عبدالبهاء و تفسیر هزارسال پس از بهاءالله!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبرخواندهی بهائی بر خلاف دلیل تداوم فیضی که در راستای نسخ اسلام، توسط بهائیت مطرح میشود [1]، در برخی مواقع استمرار نبوت خود را تا اَبد دانسته [2] و در برخی مواقع دیگر، دوامی هزار ساله برای آن تصور نموده است و گفته است: «من یدّعی أمراً قبلَ إتمامَ الفَ سنةٍ کاملَة إنَّه کذّابٌ مُفترٍ [3]؛ هرکس ادعای امری (ادعای نبوت جدید) را پیش از اتمام هزار سالِ کامل کند، دروغگو و افترا زننده است».
اما عبدالبهاء به عنوان مفسر (به اصطلاح) آیات وی، در توضیح هزار سال مذکور، میگوید مراد از این هزار سال، هزار سال عادی نیست، بلکه هر روزش، هزار سال است.[4] که با این احتساب، تا 365 میلیون سال دیگر، پیامبری نخواهد آمد و جهان بشری از فیض الهی در تجدید ادیان بینیاز میگردد! وی در جایی دیگر، هزار سال موعود پدر خود را به پانصدهزار سال تفسیر کرده و مدعی شده است: «چه که این کور را امتداد عظیم است و این دور را فصحت، وسعت و استمرار سرمدی ابدی... لهذا امتدادش بسیار اقلاً پانصد هزار سال».[5]
بنابراین از نگاه عبدالبهاء تا 500 هزارسال و یا 365 میلیون سال، پس از حسینعلی نوری پیامبری نخواهد آمد. اما به راستی چگونه میتوان از یکسو منطق بهائیت در نیاز جامعهی بشری به تجدید ادیان (با توجه پیشرفتهای آن را پذیرفت) و از سویی دیگر مدعی شد که تا 365 میلیون سال دیگر، بشر نیاز به تجدید ادیان نخواهد داشت؟! آیا این ادعا، به نوعی اعتقاد به خاتمیت بهائیت نیست؟!
پینوشت:
[1]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، نسخهی الکترونیکی، ص 190.
[2]. ر.ک: حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه (اقتدارات و چند لوح دیگر)، نسخهی الکترونیکی، ص 327.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، بند 37، ص 33 و 34.
[4]. ر.ک: اشراق خاوری، رحیق مختوم، بیجا: بینا، بیتا، ج 1، ص 320 و 321.
[5]. عباس افندی، مکاتیب، نسخهی الکترونیکی، ج 2، صص 68-76.
افزودن نظر جدید