تلاش برای کاستن لکه‌ی ننگ ابدی

  • 1397/01/03 - 16:25
از جمله راه‌کارهای ضد شیعی در خدشه و شبهه‌سازی برای عزاداران حسینی (علیه السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی همچون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیده‌اند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکه‌ی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبهه‌افکنی‌های گوناگون به تبرئه یزید پرداختند.

از جمله راه‌کارهای ضد شیعی وهابیت در خدشه و شبهه‌سازی برای عزاداران امام حسین (علیه‌السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی هم‌چون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیده‌اند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکه‌ی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبهه‌افکنی‌های گوناگون به تبرئه یزید پرداخته و انگشت اتّهام را از او برداشته‌اند.

این در حالی است که در برخی از کتاب‌های اهل‌سنت آورده‌اند که حرام بن عثمان گوید: «هنگامی‌که سر بریده‌ی امام حسین (علیه‌السّلام) را نزد یزید گذاردم، دیدم که او با چوب بر صورت، دهان و چشمان فرزند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌زند. در این هنگام زید بن ارقم که در مجلس حاضر بود به یزید گفت: ای یزید چوب را از لب‌های حسین (علیه‌السّلام) بردار! چرا که من با چشم‌های خود دیدم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این لب‌ها را می‌بوسد. یزید گفت: ای زید بن ارقم! تو پیر و خرفت شده‌ای! زید بن ارقم که بر تختی کنار یزید نشسته بود، پایین آمد و گفت از این مرد تعجب است؛ شهادت می‌دهم که خودم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دیدم که حسین (علیه‌السّلام) را بر زانوی راست خود نشانده بود و در حالی‌که دست بر سر او می‌کشید، فرمود: بارالها! او را به تو و به بنده‌ی مؤمن تو می‌سپارم. حال، ای یزید! آیا تو امانتدار خوبی برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده‌ای؟!»[1]

هم‌چنین احمد بن حنبل در کتاب خود آورده: راوی گوید از واثله بن اسقع شنیدم که می‌گفت: «هنگامی‌که در شهر شام، سر بریده‌ی حسین (علیه‌السّلام) را نزد یزید آوردند، دیدم که مردی از اهالی شام با دیدن این صحنه خشمگین گردید و گفت: به خدا سوگند! من همواره علی، حسن، حسین و فاطمه (علیهم‌السّلام) را دوست می‌دارم؛ چرا که خودم در منزل امّ‌سلمه بودم و آن‌چه را که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره اینان فرمود، شنیدم.»[2]

از طرفی طبری، مورّخ بزرگ و دیگران گفته‌اند: «... غلام معاویه بن ابوسفیان می‌گوید: هنگامی‌که سر بریده‌ی حسین (علیه‌السّلام) را نزد یزید آورده و نزد او گذاردند، دیدم که یزید (به دروغ) می‌گرید؛ من پیش خود گفتم: اگر واقعاً یزید رحمی به دل داشت با حسین (علیه‌السّلام) چنین نمی‌کرد... .»[3]

پی‌نوشت:

[1]. «عن حرام بن عثمان قال اتی برأس الحسین بن علیّ بن أبی طالب فألقی بین یدی یزید بن معاویة... .» المحن، أبو العرب محمد بن أحمد بن تمیم بن تمام التمیمی، دارالعلوم، عربستان، ج 1، ص 158.
[2]. «حدّثنی شدّاد بن عبدالله قال سمعت واثلة بن الأسقع و قد جیء برأس الحسین بن علیّ قال فلقیه رجل من أهل الشّام... .» فضائل الصحابة، أحمد بن حنبل الشیبانی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 2، ص 672.
[3]. «حدّثنی مولی لمعاویة بن أبی سفیان قال لمّا اتی یزید برأس الحسین فوضع بین یدیه قال رأیته یبکی و قال لو کان بینه و بینه رحم ا فعل هذا... .» تاریخ الطبری، طبری، دارالکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 300.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.