مناظره با یک بهائی پیرامون خاتمیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در گفتوگوی یک مبلّغ بهائی با پژوهشگر مسلمان، موضوع خاتمیت در اسلام و بهائیت مورد بررسی قرار گرفت:
مبلّغ بهائی: هر دورهای اقتضائاتی دارد و خداوند، انسانها را متناسب با مقتضیات هر زمان، از فیض خود بهرهمند میکند. بنابراین شما چطور ادعای خاتمیت اسلام را مطرح میکنید؟!
پژوهشگر: حتی با نادیده گرفتن آیات و روایات مبنی بر خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، دین اسلام به دلیل داشتن جامعیت و وسطیت، وارد کردن عقل در حریم دین، بیان اصول کلّی برای تعیین حکم مسائل جدید و اختیارات حکومت اسلامی، نیازی به نسخ ندارد و اصل بر بقای آن هست. همچنین در مکتب ما این فیض به وسیلهی امامان معصوم (علیهم السلام) امتداد مییابد.
مبلّغ بهائی: به هر حال پیشوایان من خودشان را پیامبر بعد از حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) دانستند و این نشان بر وجود سلسلهی پیامبران پس از ایشان است!
پژوهشگر: حتی همان پیشوایان شما هم بارها به خاتمیت پیامبر و دین اسلام اشاره کردند؛ مگر کتاب اشراقات را نخواندید که جناب بهاء گفته است: «الصَّلوةُ و السَّلام علی سید العَالَم و مُربِّی الاُمَم الَّذی بِه إنتَهتِ الرِسالَة و النُبُوَة [1]؛ سلام و درود بر آقای اهل عالم و مربّی اُمتها، کسی که به او نبوت و رسالت پایان یافت».
مبلّغ بهائی: هر چقدر هم که دلیل بیاورید، ادعای خاتمیت یک دین با عقل من جور در نمیآید!
پژوهشگر: خُب پیشوایان بهائیت هم مسلک ساختگی خودشان را آخرین دین معرفی کردند؛ همچنان که پیامبرخواندهی بهائی گفته است: «و نَفسی الحَق قد إنتَهَت الظُهورات إلی هذا الظُهُور الأعظَم و مَن یدعی بَعده إنَّه کَذاب مُفتر [2]؛ سوگند به نفس حق من، که همهی ظهورات به این ظهور بزرگتر، پایان گرفت و هرکس که پس از چنین ظهوری، مدعی ظهور جدیدی شود، دروغگو و افتراء زننده است». با این حال چطور از آنها پیروی میکنید؟!
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، اشراقات و چند لوح دیگر، نسخهی الکترونیکی، ص 293.
[2]. حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه (اقتدارات و چند لوح دیگر)، نسخهی الکترونیکی، ص 327.
افزودن نظر جدید