ادعای ارتباط بی واسطه بزرگان صوفیه با خداوند متعال!!!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب - برخی از متصوفه بر این باور هستند که ورای راه شريعت و حتی در آن سوی تعاليم انبياء، طريقتی نيز هست که انسان را بیواسطه غير بهحق متصل میکند. لذا متصوفه با ادعای اتصال به عرش الهی راه خود را از قرآن و پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) جدا کرده، تا جایی که در بین صوفیه کسانی بودهاند که مدعی بودند که قرآن و پیغمبر هر دو حجاباند و آنچه اصل است رابطه بنده با خداست. در تصوف اعتقاد بر این است که ولی بهواسطه ارتباط نزدیک به خدا به مقامی میرسد که حجاب بین او و عالم غیب برداشته میشود [3] و اولیاء میتوانند بدون واسطه با خداوند متعال ارتباط داشته و محل وحی و الهام باشند، در نتیجه در این مورد با انبیاء تفاوت چندانی ندارند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب: از جمله انحرافات برخی از متصوفه ادعای ارتباط بیواسطه با خداوند متعال است که برخواسته از روحیه باطنگرایی و روی آوردن به کشف و شهود و الهام است. در حقيقت تکيه بر معرفت قلبی و ذوقی، صوفيه را معتقد به کشف و الهام فردی کرده است و از اين رو آنها غالبا معتقد بودهاند ورای راه شريعت و حتی در آن سوی تعاليم انبياء، طريقتی نيز هست که انسان را بیواسطه غير بهحق متصل میکند و اولياء که به اعتقاد صوفيه صاحب اين طريقت به شمار میآيند از اين حيث چندان با انبياء تفاوت ندارند. [1]
صوفیه با ادعای اتصال به عرش الهی راه خود را از قرآن و پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) جدا کردهاند. تا جایی که در بین صوفیه کسانی مدعی بودند که قرآن و پیغمبر هر دو حجاباند و آنچه اصل است رابطه بنده با خداست. [2]
آنچه از کتب صوفیه استفاده میشود این است که ولی، بهواسطه ارتباط نزدیک به خدا به مقامی میرسد که حجاب بین او و عالم غیب برداشته میشود [3] و اولیاء میتوانند بدون واسطه با خداوند متعال ارتباط داشته و محل وحی و الهام باشند. لذا برخی از متصوفه، اولیاء(اقطاب صوفیه) را برتر از برخی از انبیاء میدانند چرا که وحی و الهام از طرف خداوند متعال بر انبیاء را با واسطه اما الهام بر اولیاء را بدون واسطه میدانند.
ابونصر سراج طوسی مرتبه نازلتری از این مسئله را قائل است و میگوید: «آن کس که میگوید پیامبران باواسطه وحی میگیرند و اولیاء بدون واسطه الهام میپذیرند، باید به او گفت که پندارش خطاست، چون که انبیاء الهام را به صورت مداوم از خدا میگیرند و این حال آنهاست بر دوام، و فیض حق یعنی الهام و مناجات بدون واسطه بر قلبشان همیشه میریزد، درحالی که اولیاء گاه به گاه چنین هستند.» [4]
شمس تبریزی نیز خود را در مقام صاحب وحی و الهام و ارتباط بیواسطه با خداوند متعال نشان داده و از این حیث تفاوتی برای خود با انبیاء و اوصیاء(علیهم السلام) قائل نیست و علمای هم عصر خود را مورد عتاب قرار داده و میگوید: « تاکی بر زین بیاسب سوار گشته و در میدان مردان میتازید و تا کی بهعصای دیگران به پا میروید؟ این سخنان که میگویید از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره، سخنان مردم آن زمان است که هر یک در عهد خود بهمسند مردمی نشسته بودند و از خود معانی میگفتند و چون مردان این عهد شمایید، اسرار و سخنان شما کو؟ بعضی کاتب وحی بودند و برخی محل وحی، اکنون جهد کن که هر دو باشی هم محل وحی و هم کاتب وحی خود باشی.» [5] در کتب متصوفه عصر حاضر علی الخصوص بزرگان فرقه سلطان علیشاهی نیز اقطاب را مظهر تام خداوند، خلیفه الهی، نایبان امام، محل نزول وحی و الهام الهی معرفی کردهاند. [6]
کاملا روشن است که بزرگان صوفیه با ادعای الهام و ارتباط بیواسطه با خداوند متعال خود را در عرض و همرتبه و مقام انبیاء و اوصیاء الهی فرض کرده و با این ادعا خود را بینیاز از قرآن معرفی کردهاند. همچنین مردم و علما را به بینیاز بودن از قرآن و سخنان انبیاء و اوصیاء الهی سوق داده، چرا که به آنان اینطور القاء میکنند که میتوانند به مقامی برسند که ارتباط بیواسطه با خداوند متعال داشته باشند.
پینوشت:
[1]. عبدالحسين، رزينکوب، ارزش ميراث صوفيه، انتشارات اميرکبير، تهران، 1392 شمسي، ص 34
[2]. ابن جوزی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، نشر دانشگاه تهران، 1367، ص 312
[3]. طاهر قمی، مولی محمد، تحفه الاخیار، محقق داود الهامی، نشر مدرسه امام امیرالمؤمنین (ع)، قم، 1369، ص 74
[4]. سراج طوسی ابونصر، اللمع فی التصوف، تهران، اساطیر، 1388، ص 440 و 441
[5]. افلاکی، شمس الدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 143
[6]. بیچاره گنابادی، محمدحسن (صالح علیشاه)، نامههای صالح، نشر تابان، تهران، 1346، ص 14
افزودن نظر جدید