دیدگاه حسن بن فرحان سلفی درباره ابنتیمیه
خلاصه مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند، تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف کردهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند؛ اگر چه آنان در ظاهر این مطالب را اظهار نکرده و خود را سلفی مینامند. در مقابل این جریان میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که از جمله آنان حسن بن فرحان مالکی سلفی است.
متن مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند؛ تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف کردهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند. اما در مقابل میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که در این مقاله برای نمونه به یک مورد از آنها اشاره میکنیم.
- حسن بن فرحان مالکی، سلفی؛
حسن بن فرحان مالکی گرچه سنی اصولگرا است و به مذهب خود پایبند و متعصب است، ولی در کلمات و صحبتها و کتابهای او افکاری پیدا میشود که دلالت بر آزاداندیشی و انصاف فیالجمله او دارد. اینک به نمونههایی از اینگونه افکار او اشاره میکنیم:
او درباره سلفیهای تندرو میگوید: «... تأیید این مطلب اینکه غالیان اهلسنت صدای قویتری در بین سنیهای سلفی علیالخصوص دارند، و لذا اینگونه خروجها از مذهب اهلسنت به مذاهب دیگر را بدین جهت غریب نمیدانیم، ... و زود است که غلو سلفیها از بزرگترین اموری گردد که باعث انتقال سریع اهلسنت به سوی شیعه شود، مگر آنکه عقلاء سلفی به فکر چاره برآمده و غلو و تندروی خود را از درون نقد کنند، غلوی که در وجود احادیث ضعیف و جعلی برای تأیید مذهب و تکفیر مخالفان مذهب و روش سلفی پدیدار گشته است، همچون تکفیر ابوحنیفه و احناف و تکفیر شیعه و جهمیه و معتزله.»[1]
او درباره محمد بن عبدالوهاب میگوید: «کتاب (التوحید) و کتاب (کشف الشبهات) یا غیر این دو از کتابها و رسالههای شیخ را کسی نوشته که بشری است که ممکن است خطا کند یا به واقع برسد، و آنها را فرشته یا رسول ننوشته است؛ و لذا جداً طبیعی به نظر میرسد که او خطا کند و شرعاً و عقلاً مانعی از وقوع خطاها از شیخ نیست؛ چه آن خطاها بزرگ باشد یا کوچک، زیاد باشد یا کم، فقهی باشد یا عقیدتی و ایمانی... .»[2]
او درباره دشمنی بزرگان وهابی با اهلبیت (علیهمالسّلام) میگوید: «بعد از آنان، آلتیمیه حرّانی دمشقی و ابنکثیر ظهور کردند، کسیکه تا حدود زیادی نصب و عداوت اهلبیت (علیهمالسّلام) را در دل داشت، و تا حدودی نیز ذهبی چنین بود. ولی دشمنی ابنتیمیه نسبت به اهلبیت آنقدر زیاد بود که بحث کننده منصف نمیتواند آن را انکار کند، و لذا او مشهور به ناصبی بودن است و کتابهای او نیز بر این مطلب گواهی میدهد، و بدین جهت علمای هم عصرش او را به جهت اموری، از آن جمله بغض علی (علیهالسّلام) محاکمه نمودند، با اینکه غیر او از حنابله را محاکمه نکردند، در حالیکه در آنان نیز نصب و عداوتی بود که از ابنبطه و ابن حامد و بربهاری و ابن ابی یعلی و دیگران به ارث برده بودند، و مدرسه شام که عثمانی هستند اثر بسیاری بر حیات علمی ما در خلیج گذاشته است، و بدین جهت است که ما حسّاسیت فراوانی نسبت به مدح و ثنای بر امام علی یا حسین داشته و میل شدید به بنیامیه داریم، پس آگاه باش.»[3]
پینوشت:
[1]. «... و یساعده علی ذلک ایضا انّ غلاة السنة لهم الصوت الأقوی داخل الوسط السنّی السلفی علی وجه الخصوص، فلذلک لا نستغرب هذه الانحسارات عن السنة الی مذاهب... .» مجله المجلّة، شماره 1082، تحت عنوان «قراءة فی التحولات السنیة للشیعة»
[2]. «و کتاب التوحید او کتاب کشف الشبهات او غیرهما من کتب الشیخ و رسائله انّما الّفها بشر یخطیء و یصیب و لم یؤلّفها ملک و لا رسول... .» داعیة و لیس نبیا، ص 3.
[3]. «ثمّ جاء بعد هؤلاء آلتیمیة، بحرّان ثمّ دمشق، و ابن کثیر... .» همان، ص 64 و 65.
افزودن نظر جدید