پیامبر اکرم (ص) درویش نبود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اقطاب و بزرگان صوفیه را باید از بزرگترین مدعیان دروغین دانست. ایشان نهتنها خود را منتسب به ائمه اطهار (علیهمالسلام) کرده و ادعای نیابت از ایشان را دارند بلکه در توهینی بزرگ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را درویش خوانده و از ایشان بهعنوان یکی از اقطاب سلسله خویش یاد میکنند. چنانچه نورعلیشاه ثانی از اقطاب دراویش گنابادی میگوید: «حضرت (محمد صلی الله علیه و آله) خلیفه ابوطالب و ابوطالب خلیفه عبدالمطلب تا به آدم رسد.» [1] نورعلیشاه ثانی درجایی دیگر نیز ادعا میکند که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) انسان ناقصی بود که حضرت ابوطالب (علیه السلام) بهعنوان قطب وقت، او را از نقص به کمال رساند. وی در این رابطه میگوید: «اگر سؤال شود که انبیاء تمام در اصلاب آباء و ارحام امهات مطهرند «و یطهرکم تطهیرا [سوره احزاب، آیه 33] شما را پاک و پاکیزه گرداند» و مطهرتر کلّ، محمد است، پس محتاج به مربی باشد، جواب گوییم که البته مربی داشت که او را از نقص به کمال رسانید و مربی آن حضرت باید کامل باشد. لذا از پستان ابیطالب شیر خورد و در تربیت ابیطالب بود و سالها خدمت ابیطالب نمود که قطب وقت بود.» [2]
عزیزالدین نسفی از بزرگترین صوفیانی است که در کتاب انسان کامل خود مدعی درویش بودن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. وی درباره این ادعای خود میگوید: «پیغمبر ما (صلی الله علیه و آله) درویشی اختیار کرده است از جهت آنکه خاصیتهای درویشی و توانگری را دیده و دانسته است و به امت میگوید که هرکه راحت و آسایش میخواهد، در دنیا و آخرت باید که درویشی اختیار کند و هرکه تفرقه و پراکندگی و بلا و عذاب میخواهد، در دنیا و آخرت باید که توانگری اختیار کند.» [3] نسفی برای اینکه بتواند ادعای خویش را ثابت کند این حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که میفرماید: «یَدْخُلُ الْفُقَرَاءُ الْجَنَّةَ قَبْلَ الاَغْنِیَاءِ به خمس مِائَةِ عَام [4] فقرا پانصد سال قبل از اغنیا وارد بهشت میشوند». [5] را بهعنوان شاهد ادعای خود ذکر کرده و با تحریف و تأویل و تفسیر به رأی این حدیث آن را اینگونه تفسیر کرده است که: «رسول میفرماید که درویشان امّت من پیش از توانگران، به پانصد سال در بهشت روند». [6]
وی همچنین در جای دیگر از این کتاب، بهصورت صریح فقر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به درویشی تعبیر کرده و میگوید: «ای درویش اگر این مقام بزرگ نبود، پیغمبر ما (صلی الله علیه و آله) به این مقام فخر نمیکرد و نفرمودی که: «الفقر فخری» و اگر این مقام بزرگ نبود، پیغمبر از خدا این مقام را نمیخواست «اللّهمّ احینی مسکینا و احشرنی فی زمرة المساکین.»[7] در حالی متصوفه و خصوصاً نسفی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را درویش میخوانند و واژه فقر را به درویشی تعبیر و تفسیر کردهاند که اولاً جدای از صحتوسقم روایت الفقر فخری، باید گفت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این حدیث را در زمان فشارهای اقتصادی بیان کردند تا در کنار فقیران جامعه باشند. همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این حدیث در مقام مقایسه خویش با سایر پیامبران الهی (علیهم السلام) میباشد.
ثانیاً طبق چه استدلالی صوفیه واژه فقر در روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را تعبیر و تفسیر به درویشی کردهاند؟
ثالثاً اگر بپذیریم که مراد از فقر در این روایات به معنای درویش و درویشی است، پس در روایتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «اللّهُمّ إنّی أعوذُ بکَ مِن الکُفرِ والفَقرِ، فقالَ رجُلٌ: أیَعدِلانِ؟ قالَ: نَعَم [8] بار خدایا! من از کفر و فقر به تو پناه میبرم. مردی عرض کرد: آیا این دو باهم برابرند؟ فرمود: آری.» اگر طبق همان قاعده صوفیه فقر به معنای درویشی باشد پس باید گفت که درویشی هم با کفر برابر است و حضرت نیز از دست کفر و درویشی به خداوند متعال پناه برده است.
پینوشت:
[1]. گنابادی ملاعلی (نورعلیشاه ثانی)، صالحیه، چاپ سوم، 1351 شمسی، ص 200، حقیقت، ص 223
[2]. همان، ص 255
[3]. نسفی، عزیزالدین، انسان کامل، تصحیح ماریژان موله، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، 1341، ص 329
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح غفاری و آخوندی، نشر دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق، ج 2، ص 30، حدیث 4
[5]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات دار احیاء التراث العربی، لبنان، جلد 69، ص 48
[6]. نسفی، عزیزالدین، انسان کامل، تصحیح ماریژان موله، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، 1341، ص 330
[7]. همان، ص 331
[8]. محمدی ریشهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ترجمه شیخی، نشر دارالحدیث، قم، 1392، ص 448
افزودن نظر جدید