ردّ روایت نورانیت قلب ابوبکر در حدیث پیامبر
در کتب بزرگان اهل سنت، در حدّ تواتر وارد شده است که صحابه پیامبر اسلام همگی عادلند و به هر کدام رجوع شود، هدایت کننده و هدایت شونده هستند؛ اما دشمنان اهل بیت پیامبر، با جعل احادیث دروغین نسبت به برخی از صحابه و خلفاء، روایاتی را نقل کردند که علاوه بر وضعی و ساختگی بودن آن، تعارض عجیبی را هم نشان میدهد، که هر عقل سلیمی، به راحتی پی به جعلی و دروغین بودن آن میبرد.
از جمله آن روایات، کلامی است که به ساحت مقدس پیامبر اکرم نسبت دادند؛ در روایت آمده است: «از ابی مقدام بن معدیکرب نقل شده که بین عقیل بن ابیطالب و ابوبکر الفاظ درشت و زشتی ردّ و بدل گردید؛ ابوبکر، به سبب خوف و ترس از خویشاوندی عقیل با رسول خدا، روی برتافت، ولکن شکایت او را نزد پیامبر برد؛ پس رسول خدا بین مردم برپا خاستند و فرمودند چرا صحابی مرا رها نمیکنید؟ شما را با او چهکار؟ به خدا قسم! هیچیک از شما نیست مگر آنکه بر درب خانهی دلش، ظلمت و تاریکی وجود دارد، مگر درب خانهی دل ابوبکر؛ پس بهدرستیکه بر آن نوری است، به خدا قسم! هنگامیکه به شما خبر دادم من فرستادهی خدا هستم، مرا به دروغگویی نسبت دادید، اما ابوبکر مرا راستگو دانست؛ از اموال خود برای من دریغ ورزیدید، او اموالش را در اختیار من گذاشت؛ مرا تنها و بدون یاور رها ساختید، ولی او با جانش با من مواسات کرد و مرا به خود مقدم داشت.»[1]
در ردّ این حدیث جعلی، نکاتی قابل تأمل و تفکر است، از جمله اینکه:
اولاً: نسبت فحش و شماتت و دهان به دهان گذاشتن عقیل بن ابیطالب که از صحابه و یکی از بزرگان بنیهاشم به شمار میرود، بعید به ذهن میرسد و این در حالی است که اهل سنت جمیع صحابه را عادل میدانند و وقوع چنین امری از اهل ایمان بسیار بعید است.
ثانیاً: راوی این حدیث میگوید عقیل و ابوبکر با یکدیگر با الفاظ درشت و زشت نسبت به یکدیگر برخورد کردند، لذا چرا پیامبر اسلام از حقیقت امر سؤال و جواب نفرمودند، تا مثلاً در ابتداء امر شروع کننده را بشناسد...
ثالثاً: علاوه بر تهمت و افترایی که به پیامبر نسبت دادند، به پیامبر نسبت دیگری مثل هجو و تحقیر و مذمت صحابه خود را هم دادهاند که شأن آنان را تنقیص فرمود، در حالیکه اهل سنت برای جمیع صحابه، جلالت و رفعت بلندی را قائلند.
رابعاً: فرض کنیم عقیل فحاشی را شروع کرده و ابوبکر هم درصدد دفاع و جواب برآمده است؛ حرمت و کبیره بودن سبّ و فحش ثابت است و پیامبر اکرم باید ابوبکر را نسبت به کارش نهی میفرمود، نه اینکه از او حمایت کند.
خامساً: راوی این حدیث جعلی در نظر داشت با ساختن این روایت، فضیلتی را برای ابوبکر بتراشد؛ اما فضیحتی را برای او تثیبت کرد، مثل: فحاشی و سبّ ابوبکر نسبت به دیگران.
سادساً: متقی هندی روایت کرده که پیامبر خدا فرمود: دخول در بهشت حرام است برای هر کسیکه اهل فحش و ناسزا باشد.[2]
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دارالفکر, بیروت، لبنان، ج30 ص110.
تاریخ خلفاء، سیوطی، منشورات شریف رضی، قم، ایران، ص54.
[2]. کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج3 ص598 رقم 8085. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید