داستان خواجگان دربار هخامنشی

  • 1400/10/15 - 10:46
خواجه‌ها یعنی پسران و مردانِ اخته شده، در جامعه هخامنشی وجود داشتند. عجیب‌تر اینکه بسیاری از آنان، نام‌های پارسی داشتند. یعنی پسربچه‌های پارسی بودند که توسط حکومت یا اشراف، پس از درد و زجر فراوان، اخته می‌شدند.
داستان خواجگان دربار هخامنشی

حکومت هخامنشی، برخی از پسربچه‌ها را اخته می‌کرد تا به عنوان خواجه (نگهبان حرمسرا) از آنان استفاده کند. اما فرآیند اخته کردن، بسیار دردآور بود. آنان را روی زمین می‌خواباندند، دست و پای آنان را محکم می‌گرفتند و سپس با انبر، بیضه‌های آنان را می‌کندند. طی این عملیات، بسیاری از پسران در اثر درد و خونریزی، با زجر بسیار می‌مُردند و آن‌هایی که زنده می‌ماندند، تا آخر عُمر، از لحاظ روحی زجر می‌کشیدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیار دیده می‌شود که باستانگرایان، از حقوق بشر در جامعه هخامنشی دم می‌زنند و در توهمات و تخیلات خود، چهره‌ای منزّه و رؤیایی از شاهان هخامنشی به ویژه کوروش دوم (مشهور به کوروش کبیر) ساخته و آن را همچون یک بُت می‌پرستند. این دسته افراد، عموماً افرادی غربگرا هستند. یعنی در عین اینکه دم از کوروش می‌زنند، اما خوراک فکری خود را از رسانه‌های سعودی و اسراییلی و انگلیسی می‌گیرند و در خدمت منافع استعماراند. البته استثنائاتی هم وجود دارد.

به راستی اگر کسی دلباخته‌ی کوروش و هخامنشیان باشد و حقیقتاً برای اعتلای پرچم وطن در منطقه و افزایش قدرت سیاسی و نظامی ایران گام بردارد، بنده (نگارنده این متن) با او هیچ مشکلی ندارم. بلکه او را می‌ستایم. اما چه می‌توان کرد که در واقعیت، اغلب کوروش دوستان یا بهتر است بگوییم هخامنشی‌بازها، این گونه نیستند. بلکه خواسته یا ناخواسته سر در آخور اجنبی دارند.

گذشته از حال و روزِ این جماعت، لیکن یک سری مباحث تاریخی وجود دارد که همه کسانی که با تاریخ سر و کار دارند، اعم از کوروش‌پرستانِ مزدور صهیونیسم، کوروش‌دوستان و کوروش‌ستیزان و... باید بدانند و آن مبحثِ خواجگان در تاریخ است.

خواجه کیست؟ خواجگان که بودند؟

خواجه در لغت دو معنی دارد، یکی به معنی سَروَر و بزرگ، مثل خواجه حافظ، خواجه نظام المُلک، خواجه نصیر الدین طوسی و... اما معنی دوم، به افراد اَخته اطلاق می‌شد.

توضیح بدهم: شاهان و اشراف، چون همسران زیادی داشتند، برای مدیریت حرمسرای خود، ناچار بودند از مردان و پسران استفاده کنند. اما برای اینکه این پسران و مردان، به زنان و کنیزکان آنان چشم بد نداشته باشند، پس آن مردان و پسران را اخته می‌کردند. یعنی بیضه‌های آنان را می‌کشیدند و این گونه میل جنسی آنان را کور می‌کردند. به این افرادِ اخته شده، اصطلاحاً خواجه گفته می‌شد. خواجه‌ها برخی صفات مردانه را داشتند (یعنی با قدرت و قلدری، به وظایف خود پرداخته و امور را اداره می‌کردند) و برخی صفات مردانه (از قبیل میل جنسی) را نداشتند و لذا نمی‌توانستند به زنان و دختران و کنیزکان حرمسرا دست درازی کنند.

