه، هنگامی صورت گرفت که حضرت از منطقه خیبر خارج شده بودند. همانگونه که بیان شد، آتئیستها مدعی هستند، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در حالی با صفیه ازدواج کردند که در آن روز همسرش کشته شده بود. اما در این روایت تاریخی، ابن سعد مینویسد: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تا هنگامی که صفیه [ازعادت زنانگی] پاک شود، همچنان در خیبر ماند و بدون اینکه با او زفاف کند، از خیبر بیرون آمد و راهی مدینه شد.»[3]
بر اساس این روایت، ازدواج با صفیه در روز کشته شدن همسرش نبوده است؛ زیرا مشخص است، صفیه در آن روز حائض بوده و بنا بر احکام اسلامی که بیان شد، ازدواج با زنان کافر در صورت گذراندن دوران حیض باید صورت گیرد. همچنین آنکه صفیه با اختیار خود اسلام را انتخاب کرد و حضرت پس از آزادیش به او پیشنهاد ازدواج دادند و هیچ اجباری دراین کار نبوده است.
این در حالی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میتوانستند بدون آنکه او را مخیر کنند، با اسارتش به عنوان کنیز، او را به نکاح خود در آورند و یا آنکه به یکی از اصحاب ببخشند. اما سیره اخلاقی حضرت و اسوه حسنه بودن ایشان نیز در این امر مشخص شد و حضرت او را هم در انتخاب اسلام و در انتخاب همسر آیندهاش مخیر کردند.
پینوشت:
[1]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج3، پاورقی ص333، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[2]. ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج2، ص82، دار الكتب العلمية – بيروت، چاپ اول، 1410 هـ.
[3]. همان.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید