غیبگویی امام هادی (علیهالسلام)
اسباطی روایت کرده که در مدینه نزد امام هادی (علیهالسلام) رفتم، به من فرمود از «واثق» چه خبر داری؟ گفتم: قربانت گردم؛ او سلامت بود و من اخیراً او را دیدهام. امام فرمود: مردم میگویند او مرده است؟ گفتم: من از همه کس، دیدارم به او نزدیکتر است؟ و چون فرمود: مردم میگویند، دانستم که مقصودش از مردم، خود آن حضرت است. سپس فرمود: جعفر چه کرد؟ (مقصود جعفر بن معتصم، متوکل عباسی است) گفتم: او در زندان به بدترین حالات بهسر میبرد. فرمود: آگاه باش که او هماکنون خلیفه است. سپس فرمود: ابن زیات (وزیر واثق) چه شد؟ گفتم: مردم پشتیبانش بودند و فرمان او نافذ بود. فرمود: این قدرت، برای او شوم بود، سپس خاموش شد و فرمود: به ناچار مقدرات و احکام خدا باید جاری شود، ای خیران! واثق مرد و متوکل به جای او نشست و ابن زیات هم کشته شد؛ عرض کردم: چه وقت؟ فرمود: شش روز پس از اینکه تو بیرون آمدی.
نورالأبصار، شبلنجی، ص335.
مقاله: «کرامات امام هادی (علیهالسلام) و حکایات ایشان در کتب اهل سنت»
دریافت فایل | حجم فایل |
---|---|
315494.rar | 280.13 کیلوبایت |
افزودن نظر جدید