انعقاد عهدنامه توسط پیامبر(ص) با یهود
پیامبراکرم(ص) با انعقاد عهدنامه، احترام به یهودیان را در نخستین حکومت اسلامی نشان داده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) با هجرت به مدینه در سال سیزدهم بعثت، اولین حکومت اسلامی را در آن شهر برپا کردند. یهودیان قبل از ظهور اسلام در جزیرة العرب، خصوصاً شهر مدینه و نواحی اطراف آن می زیستند اما با ظهور اسلام و گسترش جغرافیایی محدوده اسلامی، مدینه و نواحی آن که یهودیان در آن زندگی می کردند، تحت کنترل مسلمانان قرار گرفت.
در اولین دولت و حکومت اسلامی یعنی حکومت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در مدینه منوره، وضعیت یهودیان با احترام همراه بوده است. مال، جان و دینداری شان محترم و آزاد تلقی شده است. پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) در گام های نخست، تمام راه های مسالمت آمیز را نسبت به یهود امتحان نمود. بعد از پیوستن قبیله اوس و خزرج به اسلام، یهودیان بنی قریظه، بنی نضیر و بنی قینقاع خدمت پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) رسیدند و از نبوت و دعوت و رسالت وی پرسیدند. آنان در نهایت به آن حضرت عرضه داشتند آنچه را که فرمودید شنیدیم و ما آماده ایم که با شما در صلح باشیم و حرکتی علیه شما انجام ندهیم و به پشتیبانی هیچکس علیه شما نپردازیم. در مقابل شما نیز متعرض ما و هیچ یک از یهودیان نشوید و ما منتظر می مانیم تا ببینیم که سرانجام شما و قومت چه خواهد شد.
رسول خداصلیاللهعلیهوآله) به درخواست آنان جواب مثبت داده، عهد نامه ای را تنظیم و با یهودیان امضا کردند. بر اساس این «عهد نامه مدینه» یهودیان متعهد شدند به پشتیبانی هیچ یک از دشمنان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و اصحابش نپردازند، آنها را در خفا و آشکار و یا روز و شب با دست و زبان و سلاح و حتی کرایه دادن حیوان یاری نکنند. یهودیان، خداوند را بر این قول و قرار گواه گرفتند که اگر برخلاف وعده خویش عمل کردند، رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در ریختن خونشان و اسارت خانواده هاشان و به غنیمت بردن دارایی شان، صاحب اختیار باشد.
این پیمان نامه که آن را نخستین قانون اساسی خوانده اند[1] به گونه ای توسط پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) تنظیم شده بود که ضمن حفظ برتری اسلام، احساس تفاخر و تضاد های قومی و مذهبی به همزیستی مشترک و مسالمت آمیز و دفاع از مرکز حکومت اسلامی مبدل شده و بنیاد امت واحده پیریزی شود.[2] با مراجعه به بندهای این سند تاریخی، احترام رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به اصول و قواعد یهودیان کاملاً نمایان می شود.[3]
بندهایی از این عهدنامه بدین قرار است: «مومنان موالی یکدیگرند و هر کدام از یهودیان که از ما تبعیت کند او را یاری و حمایت میکنیم و علیه یهودیان ستم نمی ورزیم و دشمنانشان را یاری نمی کنیم... همانا یهودیان بنی عوف[4] امتی در کنار مومنان هستند و این یهودیان به کیش خود و مسلمانان به کیش خود هستند و جان و دارایی آنها محترم است، مگر کسی که گناه و ظلم کند که در این صورت خود و خانوادهاش را به هلاکت افکنده است... هر کدام از یهودیان و مسلمانان باید خرج خود را پرداخته و باید به مقابله با کسی بپردازد که با این عهدنامه مخالفت می کند و باید که در بین خود به نیکی و خیرخواهی بپردازند و از فساد و گناه بپرهیزند و هیچ کسی به همپیمانان خود جفا نکند. همه باید به یاری مظلوم بشتابند و مادامی که مومنان مشغول جنگ هستند، یهودیان باید به آنها از نظر مالی کمک کنند. سرزمین یثرب به منزله حرم برای امضاکنندگان این عهدنامه است... هر کسی که از مدینه خارج شود در امان است و هر کسی هم که در آن بماند در امان است مگر کسی که مرتکب ظلم یا گناهی شود»[5]
بر اساس این معاهده که بین یهودیان مدینه و پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) منعقد شده است، مدینه شهر امنی برای یهودیان محسوب گردید و نسبت به جان، مال و دینداری آنان نمی باید ظلم و ستم روا داشته می شد. با آنان مانند مسلمانان رفتار می شد و مسلمانان، یهودیان مدینه را هم پیمان خود و جزئی از ملت خود می دانستند و رفتارشان بر پایه همین اصل محکم استوار بود.[6]
امضای سریع این پیمان نامه توسط یهود، بیانگر منافع قابل توجه آن عهدنامه برای آنهاست؛ زیرا یهودیان در آزادی کامل بر عقاید خویش باقی می ماندند و از حقوق اجتماعی و امنیتی فراوانی بهره مند می شدند. [7]
علاوه بر این پیمان نامه عمومی، رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) با توجه به آشنایی کامل با خلق و خوی یهود، پیمان نامه سیاسی مخصوصی را نیز با سران سه قبیله «بنی قینقاع»، «بنی نضیر» و «بنی قریظه» منعقد ساخت.
این روش اصول مندانه و هوشمندانه پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآله) اتمام حجتی برای یهودیان بهانه گیر بود و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بعد ها با استناد به همین پیمان نامه توانست با آنها برخورد نماید. بنابراین آنچه بعداً برای بعضی از یهودیان اتفاق افتاد، به علت نقض این عهدنامه از سوی یهودیان مدینه بوده است. آنان با رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هم پیمان شده بودند که بر علیه مسلمانان و اسلام رفتار نکنند ولی یهودیان مدینه در عمل از این پیمان سر باز زده، مفاد و بندهای آن را نقض کرده، به ایجاد بحران های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نظیر جاسوسی، تهدید امنیت، تخریب شخصیت و طرح ترور پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و شبهه افکنی پرداختند.[8]
پی نوشت:
[1]. علیخانی و همکاران، سیاست نـبوی، تـهران: پژوهشکده مـطالعات فرهنگی و اجتماعی، ١٣٨٦، ص ٢١٧.
[2]. غلامحسین زرگری نژاد، تاریخ تحلیلی اسلام، قم: بضعه الرسول، ١٣٨١، ص ٤٦.
[3]. عفیف عبدالفتاح طباره، الیهود فی القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه، ١٩٦٦م، ص ١٨
[4]. بنی عوف، تیره ای از قبیله خزرج بودند. آنها فرزندان عوف بن الخزرج بن حارثة بن ثعلبة بن عمرو مزيقياء بودند. ر.ک: عمر رضا كحالة، معجم قبايل العرب، الطبعة السابعة، بيروت: مؤسسة الرسالة، 1994، ج 2، ص 858
[5]. ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج ۲، ص ۱۴۷- ۱۵۰؛ علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، قم: دار الحدیث، طبعة الاولی، ۱۹۹۸، ج ۱، ص ۲۵۹- ۲۶۰
[6]. عباسعلی عمید زنجانی، اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ١٣٤٤، ص ٩٥- ٩٦
[7] عفیف عبدالفتاح طباره، همان
[8]. ر.ک: علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، همان؛ سید علی حسنی، اهل کتاب در حکومت های اسلامی، تهران: تراث، ۱۳۹۵، ص ۴۶
افزودن نظر جدید