تاریخچه مختصر بهائیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سال 1817 میلادی در میانهی جنگهای ایران و روستزاری، فرزندی از خاندان وابسته به این استعمار در ایران به دنیا آمد. حسینعلی نوری (ملقب به بهاءالله) پیامبرخواندهی بهائیت، یکی از سران جنبش تروریستی بابی بود که پس از مرگ علی محمد باب ادعای پیامبری کرد.
پیشوای بهائیت به دلیل حضور فعال در اقدامات تروریستی فرقهی بابیت در تهران به زندان افتاد. اما پس از مدت کوتاهی با وساطت استعمار روس از زندان آزاد و به عراق (تحت حاکمیت عثمانی) تبعید شد.
او را که منادی صلح و وحدت عالم انسان میخوانند، در عراق نیز با برادر خود بر سر جانشینی علی محمد باب به نزاع پرداخت و به علت خشونتهای بیحد و حصر، حاکم عثمانی مجبور به تبعید مجدد آنان به عکا (در فلسطین اشغالی) و قبرس شد.
پیشوای بهائیت در عکا، سیاهمشقهایی که پیشتر از سایر مکاتب فکری و الهی و حتی عبارات کوچه بازاری کپیبرداری کرده بود را به نام وحی به خورد پیروانش میداد تا در سال 1892 م مُرد.
با مرگ پیامبرخواندهی بهائی، فرزندش عباس افندی (ملقب به عبدالبهاء) جانشینی وی را به عهده گرفت. او که از پدر زیرکتر بود، با کپی برداری از مجامع روز فکری، تعالیمی به ظاهر نوین به پدر نسبت میداد. از نظر سیاسی نیز با نظر به قدرت برتر، قبله عوض میکرد و با انزوای تزارها، به دامان انگلیسیها پناه برد.
پس از مرگ عبدالبهاء، بر خلاف وصیت پیامبرخواندهی بهائی، شوقی افندی تصدی رهبری بهائیان را عهدهدار شد. شوقی در زمان ریاستش، تلاشهای بسیاری در جهت ترویج و توسعهی بهائیت (از جمله نظاممند کردن بهائیت) انجام داد.
رهبری بهائیان پس از مرگ شوقی افندی در سال 1957 م، نیز بر خلاف خواست و پیشبینی پیشوایان بهائیت مبنی بر اداره توسط دو رکن ولایت امر و بیت العدل شکل گرفت. بیت العدل تمامی مناصب ولی امر را به نفع خود مصادره کرد و ضمن از دست دادن مشروعیتش موجب شکلگیری انشعاباتی جدید در بهائیت شد.
امروزه نهاد نامشروع بیت العدل، عهدهدار رهبری اکثریت بهائیان هست و اعضای آن به وسیلهی انتخاباتی غیرشفاف و نمایشی برگزیده میشوند.
بهائیانی که امروز با جمعیتی کمتر از هفت میلیون، شعار وحدت عالم انسانی سر میدهند، از ابتدا تا کنون به بیش از دَه فرقه تقسیم شدهاند!
جهت مطالعهی بیشتر و مشاهدهی اسناد، کلیک کنید...
افزودن نظر جدید