عوامل توطئه ها و انحرافات یهود در دوران ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ص)
توطئه ها و انحرافات یهودیان در دوران پیامبر(ص) در علل مختلف ریشه دارد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منابع و متون دینی برای توطئه ها و کارشکنی های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و انحرافات اعتقادی یهودیان در جهت منع از گسترش و پیشرفت اسلام، به عوامل زیر اشاره شده است:
1. دنیا طلبی
خداوند درباره دنياطلبی يهود می فرمايد: «وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِم ... وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ(بقره، 95 و 96)؛ آنها[یهود] به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستاده اند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد. آنها را حريص ترين مردم حتى حريص تر از مشركان بر زندگى (اين دنيا و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند در حالى كه اين عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت.»
تعبیر «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ» در مقام تبیین جمله «وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً» است و شاهد بر اين است كه یهود هرگز تمناى مرگ نمى كنند؛ زیرا از هر مردمى ديگر به زندگى دنيا حريص ترند و حرص بر دنیا يگانه مانع آرزوى آخرت است.[1]
2. حسادت و جاه طلبی
یکی از عواملی که انگیزه ای برای کارشکنی برخی از یهودیان بوده است، حسادت نسبت به مسلمین بود كه خداوند پیامبرى را از بین خاندان اسماعیل برانگیخت و با این کار ریاست و حكومت از خاندان اسرائیل زائل شده است.[2]
آنان به خاطر حسد، سعی در ارتداد مسلمانان داشتند. «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُ(ﺑﻘﺮه، 109)؛ بسيارى از اهل كتاب به خاطر حسد، دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ايمان به كفر باز گردانند با اينكه حق براى آنها كاملا آشكار شده است.»
3. لجاجت
از ابن عباس نقل شده است که ابن صوريا از بزرگان و دانشمندان يهود، به پيامبر خدا عرض كرد: اى محمد چيزى را كه ما بشناسيم نياوردى و خداوند نشانه روشنى بر تو نفرستاده تا ما از تو پيروى كنيم. از این رو خداوند اين آيه شريفه را نازل كرد: «وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ (بقره، 99)؛ ما بر تو فرستاديم نشانه هاى روشن و آشكارى را و انكار نمی كند آن نشانه ها را مگر فاسقين.»[3]
حتی برخی از یهودیان، اظهار می کردند خداوند هیچ چیزی برای بشر حتی بر حضرت موسی(عليهالسلام) هم نازل نفرموده است. اینجا بود که خداوند به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یلْعَبُونَ(انعام، 91)؛ بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت آمیزشان رها كن، تا بازى كنند»[4]
4. عدم ایمان راسخ به آخرت
یکی دیگر از عوامل کارشکنی های يهود اين بود که با اینکه ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ در ﺳﺮای دﯾﮕﺮ و ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻋﺬاب و ﯾﺎ ﺛﻮاب اﻟﻬﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮده اﻧﺪ، اﻣﺎ اﯾﻦ اﻋﺘﻘﺎد در وﺟﻮد آﻧﺎن ﺑﻪ آن اﻧﺪازه ثابت و راﺳﺦ ﻧﺒﻮده، ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻣﺎﻧﻊ آﻧﺎن از اﻧﺠﺎم ﻣﺤﺮﻣﺎت اﻟﻬﯽ ﺷﻮد.[5] آنان تمام تلاش خود را جهت کسب امور مادی به کار می بردند.[6]
از این رو خداوند ﯾﮑﯽ از حکمت های نزول ﮐﺘﺎب آﺳﻤﺎﻧﯽ ﺑﺮ حضرت ﻣﻮﺳﯽ(ﻋﻠﯿﻪاﻟﺴﻼم) را ایمان آوردن بنی اسرائیل ﺑﻪ آﺧﺮت دانسته است: «ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُون(اﻧﻌﺎم، 154)؛ سپس به موسى كتاب داديم، (نعمت خود را) بر آنها كه نيكوكار بودند تكميل كرديم و همه چيز را (كه مورد نيازشان بود در آن) روشن ساختيم، كتابى كه مايه هدايت و رحمت بود، تا به لقاى پروردگارشان (به روز رستاخيز) ايمان بياورند.»
5. بغض و کينه توزی
کينه توزی به خاطر تغيير قبله، از دیگر عوامل کارشکنی يهود بوده است. پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) 13 سال در مکه و 17 ماه در مدينه به طرف بيت المقدس نماز خواند، در اين مدت يهوديان، مسلمانان را سرزنش می کردند که چرا قبله مستقلی ندارند؟ وقتی قبله مسلمانان به طرف کعبه تغيير کرد، يهوديان خشمگين شدند.[7]
6. نژاد پرستی
یکی از عواملی دیگر که یهود را به انجام اقداماتی علیه اسلام و مسلمانان وادار می کرد، داشتن روحيه نژاد پرستی آنان بوده است. اعتقاد يهود به برترى نژادى، باعث شده است که خداوند از آنان حكايت مىكند: «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً(بقره، 80)؛ هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى به ما نخواهد رسيد.» اینکه یهود خود را تافته اى جدا بافته از دیگران بداند، این در عجب و خود خواهى آنان ریشه دارد.[8]
خداى تعالى در جایی دیگر از یهود حكايت مى كند، كه اظهار کردند: «لَيْسَ عَلَيْنا فِی الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ(آل عمران، 75)؛ ما در برابر اميّين[غير يهود]، مسئول نيستيم.» یعنی یهود در ضايع كردن حقوق ديگران، گناه و عقوبتى ندارد. یهود نژاد خود و دودمانش را ملاك کرامت دانسته و حال آنکه خداوند در پاسخ آنان فرمود: شرط رسيدن به كرامت الهى، وفاى به عهد و پيمان خدا و داشتن تقوا در دين خدا است.[9]: «بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ(آل عمران، 76)؛كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگارى پيشه نمايد، (خدا او را دوست مى دارد».
پی نوشت:
[1]. سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، چاپ پنجم، قم: جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق، ج 1، ص 228
[2]. فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، چاپ سوم، تهران: ناصر خسرو، 1372ش، ج 1، ص 353 و ج 2، ص 801
[3]. همان، ج1، ص 327
[4]. ناصر مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، تهران: دار الكتب الإسلامیة، 1374، ج 5، ص 340
[5]. اﺣﻤﺪ اﺑﻦ ﻋﺠﯿﺒﻪ، اﻟﺒﺤﺮ اﻟﻤﺪﯾﺪ ﻓﯽ ﺗﻔﺴﯿﺮ اﻟﻘﺮآن اﻟﻤﺠﯿﺪ، ﻗﺎﻫﺮه: دﮐﺘﺮ ﺣﺴﻦ ﻋﺒﺎس زﮐﯽ، 1419، ج 2، ص 188؛ محمد ابن عربى، تفسير ابن عربى، بيروت: دار احياء التراث العربي، 1422 ق، ج 1، ص 222
[6]. علی جدید بناب، تحلیلی بر عملکرد یهود در عصر نبوی، قـم: موسسه امام خمینی، ١٣٨٥، ص 125.
[7]. جعفر سبحانی، منشور جاوید، قم: مؤسسه امام صادق(ع)، 1375، ج 6، ص 230.
[8]. ناصر مكارم شیرازى، تفسير نمونه، همان، ج 1، ص 322
[9]. سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، همان، ج 3، ص 264
افزودن نظر جدید