بدعت در مکان سجده

  • 1396/11/01 - 19:05
از شاخصه‌های فرقه‌ی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، ابن‌تیمیه حرّانی به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانت‌آمیز نسبت به اهل‌بیت و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظز مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. او و پیروانش در موضوع عزاداری سید‌الشهداء نیز تعبیرات زشت و زننده‌ای به کار برده‌اند.

از شاخصه‌های فرقه‌ی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، «ابن‌تیمیه حرّانی» به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانت‌آمیز نسبت به اهل‌بیت (علیهم السّلام) و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظر مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. ابن‌تیمیه و پیروانش در موضوع عزاداری سید‌الشهداء (علیه السّلام) نیز تعبیرات زشت و زننده‌ای به کار برده‌اند؛ چنان که او می‌گوید: «شیطان به سبب کشته شدن امام حسین (علیه السّلام) دو بدعت در میان مردم رواج داده؛ یکی بدعت محزون شدن، گریه کردن و نوحه‌سرایی برای امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا و دیگری بدعت شادی و خوشحالی که اهل‌سنت در این روز دارند.»[1]

که در پاسخ می‌گوییم: ابن‌تیمیه حرّانی که عزاداری شیعیان را بدعت و حماقت می‌خواند اگر معنای بدعت را نمی‌داند و یا نمی‌خواهد بداند، مشکل خود اوست؛ ولی اگر بناست بر اساس عداوت و کینه و یا فهم ناقص خود، عزاداری شیعیان که ریشه در آیات قرآن کریم، روایت اهل‌بیت (علیهم السّلام) و فطرت سلیم بشری دارد را بدعت و حماقت بپندارد، بهتر است برای شناخت بدعت‌گذاران واقعی در دین مبین اسلام به برخی از بدعت‌های بزرگان خود، بنگرد و از نسبت دادن بدعت به شیعیان بپرهیزد. که در این مقاله به یک نمونه از بدعت‌های بزرگان وی اشاره می‌نماییم.

از جمله بدعت‌های عمر بن خطاب که هم‌چنان تا این روزگاران نیز در نمازهای جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبی به وفور دیده می‌شود سجده بر باسن شخصی جلویی است و دلیل مشروعیت کار خود را نیز دستور عمر بن خطّاب می‌دانند: «راوی گوید: از عمر شنیدم که بر روی منبر می‌گفت: ای مردم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این مسجد را بنا کرد و ما مهاجر و انصار هرگاه دیدیم مسجد از جمعیت شلوغ شده، باید بر باسن برادر خویش سجده کنیم.»[2] همچنین در روایت دیگری از عمر بن خطّاب آورده‌اند: «عمر بن خطّاب گفت: هر که در روز جمعه گرما بر او فشار آورد، روی لباس خویش سجده کند و اگر ازدحام مردم به او فشار آورد و نتوانست بر زمین سجده کند بر پشت برادر خود سجده کند.»[3] علمای اهل‌سنت و نیز وهابیت سند روایت‌های بالا را صحیح دانسته و بر اساس آن فتوا نیز داده‌اند.

شاید اهل‌سنت و یا وهابیت با خواندن مطالب بالا بگویند: این مورد مربوط به حال اضطرار و ازدحام جمعیت می‌باشد، امّا با این وجود مشکل همچنان باقی است، چرا که: چگونه عمر بن خطاب که با ساده‌ترین احکام دین خدا آشنایی ندارد خود را به جای شارع مقدس قرار داده و از حکم خداوند سخن می‌گوید؟! چه در حال اضطرار چه در حال اختیار. همچنین کسانی که سجد بر باسن نفر جلویی و سجده بر روی نجاست را جایز می‌دانند، چگونه به خود اجازه می‌دهند تا نسبت به سجده بر مقدّس‌ترین، طیّب و طاهرترین سرزمین‌ها در زمین عیب‌جویی کرده، آن را به سخره گرفته و شیعیان را متهم به سجده برای خاک کرده و آنان را مشرک بخوانند؟

پی‌نوشت:

[1]. «و صار الشّیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للنّاس بدعتین بدعة الحزن و النّوح یوم عاشوراء... و کذلک بدعة السّرور و الفرح.» منهاج السنة النبویة، ابن‌تیمیه حرّانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 554.
[2]. «عن سیّار بن المعرور قال سمعت عمر یخطب و هو یقول إنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بنی هذا المسجد و نحن معه المهاجرون و الأنصار فإذا اشتدّ الزّحام فلیسجد الرّجل منکم علی ظهر أخیه.» مسند، أحمد بن حنبل، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 1، ص 32.
[3]. «... أنّ عمر بن الخطّاب قال من إشتدّ علیه الحرّ یوم الجمعة فی المسجد فلیصلّ علی ثوبه و من زحمه النّاس فلیسجد علی ظهر أخیه.» مصنف عبد الرزاق، عبد الرزاق بن همام الصنعانی، المکتب الإسلامی، بیروت، ج 3، ص 234.

برچسب‌ها: 
تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.