در مقابل کلام خدا و پیامبر نایستید

  • 1397/01/29 - 14:10
این سؤال به ذهن هر اهل علمی خطور می‌کند که چگونه اجتهادی قابل استناد است؟ آیا به هر اجتهادی می‌توان اعتنا کرد؟ در میان صحابه بودند افراد بسیاری که مرتکب فحشا و گناهان کبیره شدند، ولی به بهانه اجتهاد آنها را تبرئه کردند. حتی با عذر اجتهاد در مقابل خلیفه مسلمین و جانشین به حق رسول خدا ایستادند و در نهایت او را به شهادت رساندند.

اهل سنت تمام تلاش خود را انجام می‌دهند که بتوانند صحابه را از خطاهایی که انجام دادند تبرئه کنند. لذا قانونی از خویش صادر کردند به نام اجتهاد که هر کار اشتباهی که از صحابه صادر شده است را تصحیح کنند. حتی اگر آن کار خطا، جنگ و کشتن وصی و پسر عموی رسول‌خدا باشد. اما غافل از این هستند که هر اجتهادی قابل استناد نیست، بلکه اجتهادی صحیح است که مستند به کتاب و سنت باشد و در تقابل با صریح کلام خداوند و رسولش نباشد؛ زيرا هر نوع اجتهادى كه بر خلاف حكم خداوند و دستور پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) باشد، موجب كافر شدن و ظالم بودن و فاسق بودن آن شخص مجتهد مى‌شود، چرا که خداوند متعال می‌فرمايد: «وَمَن لَم يَحْكُم بِما أَنزَلَ اللهُ فَأُولئِكَ هُمُ الكافِرُون* وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ.[مائدة/44 و45] و هر كس طبق آن‌چه كه خداوند نازل كرده است حكم نكند؛ كافر است و هر كس طبق آن‌چه كه خداوند نازل كرده است حكم نكند؛ ظالم است.»
در اين مقاله رواياتى را از منابع و مصادر اهل‌سنت بیان می‌کنم كه ثابت می‌كند جنگ اميرمؤمنان (عليه‌السلام) با عایشه، طلحه، زبير، معاويه و خوارج، همگی به دستور رسول‌خدا بوده است و اميرمؤمنان به عنوان خليفه مسلمانان، در اين جنگ بر حق، و دشمنان او باطل بوده‌اند و طبق همین روايات، ثابت می‌شود كه اجتهاد ناكثين و قاسطين و مارقین در مقابل دستور پيامبراکرم است و اين نوع اجتهاد كه در مقابل نص پیامبراست، باطل بوده، همان‌طور كه هر اجتهادى در مقابل قرآن مجيد باشد نيز باطل است.

روايات فراوانى در خصوص جنگ حضرت علی (علیه‌السلام) با ناکثین و قاسطین و مارقین وجود دارد كه اكثر آن‌ها از نظر سندى صحيح هستند. چنان‌چه ابن عبدالبر در اين باره می‌نويسد: «ولهذه الأخبار طرق صحاح قد ذكرناها فى موضعها وروى من حديث على ومن حديث ابن مسعود ومن حديث أبى أيوب الأنصارى أنه أمر بقتال الناكثين و القاسطين و المارقين.[1] و براى اين احاديث طُرق و سندهاى صحيح است که ما در جاى خود آن را آورديم و از حديث على (عليه‌السلام) و از حديث ابن مسعود و از حديث أبوأيوب الأنصارى، روايت شده است که آن حضرت مأمور شده است به جنگ نمودن با ناكثين و قاسطين و مارقين.»
برخی از این احادیث، رواياتی است كه از شخص اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) نقل شده است.
مثلا بزار در مسند خود می‌نويسد: «قال علی: عهد إلیّ رسول‌الله فی قتال الناكثين و القاسطين و المارقين.[2] حضرت على فرمود: رسول‌خدا، از من براى جنگ با ناكثين و قاسطين و مارقين پيمان گرفت.» هیثمی در کتاب مجمع الزوائد بعد از نقل این روایت می‌گوید: «رواه البزار و الطبرانی فی الأوسط و أحد إسنادی البزار رجاله رجال الصحيح غير الربيع بن سعيد و وثقه ابن‌حبان.[3] اين روايت را بزار و طبرانى نقل كرده‌اند كه رجال سند یكى از نقل‌هاى بزار، راويان صحيح بخارى هستند، غير از ربيع بن سعيد كه ابن‌حبان او را نيز توثيق كرده است.»
خطیب بغدادی در روایتی دیگر از امیرالمؤمنین آورده است: «قال خلید العصری: سمعت أميرالمؤمنين عليا يقول يوم النهروان أمرنی رسول‌الله بقتال الناكثين و المارقين و القاسطين.[4] خليد عصرى گفت كه شنيدم از على (عليه‌السلام) كه در روز نهروان مى‌فرمود: رسول خدا به من دستور داد تا با ناكثين و قاسطين و مارقين بجنگم.»
برخی دیگر از این روایات، از صحابه طراز اول رسول‌خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) نقل شده است. در این روایات مشخص می‌شود که رسول‌خدا فقط به حضرت علی (علیه‌السلام) دستور نبرد با آن‌ها را نداده است، بلکه این فرمان را برای برخی دیگر از صحابه خود صادر کرده است.
أبويعلى در مسند خود می‌نويسد: «حدثنا عن ... القاسم بن سليمان عن أبيه عن جده قال: سمعت عمار بن ياسر يقول أمرت أن أقاتل الناكثين و القاسطين و المارقين.[5] عمار ياسر گفته است: به من دستور داده شد تا با ناكثين، قاسطين و مارقين بجنگم.»
همين مطلب را طبرانی به نقل از عبدالله بن مسعود نقل می‌كند که: «أمر رسول‌الله بقتال الناكثين و القاسطين و المارقين.[6] عبدالله بن مسعود می‌گويد: رسول‌خدا به نبرد با ناكثين و قاسطين و مارقين دستور دادند.»
حاكم نيشابورى به نقل از ابو ايوب انصارى نقل می‌كند: «...حدثنی أبو أيوب الأنصاری في خلافة عمر بن الخطاب قال: أمر رسول‌الله، علی بن أبی‌طالب بقتال الناكثين و القاسطين و المارقين.[7] ابوايوب انصارى در دوران خلافت عمر نقل كرده است که رسول‌خدا به على (علیه‌السلام) دستور داد تا با ناكثين و قاسطين و مارقين بجنگد.»

هدف از نقل این روایات این بود تا ثابت شود که نبرد حضرت علی (علیه السلام) در مقابل شورشیان، به دستور و نص صریح رسول‌خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) بود. بنابراین هیچ‌گونه اجتهادی در برابر این نص نمی‌تواند قد علم کند.

پی‌نوشت:

[1]. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، دارالجیل، بیروت: ج3، ص1117.
[2]. البحر الزخار«مسند بزار»، ابوبکر بزار، مکتبة العلوم و الحکم، بیروت: ج3، ص26، ح774.
[3]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، دارالکتب العربی، قاهره: ج7، ص238.
[4]. تاريخ بغداد، خطیب بغدادی، دارالكتب العلمية، بيروت: ج8، ص340.
[5]. مسند أبی‌يعلى، ابویعلی، دار المأمون للتراث، دمشق: ج3، ص 194، ح1623.
[6]. المعجم الکبیر، طبرانی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج10، ص91، ح10054.
[7]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص150، ح4674. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.