چرا از میان رهبران بابی، تنها حسینعلی نوری برای روسها مهم شد؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از دستگیری مدعی پیامبری بهائیت به دلیل رهبری آشوبهای بابیان و مشارکت در ترور نافرجام ناصرالدینشاه، وی با دخالت امپراطوری روستزار آزاد شد.[1] لذا حسینعلی نوری پس از آزادی، در لوحی خطاب به نیکلاویچ الکساندر دوم (امپراطور روستزار) نوشت: «قَد نَصَرنی أحدُ سُفرائِکَ إذ کنتُ فی سِجنِ الطاء تحت السّلاسل والأغلال بذلکَ کتبَ اللهُ لکَ مَقاماً ما لَم یُحط بِه علم أحدٍ إلّا هو [2]؛ همانا يکی از سفيران تو، زمانی که تحت غل و زنجير در سرزمین طاء (تهران) بودم مرا یاری کرد. برای همين خداوند برای تو مقامی نوشت که دانش هيچکس به جز خودش به آن احاطه ندارد».
اما مسئله زمانی هرچه بیشتر قابل تأمل میشود که بدانیم در میان تمام بابیهای آشوبگر، تنها متهم اصلی این آشوبها (حسینعلی نوری)، با دخالت امپراطوری روس آزاد میگردد؛ ابهامی که در کتاب کواکب الدریه اینگونه به آن اشاره شده است: «این مسأله خالی از اهمیت نیست که تمام هم زندانها و هم زنجیرهای آن یگانه آفاق (بخوانید: بهاء)، طعمه شمشیر قهر و غضب سلطانی شدند و خود آن حضرت (بهاء) با همه شهرت و اهمیت، از حبس مستخلص گشت و اگرچه شاید قنسول روس بر نجات آن حضرت مددی داده است».[3]
اما سؤال مهم اینست که چرا در میان تمام بابیهای آشوبگر، تنها حفظ جان متهم اصلی این جریانات (حسینعلی نوری) برای امپراطوری روس اهمیت یافت و بخاطر آن، ایرانیان را به راهاندازی نهر خون در خیابانها تهدید کرد؟![4] آیا غیر از این است که استعمار، برای دینسازی جدید پس از باب، بر سر حسینعلی نوری سرمایهگذاری کرده بود؟! همچنان که او پس از طرح ادعای پیامبری خود، اولین الهامات (ظاهراً) الهیاش را در زندان تهران دانست؛ یعنی همان زندانی که دولت روس برای نجاتش خود را به آب و آتش زد؟![5]
پینوشت:
[1]. ر.ک: میرزاحیدر اصفهانی، بهجت الصدور، ص 128.
[2]. شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 2، ص 49.
[3]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریه، مصر: مطبعة السعاده، 1342 ق، ج 1، ص 336.
[4]. ر.ک: سیدمحمدباقر نجفی، بهائیان، تهران: نشر معشر، 1383 ش، ص 603.
[5]. ر.ک: حسینعلی نوری، لوح خطاب به شیخ محمّدتقی نجفی اصفهانی، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، 2001 م، ص 16.
افزودن نظر جدید