عمل نکردن اهل سنت به قاعده تقدم افضل
خلاصه مقاله
یکی از قواعدی که برخی عالمان اهل سنت، اقرار به عمل نکردن به آن کردهاند، قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل است؛ مثلاً ابن ابیالحدید مینویسد: «حمد و سپاس خدای را که شخص ناشایست را بر شایستهترین افراد مقدم داشت.» ابن حجر هیثمی نیز اینگونه میگوید: «اهل سنت اجماع دارند بر صحت رهبری شخص ناشایست در حالیکه فرد شایستهای میان جامعه اسلامی هست، چرا که اجماع دارند خلافت عثمان، صحیح است.» و عضدالدین ایجی میگوید: «فصل، در رهبری شخص ناشایست در حالیکه در میان قوم شخص شایستهای هست؛ این عمل را گروهی همانند شیعیان امامیه از نظر عقلی قبیح دانستهاند، اما اکثریت مسلمانان - اهل سنت- آن را جایز شمردهاند.» سؤالی که از عالمان اهل سنت میشود این است که با تمام فضائلی که در شأن امیرمومنان در منابع معتبرشان آمده، چه توجیهی برای تقدم دیگری بر ایشان دارند؟
متن مقاله
مذاهب بزرگ اهل سنت، بهویژه چهار مذهب مشهور آن، خود را داعیهدار برخی از علوم اسلامی، از جمله اصول و ... میدانند و معتقدند که این علم و امثال آن به توسط اهل سنت به دیگر فرق و مذاهب اسلامی مثل امامیه و ... راه یافته است. فلذا بزرگان ایشان، خود را صاحب مبنا و سبک علمی در اینگونه علوم میدانند، اما آنچه که حائز اهمیت است، قواعد و مبناهای زیربنایی اینگونه علوم است که اختلاف در میان هیچ گروه و فرقهای از مذاهب اسلامی نیست و همگان متفق القول در یک قاعده با معیارهای علمی در آن هستند، ولی با این وجود مشاهده میکنیم که اینان در برخی از قواعد، مانند «قاعده قبح تقدیم مفضول بر فاضل» با نادیده گرفتن این قاعده، بنای مذهب خویش را بر خلاف آن گذاردهاند و آن را طبق اصل آن وارونه قرار دادهاند و در کتب خود به آن اقرار و اعتراف دارند که یا به صورت کنایهآمیز و یا به صورت تعجب از این قاعده که به این صورت بر عکس به آن عمل میشود، آوردهاند.
مثلاً ابن ابی الحدید در ابتدای کتاب خویش اینگونه مینویسد: «الحمد الله الذی... قدّم المفضول علی الافضل...[1] حمد و سپاس خدای را که شخص ناشایست را بر شایستهترین افراد مقدم داشت.» این عبارت ابن ابی الحدید که کنایهآمیز هم هست، از جمله اعترافاتی است که او در کتابش در افضلیت حضرت علی (علیهالسلام) نوشته است و مخالفین و هممسلکان او از نوشتهاش ناراحت شده و تلاش کردند او را شیعه امامیه معرفی کنند، در حالیکه بر خلاف علمای اهل سنت - قبح عقلی تقدیم شخص پستتر بر شخص برتر- نزد همهی علمای شیعه مورد اتفاق است، در حالیکه ابن ابی الحدید به این موضوع معتقد نبوده و خلاف آن را معتقد است، حال چرا او اینگونه نوشته است، والله العالم.
ابن حجر هیثمی نیز اینگونه میگوید: «انّ اهل السنه أجمعوا علی صحه امامه المفضول مع وجود الفاضل، بدلیل اجماعهم علی صحه خلافه عثمان.[2] اهل سنت اجماع دارند بر صحت رهبری شخص ناشایست -مفضول- در حالیکه فرد شایستهای -فاضل- میان جامعه اسلامی هست، چرا که اجماع دارند خلافت عثمان، صحیح است، اگرچه اکثراً بر این باورند که عثمان از علی (علیهالسلام) افضل است.»
و یا عضدالدین ایجی میگوید: «المقصد السادس فی امامه المفضول مع وجود الفاضل منعه قوم کالامامیه لانّه قبیح عقلاً... و جوّزه الاکثرون...[3] فصل ششم در رهبری شخص ناشایست در حالیکه در میان قوم شخص شایستهای هست؛ این عمل را گروهی همانند شیعیان امامیه از نظر عقلی قبیح دانستهاند، ... اما اکثریت مسلمانان - اهل سنت- آن را جایز شمردهاند.»
در نتیجه سؤالی که از ایشان میشود این است که با تمام آنچه در افضلیت امیرمومنان علی (علیهالسلام) در منابع و مصادر معتبر ایشان گفته شده است، چه توجیهی برای تقدم دیگری بر او وجود دارد؟
پینوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص9.
[2]. الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج1 ص110. (الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، بینا، ص37.) جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. مواقف، عضدالدین ایجی، دار الجیل، بیروت، لبنان، ج3 ص641.
دیدگاهها
حسین پور
1397/11/25 - 17:42
لینک ثابت
چی اهل سنت درست بوده که
افزودن نظر جدید