حکایتی از سیاست چماق و هویج، برای حفظ پیروان در بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقهی بهائیت یکی از آموزههای اصلی و ابداعی خود را به عنوان "تحری حقیقت" معرفی میکند. تحری حقیقت به معنای حقجویی و دوری از تقلید، اولین آموزهایست که بهائیان میبایست پس از رسیدن به بلوغ، در پی آن باشند؛ همچنان که عبدالبهاء میگوید: «اول اساس بهاءالله تحری حقیقت است؛ یعنی نفوس از تقالیدی که از آباء و اجداد، موروث مانده، منزه و مقدس گردند».[1]
اما جالب است بدانیم که این آموزهی اساسی در بهائیت، برای بهائیان از هیچ جایگاهی برخوردار نیست. چرا که رهبران این فرقه، با ایجاد یک نظام تشکیلاتی و اعمال سیاست چماق و هویج [2]، عملاً راه تحری حقیقت را بر پیروان خود بستهاند. تشکیلات بهائیت از یکسو با تأثیر مستمر بر افکار کودکان در قالب طرح روحی [3]، که بهائیان در آن، از دوسالگی تا سنّ بلوغ، تحت آموزشهای فشردهی عقیدتی بهائیت قرار میگیرند، دیگر امکان تحری حقیقتی (به صورت واقعی و نه تشریفاتی) برای آنان باقی نمیماند. از طرفی با قرار دادن عامل تهدیدی به نام طرد روحانی، که در آن به صرف استشمام بوی مخالفت از شخص بهائی، به حذف روحانی او منجر خواهد شد، امکان آزادانهی انتخاب عقیده را برای بهائیان غیرممکن میسازد.[4]
در این راستا، «فردی از بهائیت برگشته» در خاطرات خود میگوید: «زمانی که معلّم مهدکودک بهائیان شدم، برنامههایی که به من میدادند تا به بچهها بیاموزم، کاملاً در راستای شست و شوی مغزی آنها بود و من میدیدم که چگونه از سه سالگی، کودکان را به اسلام و مسلمانان بدبین میکردند و مغز کوچک آنها را با خرافات و اوهامی که ارمغان بهاء و عبدالبهاء بود، پُر میکردند و چگونه با آوردن مثالها و بیان داستانهایی، آنان را از خارج شدن از بهائیت میترساندند و با (وجود) این ترس و وحشتی که در دل کودکان، از انتخاب راهی به جز راه بهاء میانداختند و با وحشتی که آنان از طرد شدن و اخراج شدن از خانه و خانواده داشتند، شعار بیاساس تحری حقیقت سر میدادند».[5]
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بینا، 1985 م، ص 11.
[2]. سیاست چماق و هویج در واقع به سیاست ارائهی تشویق برای رفتار خوب و ارائه تنبیه برای رفتار بد گفته و به عبارتی به معنی سیاست تهدید و تحبیب به کار میرود.
[3]. یکی از مهاجرین ایرانی به نام روحی ارباب، طرحی تبلیغی را به تشکیلات بهائیت ارائه میدهد که پس از موفقیت در آزمون ده سالهی خود در کلمبیا، به عنوان یک راهنمای عمل، به همهی محافل بهائیت اعلام شد.
[4]. همچنان که عبدالبهاء، ناقضین را به مثابهی جذامی معرفی میکند که باید از آنان دوری شود: ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 421.
[5]. ویژهنامهی ایام، مقالهی: بهائیت آنگونه که هست، ضمیمهی جام جم، شهریور 1386، ص 59.
افزودن نظر جدید