نسبت ناروای صوفیه به علمای ربانی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- واژه قشری و علمای ظاهر از مفاهیمی است که صوفیه به علما و فقهای شیعه مخالف خود نسبت میدهند و این مطلب از آن جهت است که ایشان تصوف را مغز دین میدانند و بزرگان خود را هدایت کنندگان به آن، درنتیجه ایشان علمای باطن و چونکه شریعت را همچون پوستهای برای مغز دین فرض کردهاند، فقها را علمای ظاهر یا قشری نام گذاردهاند[مفاتیح الاعجاز، ص 731] زیرا ایشان (علما) از نظر صوفیه، هدایت کنندگان مردم فقط به پوسته دین هستند. درحالی که چنین نسبتی به فقها و علمای ربانی، تهمت و افترایی بیش نیست بلکه نکته حقیقی آن است که صوفیان به خاطر آنکه از روشنگری علمای ربانی شیعه هراسان هستند، بدین نحو مریدان خود را از استماع موعظههای روحانیت منع میکنند تا همواره مریدان سادهلو از ارتباط با علمای دین دور باشند.
«علامه امینی صاحب کتاب گرانقدر الغدیر میفرمود: عدهای از زائران تهرانی روزها به منزل ما میآمدند و یک نفر صوفی نیز همراه آنان بود. پس از دو جلسه آن شخص صوفی دیگر نیامد، سراغ او را گرفتم، گفتند هر چه اصرار کردیم او حاضر به آمدن به منزل شما نشد و گفت: میترسم این آقا در من اثر بگذارد و ارادتم به آقای صالح علیشاه کم شود.»[درخانقاه بیدخت چه میگذرد؟، ص 158]
بنابراین نسبتی که صوفیه به علما و فقهای ربانی میدهند از روی عناد و خدعه و به جهت دور نگاه داشتن مریدان فریب خورده صوفیه از علما است.
پینوشت:
لاهیجی محمد، مفاتیح الاعجاز، نشر علم، تهران، 1381، ص 731
مدنی محمد، درخانقاه بیدخت چه میگذرد؟، راه نیکان، تهران، 1391، چاپ پنجم، ص 158
افزودن نظر جدید