پسربچه‌ها را چگونه اخته می‌کردند؟

اما فرآیند اخته کردن پسران و مردان، بسیار دردآور بود. آنان را روی زمین می‌خواباندند، دست و پای آنان را محکم می‌گرفتند و سپس با انبر، بیضه‌های آنان را می‌کندند. طی این عملیات، بسیاری از پسران و مردان در اثر درد و خونریزی و...، با زجر بسیار می‌مُردند و آن‌هایی که زنده می‌ماندند، همواره از لحاظ روحی زجر می‌کشیدند.

خواجه‌ها در جامعه هخامنشی

هخامنشیان نیز از این گونه کارهای غیر انسانی انجام می‌دادند. آنان، خواجه‌ها (eunuchs) را به عنوان نگهبان حرمسرا قرار می‌دادند.[1] چنان که در تخت جمشید، تصویر خشایارشا به همراه دو پسر نوجوان "حوله به دست" مشهود است که در حال رفتن به جای خاصی هستند. که یکی از این دو پسر، خواجه است:

خشایارشا و پسران, حوله

هردوت (Herodotus) مورخ یونانی هم می‌نویسد که خواجه‌ها (eunuchs) در جامعه پارس‌ها وجود داشتند.[2] کوروش دوم (کوروش بزرگ) هم خواجگانی در کنار خود داشت.[3] همچنان که کبوجیه دوم (پسر کوروش بزرگ) و خشایارشا نیز خواجگانی داشتند.[4] اردشیر سوم و همچنین داریوش سوم (آخرین پادشاه هخامنشی) هم در حرمسرای خود، خواجگانی داشتند.[5]

جالب‌تر آنکه اکثر خواجگان دربار هخامنشی، اسامی پارسی داشتند. یعنی پسربچه‌های پارسی بودند که توسط حکومت، با زجر بسیار، اخته می‌شدند.[6] البته نمی‌توان گفت که همه این‌ پسربچه‌ها پارسی بودند، بلکه ممکن است غیر پارسی‌هایی بوده باشند که پس از اخته شدن، اسامی پارسی برایشان انتخاب می‌شد. برخی از این خواجگان در بابل و افریقا و... اخته می‌شدند و به عنوان بَرده و... به ایران فرستاده می‌شدند، اما برخی هم توسط پارس‌ها اخته می‌شدند.[7] در تخت جمشید، علاوه بر تصویر خواجه "حوله به دست"، تصاویر دیگری از خواجگان نیز وجود دارد که می‌توانیم آنان را از چهره‌ی بی‌ریشِ ایشان تشخیص دهیم.[8]

پی‌نوشت:
[1]. بنگرید به: Clearchus of Soli apud Athenaeus 12. 514d
[2]. بنگرید به: Muhammad Dandamayev, "EUNUCHS: i. THE ACHAEMENID PERIOD", Encyclopædia Iranica, January 20, 2012. Vol. IX, Fasc. 1, pp. 64-69
همچنین: Herodotus 8: 105
[3]. بنگرید به: Xenophon, Cyropædia 7.5.60-64
[4]. بنگرید به: Muhammad Dandamayev, "EUNUCHS: i. THE ACHAEMENID PERIOD", Ibid
همچنین: Book of Esther 1: 10
[5]. بنگرید به: Plutarch, Alexander 30
[6]. بنگرید به: Muhammad Dandamayev, "EUNUCHS: i. THE ACHAEMENID PERIOD", Ibid
[7]. بنگرید به: Muhammad Dandamayev, "EUNUCHS: i. THE ACHAEMENID PERIOD", Ibid و همچنین بنگرید به: Herodotus 6: 9,32 , Curtius Rufus 3.3.23-25 , Plutarch, Artoxerxes 12
[8]. بنگرید به: E. F. Schmidt, Persepolis, I: Structures. Reliefs. Inscriptions, Chicago, 1953, p. 225

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.