تفرقه بین مسلمین
خلاصه مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند؛ تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف نمودهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند؛ اگر چه آنان در ظاهر این مطالب را اظهار نکرده و خود را سلفی مینامند. در مقابل این جریان میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که از جمله آنان شیخ محمّد عبدالرحمن سلهتی هندی حنفی و محمد زاهد کوثری حنفی هستند.
متن مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند؛ تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف کردهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند. اما در مقابل میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که در این مقاله برای نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
- شیخ محمّد عبدالرحمن سلهتی هندی حنفی؛
او درباره ابنتیمیه میگوید: «ابنتیمیه، بزرگ وهابیان است و او شیخ الاسلام نیست، بلکه شیخ بدعت و گناهان است؛ او اولین کسی است که به تمام عقاید فاسد آنها سخن گفته است، و در حقیقت او ایجاد کننده این فرقه گمراه است. آنگاه یاد و عقاید او بین مردم تا سال 746 از میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خاموش شد و سپس بعد از آن سال، در عصر سلطان محمود خان دوم در سرزمینهای عرب مردی به نام محمّد بن عبدالوهاب ... عقاید فاسدی را که مرده بود و با مرگ ابنتیمیه مندرس شده و در بلاد اسلام بسته و غل شده بوده را ظاهر کرد و شرع جدید احداث کرد، ... وهابیت را به اسم بزرگشان محمّد بن عبد الوهاب نامیدند. ابنسعود از بزرگان وهابیت شخصی ملحد بود که نفسش او را فریب داد و بر حجاج سخت میگرفت و بندگان را آزار و اذیت مینمود و راهها را بر مردم میبست... از آن زمان جمعیت آنان متفرق شده و اجتماعشان پراکنده شد و در شهرها پراکنده شدند. آنان خود را اهل حدیث نامیدند، در حالیکه لایق به این اسم نبودند، بلکه آنان اهل بدعت و گمراهیند... .»[1]
- محمد زاهد کوثری حنفی؛
او درباره ابنتیمیه میگوید: «اگر بگوییم که اسلام در دورانهای اخیر به کسی مبتلا نشده که ضررش از ابنتیمیه در تفرقه بین مسلمین بیشتر باشد، هرگز در این امر مبالغه نکردهایم. او کسی بود که به آسانی با یهود و نصارا مسامحه داشت و درباره کتابهای آنها میگوید که تحریف لفظی نشده است، و لذا مستشرقان به آن توجه کردهاند. او مردی تندمزاج بوده و سرسختانه بر فرقههای اسلامی علی الخصوص شیعه حمله مینمود... و اگر نبود شدّت ابنتیمیه در ردّش بر ابن مطهّر در «منهاج السنة» به حدّی که کار را به جایی رسانده که به علیّ بن ابیطالب ـ کرّم الله وجهه ـ اعتراض نموده است، همانگونه که در اوایل جزء سوم از آن کتاب مشاهده میکنی، و این توهین به حدّی است که بزرگان خوارج از آن ابا دارند، با توهینی که نسبت به احادیث خوبی دارد که در این زمینه وارد شده است... .»[2]
پینوشت:
[1]. «ابنتیمیه فهو کبیر الوهابیین، و ما هو شیخ الاسلام بل هو شیخ البدعة و الآثام. و هو اوّل من تکلّم بجملة عقائدهم الفاسدة، و فی الحقیقة هو المحدث لهذه الفرقة الضالة، ثم خملت تذکرته و عقائده بین الناس الی سنة... .» سیف الابرار المسلول علی الفجار، چاپ استانبول، ص 11 ـ 12.
[2]. «و لو قلنا لم یبل الاسلام فی الأدوار الأخیرة بمن هم اضرّ من ابن تیمیة فی تفریق کلمة المسلمین لمّا کنّا مبالغین فی ذلک، و هو سهل متسامح مع الیهود و النصاری یقول عن کتبهم انّها لم تحرف تحریفا لفظیا فاکتسب بذلک إطراء... .» الاشفاق فی حکم الطلاق، چاپ اول، دار الکتب العلمیة، بیروت، ص 268.
افزودن نظر جدید