سیر تصوف در قرن دوم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- تصوف قرن دوم، دنباله زندگی و مسلک زهاد قرن اول اسلامی است به شکل مبالغه آمیزتری؛ یعنی زهد و انزوا و کنارهجویی از دنیا و توکل و ریاضت قناعت و امثال آن بیشتر است. «صوفیان این عصر از عناصر صوفیه و گفتههای ایشان از قبیل محبت الهی و وحدت وجود و امثال آن، به شکل معین و روشن، صحبتی درمیان نیست و اگر هم اتفاقا سخنی از عشق و محبت و وحدت وجود و فنا هست، به معنای مفاهیم قرون بعدی نیست که حدود این مباحث را مشخص کرده باشد و شکل علمی به خود گرفته باشد.»[تاریخ تصوف در اسلام، ص 39] درحقیقت صوفیان قرن دوم فقط در حوزه عمل و ریاضت و سیر و سلوک عملی وارد شده و توجه ایشان هنوز به امر کتابت و تالیف منعطف نشده بود. درواقع صوفیان قرن دوم چون هنوز تحت تاثیر تعالیم اسلام بوده و تصوف بصورت جدی رشد نیافته بود، توجهی به دیگر جنبههای تصوف نداشتند و فقط در حوزه عمل به تصوف میپرداختند. اما به علت گسترش صوفیه در قرن سوم و از سویی روی آوردن مردم به تفکر صوفیگری و از سوی دیگر مخالفت علمای اسلامی با این تفکر، بزرگان صوفیه شروع به کتابت آداب و رسوم تصوف نموده و به دفاع از مسلک خود پرداختند.
پینوشت:
غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، تهران، چاپ دهم، 1381، ص 39
افزودن نظر جدید