آستیاگ پادشاه آریایی انسان یا گرگ؟
آستیاگ (پادشاه ماد) به وزیرش دستور میدهد یک نوزاد را به قتل برساند. اما وزیر، نافرمانی میکند. پس آستیاگ دستور داد تا پسر خردسال وزیر را به قتل رسانده، تکه تکه کرده؛ بر سر سفره، به خوردِ وزیر بدهند! آیا ما مجازیم این را بهانهای قرار دهیم و آریاییها را وحشی بنامیم؟ خیر. رفتار یک عده را به پای همه نمینویسیم. در قضاوتهای تاریخی باید عدل و انصاف داشت.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از دعواهای ما با جریان باستانگرای دُگم، این است که آنان حاضر نیستند هیج انتقادی از تاریخ ایران باستان را بپذیرند. تلاش میکنند چهره و تصوّری منزّه و رؤیایی از پادشاهان ایران باستان نشان دهند. یکی از پادشاهان حکومت ماد (که مادها، آریایی بودند)، آستیاگ (یا ایشتوویگو) نام داشت.
آستیاگ، پادشاه ماد، خوابی دید و خوبگذاران، این گونه خوابش را تعبیر کردند که نوهی تو، حکومت تو را برخواهد انداخت. آستیاگ به وزیرش هارپاگ (=ارپاکه) فرمان داد نوهاش را (که نوزاد بود) به قتل برساند. اما هارپاگ دلش به حال نوزاد میسوزد و او را به یک زن و شوهر چوپان در صحرا میسپارد. زمان میگذرد تا اینکه آستیاگ متوجه میشود هارپاگ، نوهاش را نکشته است. پس خشمگین شده، دستور میدهد پسر هارپاگ را به قتل رسانده؛ آن را تکه تکه کنند. سپس از آن خوراک تهیه کنند و بر سر سفره بیاورند. همچنین سر و دست و پای این پسرک را در سبدى گذاشتند و روی آن را پوشاندند. هارپاگ، نادانسته بر سر سفره، گوشت پسرش را میخورد و در پایان، آستیاگ به او میگوید که چون از دستور من سرپیچی کردی، گوشت پسرت را به تو خوراندم. هارپاگ، وحشتزده و با قلبی شکسته، بقایای جسد پسرش را برمیدارد و میرود.[1]
اکنون باید پرسید که آیا این وصف انسان است؟ کدام انسان حاضر میشود دست به چنین کاری بزند؟ اگر چنین رفتار زشتی توسط یک عرب انجام میشد، حتماً جریان باستانگرا این گونه قضاوت میکردند که «همهی عربها بد و وحشی و خونخوار هستند». همچنین اگر یک تُرک به چنین رفتاری دست میزد. یا اگر یک مسلمان چنین کاری انجام شود، رسانههای باستانگرای اسلام ستیز، همسو با صهیونیستها و بیدینها (لامذهبها: لامصّبها) و... این را بهانهای را برای اهانت به اسلام قرار میدادند. حال آیا ما مُجاز به این نوع قضاوت هستیم که همه آریاییها وحشی و خونخوار و روانپریش هستند؟ خیر. مجاز نیستیم. پس چه بهتر که عدل و انصاف را در همه حال رعایت کنیم.
پینوشت:
[1]. هردوت، تاریخ هرودوت، کتاب اول، بند 119.
پرویز رجبی، هزارههای گمشده، جلد دوم: هخامنشیان به روایتی دیگر، تهران: نشر توس، 1380، صص 87-88.
دیدگاهها
ناشناس
1400/11/20 - 02:23
لینک ثابت
بد نیست ماجرای سندباد رو در
saman
1400/11/20 - 07:59
لینک ثابت
درباره سنباد هم توضیح داده
ناشناس
1400/11/20 - 02:25
لینک ثابت
برای این ادعا آیا هیچ سند و
saman
1400/11/20 - 08:04
لینک ثابت
این نوشتار با سند و مدرک و
1402/01/15 - 20:20
لینک ثابت
اولا هارپاگ وزیر نبوده سردار
saman
1402/01/15 - 21:46
لینک ثابت
1. وزیر یا سردار، در اصل قضیه
ناشناس
1402/01/16 - 15:06
لینک ثابت
به نظرتون نمیتونه دلیل
saman
1402/01/16 - 17:46
لینک ثابت
برداشت من از حرف شما این هست
ناشناس
1402/01/16 - 18:38
لینک ثابت
داریم درباره ی آستیاگ صحبت می
saman
1402/01/16 - 18:58
لینک ثابت
پاسخ به ناشناس: به نظرم دلیلی
افزودن نظر جدید