امام خطاکار
خلاصه:
اهلسنت در مقام شرایط امام، عصمت را شرط نمیدانند. چرا که نخست شناسایی عصمت از خصوصیات وحی است و افزون بر آن دستورات شرع آشکار بوده و در ابلاغ آن عصمت شرط نیست. این در حالی است که باید در عمل به این دستورات، عصمت را شرط دانست و علاوه بر این و بنا بر رای شیعیان، تعیین امام معصوم بر عهده خداوند (از طریق وحی) است.
متن مقاله
یکی از مسائل مورد اختلاف در میان اهلسنت و مکتب تشیع، مسالهی امامت است. این مساله به سبب اهمیت جدی آن در طول تاریخ، محلی برای کنش و واکنشهای اساسی از سوی عالمان دنیای اسلام قرار گرفته است. از این روی اهل سنت در مقام شرایط مساله امامت برآمده و معتقدند امام نیازی به عصمت ندارد. چرا که عصمت تنها از راه پاکی دل و سلامت باطن کسب میشود و راه شناسایی آن از سوی وحی است و کسانیکه امام را برمیگزینند، این قدرت را ندارند. دلیل دیگر نیز این است که تنها امام به دستورات شریعت عمل میکند و این دستورات، آشکار بوده و نیازی به عصمت ندارد.[1]
در مقابل، مکتب تشیع بر این باورند که عصمت شرط امام است و امامی که دارای این مرتبه از کمال وجودی نباشد، در منصب امامت جایگاهی ندارد.[2] از سوی دیگر بنا به اعتقاد شیعیان تعیین امامی که معصوم است نیز بر عهده خداوند است و تنها خداوند باید او را منصوب کند. در این صورت دلیل اول اهل سنت که تنها عصمت از طریق وحی شناخته میشود، بنا بر مبنای شیعه جاری است.
تامل در دلیل دوم اهل سنت مشخص میکند که ملاک اهلسنت برای اینکه امام معصوم نباشد، عمل او بر طبق دستورات شرع است و این دستورات نیز آشکار است. اگر چه در مقام ابلاغ دستورات الهی از این جهت که دستورات آشکار بوده، عصمت امام شرط نیست، اما در مقام عمل به این دستورات چه؟ آیا شخصی که به عنوان امام امت در نظر گرفته میشود نباید در مقام عمل به دستورات، دارای جایگاه عصمت باشد، تا در حق امت و خود ظلم نکند؟
پینوشت:
[1]. نسفی، همان، ص 836. لامشی، محمود بن زید، التمهید لقواعد التوحید، تحقیق: عبدالمجید ترکی، دار الغرب اسلامی؛ ص 150.
[2]. شریف مرتضی، 1405رسائل الشریف مرتضی، تحقیق: سید احمد حسینی، قم، دار القرآن الکریم، ج 1، ص 326.
افزودن نظر جدید