پشیمانی دگر سودی ندارد

  • 1397/01/30 - 21:57
جنگ‌های سه گانه در زمان خلافت ظاهری حضرت علی روشی بود برای ناکارآمد جلوه دادن حکومت آن حضرت، ولی غافل از آنکه آنچه که ضربه خواهد خورد، دین اسلام است. این جنگ‌ها به اعتراف بزرگان صحابه جنگ‌های باطل بود که در آن خونهای بسیاری از مسلمین ریخته شد. بدتر از این جنگها توجیهاتی است که برخی برای دفاع از عاملین این شورش‌ها انجام می‌دهند.

.

در منابع روایی ما مسلمانان بحثی مطرح است که هر کس از جماعت مسلمین جدا گردد، از دین اسلام خارج گشته است و یا این‌که به مرگ جاهلی مرده است. این دست روایات در منابع مختلف روایی فریقین موجود است.
به عنوان مثال بخارى و مسلم در کتاب صحيحشان آورده‌اند: «من فارق الجماعة شبرا فمات إلا مات ميتة جاهلیة.[1] کسی‌که به اندازه یک وجب از جماعت مسلمین جدا گردد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
احمد بن حنبل و ترمذی در کتاب‌های خود آوردند: «من فارق الجماعة شبرا فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه.[2] هر كس به اندازه يك وجب از جماعت مسلمين جدا شود، از دين اسلام خارج شده است.»
احمد بن حنبل در روایتی دیگر از مسندش آورده است: «من فارق الجماعة مات ميتة جاهلية ومن نكث العهد فمات ناكثا للعهد جاء يوم القيامة لا حجة له.[3] هر كس از جماعت مسلمین جدا شود و بميرد؛ به مرگ جاهليت مرده است و كسى‌كه بيعت بشكند و به همان حال بميرد، در روز قیامت هيچ عذر و حجتى ندارد.»
یا این‌که طبرانى در کتاب المعجم الکبیردر همین خصوص روایتی را ذکر کرده است: «فمن فارق الجماعة فی قوس لم تقبل منه صلاة و لا صيام و أولئك هم وقود النار.[4] اگر كسى به مقدار بند كمان از جماعت جدا شود، نماز و روزه او مورد قبول نيست و بدن او هيزم جهنّم خواهد بود.»
به گمانم هدف ما از نقل این روایات مشخص باشد؛ وقتی به وقایع صدر اسلام می‌نگریم و جنگ‌های زمان خلافت حضرت علی (علیه‌السلام) را مرور می‌کنیم، معنای این روایات بیشتر مشخص می‌گردد.
واقعاً روی سخن این روایات با چه کسی است؟ طبق روایت احمد بن حنبل کسی‌که عهدش با امامش را بشکند، در روز قیامت هیچ حجتی ندارد. یا طبق روایت طبرانی، نماز و روزه‌اش پذیرفته نیست و جایگاهش در آتش است.
عاملین و مسببین جنگ‌های حضرت علی (علیه‌السلام) در پیشگاه خداوند چه چیزی برای پاسخ دارند. چرا که طبق روایات، قطعاً حضرت علی (علیه‌السلام) در این نبردها، بر حق بودند، چرا که این جنگ‌ها به دستور رسول‌خدا صورت گرفته است.[5] در نتیجه جبهه مقابل باطل خواهد بود، لذا هیچ بهانه‌ای برای آن‌ها وجود نخواهد داشت.

