صلاحی: تابنده خطا کرده است..!
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - رسیدن به مقام قطبیت و جایگاهی که همهی دراویش و مشایخ را مطیع محض شخص میکند باعث شده افرادی همچون صلاحی(قطب خودخوانده فرقهی دراویش گنابادیه) تمام تلاش خود را صرف دیده شدن کنند. گاهی با توهین و تخریب رقیب، گاهی با تأویل به رأی آیات قرآن و گاهی با بهتان بستن به پیامبر عظیم الشأن اسلام و معصومین علیهمالسلام!
صلاحی با تأویل آیه ۱۱ سوره اسراء و چنگ زدن به نظریهی شاذ «سهوالنبی» و یکسان دانستن حالات پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و درویش مجذوب علیشاه با یکدیگر، بیان میکند که قطب پیشین این فرقه در انتخاب جانشین دچار اشتباه شده است! همانگونه که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با انتخاب! ابوبکر و عمر دچار اشتباه شدند و حق حضرت علی (علیه السلام) را پایمال کردند!
حکمت و لطف الهی اقتضا دارد که پیامبران، افرادی پاک و معصوم از گناه باشند. این دلیل، عصمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نسبت به هر گناهی، چه کبیره و چه صغیره، چه عمدی و چه سهوی، چه پیش از بعثت و چه پس از آن اثبات میکند. زیرا کوچکترین گناه سهوی، هر چند پیش از بعثت رخ داده باشد، به اندازهی خود، حقانیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را لکه دار کرده و به همان مقدار از اعتماد مردم میکاهد؛ حال این که باید اعتماد به پیامبر(صلی الله علیه وآله) صد درصد باشد تا راه هر گونه شک و تردید و شبههای بسته شود.
هدف از بعثت پیامبران تربیت انسانها بوده است و در این مسیر نقش رفتار بسیار بیشتر از گفتار است. کسی که از نظر رفتار دارای نقص و کمبود باشد، سخنانش تاثیر مطلوب را ندارد . پیامبران افزون بر مصون بودن از ارتکاب گناه از اشتباه و نسیان نیز مصون میباشند؛ چه اشتباه و نسیان در بیان احکام و عمل به آنها و چه نسبت به امور عادی و روزمره زندگی، زیرا در صورت اشتباه و نسیان اعتماد کامل برای مردم حاصل نمیشود و در هر موردی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) حکمی بدهد، احتمال میدهند که اشتباه باشد. از این رو پیامبران به طور کامل به هدف خود که تعلیم و تربیت است نمیرسند و همچنین اگر در عمل به احکام اشتباه کنند ممکن است همین عمل سرمشق یا دستاویز گروهی شود و گمراه گردند.
سهو النبی، امکان خطا و لغزش پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در امور روزمره زندگی است. اکثر علمای شیعه سهوالنبی را ممکن نمیدانند. البته شیخ صدوق سهو پیامبر(صلی الله علیه وآله) را مانند سهو دیگر انسانها نمیداند، بلکه ایجاد سهو برای پیامبر را از سوی خدا میداند (اسهاء) تا اینکه مقام پیامبر(صلی الله علیه وآله) با مقام ربوبیت اشتباه نشود.(۱)
علامه حلی در کشفالمراد نوشته است: اگر سهو النبی ممکن باشد، احتمال دارد این خطا به نبوت او سرایت کند.(۴)
پس در نقد نظریه سهو النبی، اول: آیات زیادی وجود دارد که سهو و خطا را از ساحت انبیا دور میکند، دوم: روایات سهو با احادیث زیادی که بر صیانت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از سهو دلالت دارد معارض میباشد، سوم: سند اکثر روایات ضعیف میباشد.
گذشته از ایرادات سندی و محتوایی ، مردم عادی نمیتوانند بین کلام وحیانی و امورات روزمره و بشری یک پیامبر تفاوت بگذارند، لذا اگر سهوی در او ببینند آن را به همه امور از جمله امور وحیانی نیز تسری داده و آن اعتماد کامل برای اطاعت از نبی از بین میرود و این با حکمت الهی از بعثت پیامبران سازگاری ندارد.
به هر صورت این درویش ناقابل که مسلکش انحرافی بزرگ در اسلام و تشیع است با سوءاستفاده از سهو النبی سعی دارد مقامی همسنگ پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای اقطاب صوفیه بتراشد و معتقد است در جاییکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اشتباه میکند، امکان خطا برای قطب سابق هم متصور است و تابنده به خطا مهندس جذبی را بعنوان قطب معرفی کرده است. همانگونه که خود بارها در انتخاب مأذونین دچار اشتباه شده است.
ایشان از طرفی قطب خود را امام زمان خویش میدانند و از طرفی ادعای اشتباه از طرف وی را دارند! از طرفی انتخاب قطب را اشاره غیبیه میدانند و گاهی به مخالفت با قطبِ جانشین بر میخیزند. صلاحی با هوچیگری های خود ثابت کرد که انتخاب قطب از طرف الله نیست و ربطی به الهامات و اشارات غیبیه ندارد بلکه تصمیم شخصی اقطاب است.
پینوشت:
[1]. شیخ صدوق ، من لایحضره الفقیه ، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۱۳ ق ، ج ۱ ، ص ۳۶۰
[2]. علامه حلی ، کشف المراد ، کتابفروشی اسلامیه، ۱۴۱۷ ق ، ص ۴۷۲
افزودن نظر جدید