سوء استفاده صوفیان از دین اسلام
اجمال مطلب
خداوند متعال در طول تاریخ، پیامبران بسیاری را مبعوث کرد که همه برای هدایت بشر بهسوی حقتعالی و رساندن انسان به کمال، مأمور بودند و مردم وظیفه داشتند از دینی که این پیامبران میآوردند پیروی کنند. ادیان مختلفی از قبیل مسیحیت، یهود، زردشت و ... وجود داشتند که دین اسلام بهعنوان بهترین، کاملترین و آخرین دین، به دست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای هدایت بشر آورده شده است که هیچ نقصی در آن وجود ندارد.
اما عدهای از معاندان و دنیاپرستان، در مقابل دین اسلام، به مخالفت برخاسته و به همان دین قبل از اسلام گرایش پیدا کرده و یا تحت نام اسلام، مذاهب و فرقههای انحرافی مختلفی را بهوجود آوردند. یکی از این فرقهها، فرقهی صوفیه است که با بدعتها و اعتقادات ساختگی، سعی در فریبدادن مردم و رسیدن به منافع دنیوی توسط سردمداران این فرقه است. بهعنوان نمونه، ملا سلطان گنابادی، مؤسس فرقهی صوفیه سلطان علیشاهی، زمانی که خواست فرزند خود را به مقام قطبیت منصوب کند، به آیهی ابلاغ تمسک کرده و قطبیت فرزند خود را از طرف خداوند و از اشارات غیبی دانسته است.
پینوشت:
تابنده گنابادی، حسین، نابغه علم و عرفان، تهران، انتشارات حقیقت، 1384، چاپ اول، ص 127و129.
تفصیل مطلب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای اینکه بدانیم کدام دین در دنیا، بهترین و عالیترین دین است، باید از کسی که خود، کمال مطلق است، این حقیقت را بشنویم. یعنی خود خداوند متعال باید بگوید که از میان انسان ها کدام انسان و از میان ادیان، کدام دین را کاملترین قرار داده است. چنانکه در قرآن بدان اشاره شده و در آیهی چهلم سورهی احزاب، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بهعنوان رسول خدا و خاتم پیامبران معرفی شده است، که بهترین و کاملترین دین که اسلام باشد نیز بهدست ایشان برای هدایت بشر آورده شده است. «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا[مائده/3] امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم»
با توجه به این آیه و آیات دیگر، بهترین و عالیترین دین، دین اسلام بوده که برای هدایت بشر آورده شده و سایر ادیان از قبیل مسیحیت، یهود و ... در زمان خود بهترین دین بودند، لذا با آمدن آخرین پیامبر و آخرین دین که اسلام باشد، بر تمام مردم واجب است که پیرو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده و دین اسلام را سرلوحه زندگی خود قرار بدهند.
بنابراین تمام ادیان و فرقهها در این زمان باطل بوده و پیروان آنان باید از اسلام ناب حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) پیروی کنند و فریب سرکردگان و رؤسای خود را نخورند. یکی از فرقههایی که امروزه از نام اسلام واهلبیت (علیهمالسلام) سوء استفاده کرده و حتی در این زمان خود را جانشین ائمهی معصومین (علیهمالسلام) میدانند، فرقهی صوفیه است. سردمداران این فرقه، با تفسیر به رأی آیات قرآن و برداشت این آیات به نفع خود، در صدد فریبدادن مردم بوده و آنان را از اسلام حقیقی دور کردهاند. یکی از این افراد سید هبة الله جذبی است که آیهی فوق را که در در روز غدیر و در شأن حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نازل شد را به نفع خودشان تفسیر کرده و وجود قطب در زمان غیبت را لازم میداند. وی در اینبار گفته: «در زمان غیبت امام زمان (عجلالله تعالی فرجه) این امر مهم که موجب آیه مبارکه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي[مائده/3] امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم» که موجب اکمال دین است ساقط و نسخ نشده، لذا باید عقلاً و نقلاً و فضلاً در زمان غیبت هم این عمل را انجام دهند و آنها مجازین در درایت و بزرگان عرفا میباشند که به اجازهی متصله به وسائط به امام (علیهالسلام) از مستعدین اخذ بیعت مینمایند.»[1]
و یا ملا سلطان گنابادی، مؤسس فرقهی صوفیه سلطان علیشاهی، زمانی که خواست فرزند خود را به مقام قطبیت منصوب کند، به آیهی ابلاغ تمسک کرده و قطبیت فرزند خود را از طرف خداوند و از اشارات غیبی دانسته است. «پوشيده نماند كه چون هر يك از اوليای عظام را در زمان حیات و بعد از ممات، خلفا و نوّاب لازم كه رشته دعوت منقطع بلكه در بقاع ارض و در جمله ازمان حکم «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[مائده/67] اي پيامبر، آنچه بر تو نازل شده است به مردم برسان.» جاری باشد، لهذا... نور چشم مکرم حاج ملاعلی را به منصب ارشاد سرافراز نموده و چون اشاره غیبیه شده بود در این باب، تأخیر را روا نداشت.» [2]
در حالی اقطاب و رؤسای فرقهی صوفیه، این چنین برداشتهای باطل و ساختگی از قرآن و اسلام، بهنفع خود داشتهاند که در طول تاریخ هیچ یک از علما و مراجع بزرگ شیعه چنین حرفی نزدند و اعتقاد صریح و صحیح شیعه، در زمان غیبت این است که امامت و ولایت در این عصر، فقط از آن حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیهالسلام) است و کسی غیر از ایشان شایسته این مقام و منصب نیست.
پینوشت:
[1]. کیوان قزوینی، عباسعلی، رازگشا، بهاهتمام محمود عباسی، انتشارات راه نیکان، 1376،ص197.
[2]. تابنده گنابادی، حسین، نابغه علم و عرفان، تهران، انتشارات حقیقت، 1384، چاپ اول، ص 127و129.
افزودن نظر جدید