شاهد دیگری که دلالت بر حقانیت حضرت علی (علیه‌السلام) در جنگ‌ها دارد، ابراز ندامت برخی از صحابه از یاری نرساندن به آن حضرت بود.
شاید بتوان گفت عبدالله بن عمر با  دیدن اين روايات، تأسف خود را از جنگ نكردن با قاسطین ابراز كرده است، چنان‌چه دانشمندان علم تراجم اين تأسف را در کتب خود بیان کرده‌اند: «و يروى من وجوه عن حبيب بن ابى ثابت عن ابن عمر أنه قال: ما آسى على شىء إلا أنى لم أقاتل مع على الفئة الباغية.[6] ابن‌عمر گفته است: تأسف نمى‌خورم بر چيزى، مگر بر اين‌كه همراه على با گروه ستمگر جنگ نكردم.«
کس دیگری که ابراز ندامت داشت، مسروق بن اجدع بود. او كه در سال 60 هجری از دنیا رفت، از تابعين و از معروف‌ترين مفسران و فقهای زمان خود بود. او نيز از شركت نکردن در رکاب حضرت علی ابراز پشيمانی می‌کرد. ابن عبدالبر و برخی دیگر در این‌باره  می‌نويسد: «وقال الشعبى ما مات مسروق حتى تاب إلى الله عن تخلفه عن القتال مع على.[7] شعبى گفت: از دنيا نرفت مسروق، مگر اين‌که از جنگ نرفتن به همراه على (عليه‌السلام) توبه کرد.»
به هر حال علت تأسف اين افراد، دليلى روشنی بر باطل بودن آن گروه سمتگر در جنگ با اميرالمؤمنين است؛ زيرا اگر آن‌ها در اين جنگ و شورش، بر حق بودند، چه دليلى براى تأسف خوردن فرزند خليفه براى جنگ نكردن با آن‌ها وجود دارد.
اين روايات ثابت می‌كند كه اصحاب جمل، صفین و نهروان از جماعت مسلمین جدا شدند، نه یک وجب بلکه کیلومترها از مسیر حق فاصله داشتند و همين نيز موجب خروج آن‌ها از دين اسلام مى‌شود.
این سخن و برداشت ما، با بیان ابن‌حجر تایید می‌گردد که گفته است: «ثبت أن أهل الجمل  و صفين و النهروان بغاة. و يدل عليه حديث عليّ أمرت بقتال الناكثين و القاسطين و المارقين. رواه النسائي في الخصائص و البزار الطبراني. و الناكثين أهل الجمل لأنهم  نكثوا بيعته. و القاسطين أهل الشام لأنهم جاروا عن الحق في عدم مبايعته. و المارقين أهل النهروان لثبوت الخبر الصحيح فيهم أنهم يمرقون من الدين كما يمرق السهم من الرمية...[8] اين سخن رافعى كه اهل جمل و صفين و نهروان همه متجاوز و ستمگر بودند، گفته درستى است. زيرا جنگ  با اين سه گروه به فرمان پيامبر بوده است كه به على فرمود با ناكثين و قاسطين و مارقين می‌جنگى. اين روايت را نسائى در كتاب خصائص و بزّار و طبرانى نقل كرده‌اند. اهل جمل همان ناكثان هستند كه بيعت خودشان را با على شكستند و قاسطين اهل شام هستند، چون عليه حق قيام نموده و از بيعت سرپيچى كردند و مارقين اهل نهروان هستند كه در خبر صحيح نيز آمده است كه آنان از دين خارج می‌شوند، همان‌گونه که تير از كمان بيرون می‌رود...»

پی‌نوشت:

[1]. صحيح بخاری، محمد بن اسماعیل، دار ابن‌کثیر، بیروت: ج6، ص2588، ح6646.
صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، دار إحياء التراث العربی، بيروت: ج3، ص1477، ح1849
[2]. مسند أحمد، احمد بن حنبل، دارالکتب العربیه، بیروت: ج5، ص 180، ح21600 و 21601.
السنن الکبری، ترمذی، دارالحیاء التراث العربی، بیروت: ج5 ص 148.
[3]. مسند أحمد، احمد بن حنبل، دارالکتب العربیه، بیروت ج3، ص 446، ح15731
[4]. المعجم الكبير، طبرانی، دارالعلم، بیروت: ج3، ص 302
[5]. المعجم الكبير، طبرانی، دارالعلم، بیروت: ج10، ص91، ح10054
[6]. الاستيعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، دارالجیل، بیروت: ج3، ص 954.
اسدالغابة، ابن اثیر، دارالکتب العربی، بیروت ج3، ص34
سیراعلام النبلاء،ذهبی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص231
[7]. الاستيعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، دارالجیل، بیروت:ج3، ص 1118.
تاریخ مدینة دمشق، ابن‌عساکر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج57، ص434.
تاریخ الاسلام، ذهبی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج5، ص241
[8]. تلخيص الحبير في أحاديث الرافعي الكبير، ابن‌حجر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص44

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.